۴
تاریخ انتشار
شنبه ۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۵۵
گزارش نشست نقد و بررسی مستند «روابط خانوادگی»، اکران شده در سینما حقیقت

نظام مردسالاری

نظام مردسالاری
«سینمای مستند حوزه ها و گونه های گوناگون آن، بحث ها و چالش های زیادی را پیش می کشد. کدام یک از گونه های سینمایی که تعاریف مختلفی را دارند و حوزه های مختلف، نگاه های متفاوتی را به موضوع ارائه می کنند، شاخصه هایشان چیست و چه ویژگی هایی دارند؟ چه اصولی را باید رعایت کنند؟ آیا این اصول در فیلم هایی که این چند روز دیده شده، رعایت شده و چقدر توانسته این فیلم ها با مخاطبینش ارتباط برقرار کند؟ بحثی است که در این جلسه با توجه به فیلم روابط خانوادگی به آن می پردازیم.» علی جعفری، منتقد سینما، با طرح این پرسش ها و تعیین مسیر نقد و بررسی، از آقای رضایی دعوت نمود تا آغازگر بحث باشد. رضایی با لینکی به تعاریف سینمای حقیقت، گفت:«سینمای حقیقت و مستند دو مقوله جداگانه است. در تمام تعاریفی که از سینمای مستند می شود همیشه صحبت از این است که مستندساز بخشی از واقعیت را انتخاب می کند. مستندساز از دریچه ذهن خودش واقعیت را به تصویر می کشد و گاهی می تواند به واقعیت چیزی هم اضافه کند. حتی با دیدی متفاوت همان واقعیت را نشان می دهد.حقیقت قابل دسترسی نیست.» جعفری رشته بحث را به توکلی می سپارد و او می گوید:«من با زاویه دید ماکیومنتری به فیلم نگاه کردم. ردپای کارگردان در فیلم دیده می شود یعنی مرز داستانی و مستند در هم ادغام شده است. در برخی صحنه ها دخالت کارگردان به خوبی احساس می شود. ماکیومنتری خیلی محسوس و مشهود است. از آنجا که اشخاص حقیقی هستند، نوعی تفکر نسبت به نسل قدیم و جدید و
ارتباط بین آنها را به وجود می آورد. در آن از احساس وجد و سورپرایز یا لذت و کشف و شهودی که مخاطب به دنبال آن است کمتر دیده می شود.»
 
«بحث اینجاست که آیا می شود این فیلم را مستند اطلاق کرد؟ گاهی اوقات احساس می شود که حتی فیلمنامه ای هم نوشته شده و دیالوگی برای بازیگر تعیین شده است. رفرنس ها و رد پاهای کارگردان مشهود است، این حضور پر رنگ کارگردان در مستند را چگونه می شود توجیه کرد؟» رضایی پاسخ پرسش جعفری را اینگونه می دهد:« این فیلم الگویی تکراری است. متأسفانه در سینمای ما گاهی مد می شود که الگوبرداری کنند، یا شبیه می سازند یا پایین تر از آن. آسیبی که به لحاظ روایتی بر فیلم وارد است تکرار حرف های پیرمرد است که در چندین صحنه می گوید چیزی به بچه ها نمی دهم. این تکرار باعث اُفت روال مستند می شود. بخش هایی از مستند طنزی نازیبا داشت. همه می خندیم اما به چه چیزی؟ اگر قرار است خنده ای از مخاطب بگیریم با فیلم های سینمای تجاری باید فرق داشته باشد. تکرار کلمه اشتباه هیتلر توسط حاجی بابا، بارها و بارها آزاردهنده است و به دل نمی نشیند. کاراکتر خوبی انتخاب شده اما به دلیل تناقض زیاد، از نقاط مهم روایت دور افتاده و با لحظات شوخی آن را پر می کند.» زارعیان نکته ی دیگری را بیان می کند که:«وقتی اتحاد فرمی در فیلم اتفاق بیفتد شما می دانید که با چه فیلمی رو به رو هستید. ویژگی فیلم اکسدوس این بود که اتحاد فرمی داشت. وقتی ردپای کارگردان در فیلم دیده شود، فیلم از فرم خارج شده
است.»


 
«فیلم در کارگردانی مشکلی ندارد. تدوین و کارگردانی و ریتم و ضرب آهنگ خیلی خوبی دارد. مشکل این است که آیا در قالب یک فیلم مستند می گنجد یا نه؟ با تعاریف مرسوم و استاندارد سینمای مستند، آیا باز هم می شود چنین فیلمی را در قالب سینمای مستند ارائه کرد و پذیرفت؟ آیا همچنان می شود با همه این رد پای کارگردان در فیلمنامه، در بازی گرفتن از بازیگرها، حتی رابطه ی دوربین و کسانی که دارد با آن ها مصاحبه می شود آن را مستند دانست؟ دوربین مدام در خانه پیرمرد است و با او حشر و نشر دارد، اما در رابطه با فرزندان همیشه با یک فاصله معناداری قرار می گیرد، آیا این ارتباط هدفمند نیست؟» جعفری پرسش های جدیدی مطرح می کند که زارعیان پاسخ می دهد:«بله، دقیقا همین را می خواهم بگویم. اجزا فیلم همه درست سر جایش گذاشته شده، فقط نکته این است که با مخاطب قرارداد نمی کند، ما احساس می کنیم با یک فیلم مستند مواجه هستیم، ضمن اینکه این ساختار واقعا کهنه شده است. این دست فیلم ها، انتظار می رود معنای بزرگی از آن برداشت شود. مثلا دیکتاتور بودن یکی از مسئولین کشور. در قصه می بینید که حاجی بابا با خودش زمزمه می کند پیری آمد و شعر هم می خواند، ولی در عمل یک دیکتاتور است، یعنی حرف می زند عمل نمی کند و خیلی ارجاعات دیگر که در فیلم است. می خواهم بگویم دقت در فیلم این چیزها را به ما انتقال می دهد و از طرفی هم من فقط نکته ام همین است که ای کاش به لحاظ فرمی با مخاطب، تعیین تکلیف می کرد.»
 
https://www.razavi.news/vdcayone.49n0a15kk4.html
razavi.news/vdcayone.49n0a15kk4.html
کد مطلب ۳۷۹۸۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما