۴
تاریخ انتشار
شنبه ۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۸
گزارشی از نقد مستند «پنهان شدگی»، اکران شده در سینما حقیقت

سردرگمی داش آکل وار

سردرگمی داش آکل وار
مریم ظریف/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
یکی از چهارده فیلمی که به عنوان برگزیده جشنواره بین المللی سینما حقیقت در پردیس سینما هویزه اکران شد، «پنهان شدگی» بود. این فیلم از سوی داوران، برگزیده بخش سینما هنر و تجربه شد. فیلمی 27 ثانیه ای از حادثه 17 شهریور، مستندساز را ترغیب می کند تا فیلمبردار فیلم را با پیگیری هایی شاخ و برگ دار، بیابد و در مرحله بعدی گلوله ای که از شیشه پنجره آموزشگاه رانندگی عبور کرده و به طاق سقف فرو رفته را با سماجت بیرون بیاورد. مستند 99 دقیقه ای تولید شده توسط سیدرضا رضوی نقدهای زیادی را به همراه داشت که جلسه نقد با پرسش های علی جعفری و بیان ابهامات از طرف جمشید مجددی آغاز گردید.

بستر بحث
«موضوع اصلی در فیلم پنهان شده است. مشخص نیست مستندساز به دنبال چه می گردد. از فیلمی 27 ثانیه ای شروع می شود و در هر شرایطی هر موضوعی را کشف میشد که ربطی به محتوای 27 ثانیه نداشت. آن همه ذوق زدگی برای بیرون آوردن گلوله ای که در جیب کیف قرار می گیرد برای چیست؟ عملا پیدا شدن گلوله چه رمزی را باز کرد؟ ختم شدن به سکانسی از فیلم داش آکل و رسیدن به سینمای متروکه، چه ربطی به آن 27 ثانیه دارد؟» ابهاماتی که مجددی در ابتدای جلسه نقد فیلم پنهان شدگی بیان کرد منجر به تأکید بر نکاتی از سوی علی جعفری شد که:«موضوع باید قابلیت پرداخت داشته باشد. مشکلی که در حوزه سینمای مستند و داستانی با آن مواجه هستیم این است که تعریف اشتباهی از مستند مشاهده گرایانه شده است. اینگونه برداشت شده که دوربینی روشن شود، تصویر ضبط گردد تا شاید با وصل کردن پلان ها به نتیجه ای جذاب برسد. نتیجه ای که از این فیلم عائد بیننده می شود این است که فیلمساز چیزی برای ارائه ندارد. ایده ای برای برخورد با سوژه ندارد. فقط مکاشفه ای از طریق روشن کردن دوربین اتفاق افتاده است. وقتی موضوعی قابل طرح و ایده ای قابل بررسی وجود نداشته باشد، طبیعتا به نتیجه هم نخواهد رسید.»
در 27 ثانیه
اعتقاد مجددی بر این است که:«فیلمسازهای مستند
برای ثبت واقعیت، کنجکاوی را اول باید از خودشان شروع کنند. اینکه موضوع چه باشد و چرا فیلم ساخته شود، ابتدایی ترین پرسش هایی است که یک مستندساز باید به آن آگاه باشد. موضوع باید کشش داشته باشد. در این فیلم، ما حتی موضوع مشخصی نمی بینیم. این فیلم بیشتر درباره روش های تحقیق است. یکی از دلایلی که برای این فیلم بودجه تخصیص داده شده، ربط دادن آن به هفده شهریور است هرچند کوتاه و گذرا.» نظر جعفری این است که:« پنهان شدگی به جای اینکه به 27 ثانیه از فیلم حادثه 17 شهریور بپردازد به بازیگر بیشتر پرداخته است. تلاش این فرد که برای کشف فیلمبردار، لوکیشن، زاویه شلیک و بیرون آوردن گلوله به نتیجه برسد. کشفی انجام نمی شود. شهودی نداریم. مسیری که مخاطب را از نقطه ای به نقطه دیگر برساند نیست و یا حتی اتفاقاتی در مسیر رخ نمی دهد. هر چیزی اجازه دارد در فیلم باشد، آبلیمو خریدن، زنگ زدن به دختر، دنبال شارژر گشتن و ... . این فیلم تدوین خاصی ندارد.»

دید آموزشی
«چگونه فیلمساز می تواند کشف کند که یک ایده ظرفیت ساخت فیلم را دارد؟ قرار نیست فیلمساز قبل از سینمای مشاهده گرایانه وارد ماجرا شده باشد. قرار است نوعی نگاه بکر و خالص نسبت به موضوع وجود داشته باشد و از طریق هوشمندی فیلمساز پیش برود و ایده ای که قبلا کشف کرده را آنقدر دارای ظرفیت بداند که بخواهد وقت بگذارد، پیگیر شود و به نتیجه نهایی برسد. فیلمساز چگونه قبل از ساخت فیلم، کشف ایده را به دست بیاورد؟» پرسش جعفری در بحث آموزشی را مجددی با اشاره ی کوتاهی به فیلم اینگونه پاسخ می دهد:«کنجکاوی ها و پیگیری ها فقط نوع کشف حقیقت را نشان می داد. نمی بینیم که 27 ثانیه، گره ای را از راز و رمز انقلاب باز کند. اندیشه ای از انقلاب را نشان نمی دهد. در حال جستجوی یک سوژه راهش به سمت سوژه ای دیگر کج می شود. ایده ی مشخصی در کار نیست.»

توهم پیش فرض
«محمدرضا فرزاد، از فیلمی 30 ثانیه ای در مورد واقعه 17 شهریور مستند گم و گور را در 30 دقیقه تولید کرده که به تک تک افراد
فیلم پرداخته شده است. بهانه ساخت مستند تاریخ تولد مستندساز در 17 شهریور همان سال است که اتفاقات را مورد بررسی قرار می دهد.» آقای توکلی، یکی از مستندسازان حاضر در سالن معتقد است که شاید پیش فرض آقای رضوی این بوده است که اکثر افراد گم و گور را دیده اند و او باید به موضوعی جدا از آن مستند بپردازد. او گفت:«اگر گم و گور در ابتدای این فیلم نمایش داده میشد و سپس پنهان شدگی را می دیدیم شاید این پرسش ها پیش نمی آمد. متأسفانه ما در فیلم سازی پیش فرض هایی را می گذاریم که گمان می شود مخاطب موضوع را تا اندازه ای می داند و باید به سراغ بقیه ماجرا رفت. شاید رضوی احساس کرده اگر وارد جزئیات 30 ثانیه شود ممکن است تکراری شود، چرا که در ابتدای فیلم می گوید فیلمسازان زیادی از این 27 ثانیه فیلم ساخته اند. بنابر این، فیلمساز به دنبال فیلمبردار 27 ثانیه رفته و آن را دستمایه مستند خود قرار می دهد. حال آنکه جستجو، داستان فیلم می شود نه آنچه در 27 ثانیه روی داده است.» جعفری در ادامه ی صحبت های توکلی می گوید:«هر فیلم دنیای خودش و اطلاعات خاص و مورد نیاز خودش را دارد که باید در یک بسته بندی مناسب ارائه شود. اگر چنین اطلاعاتی قبلا در فیلم گم و گور ارائه شده، پس طبیعتا فیلمساز باید شکل و شیوه مناسب تری برای ارائه اطلاعاتی که فکر می کند دارد و قرار است در قالب فیلم ارائه کند، پیدا کند. در این فیلم من چنین چیزی را نمی بینم و در قیاس با فیلم گم و گور به جز فیلمی مبهم چیزی نیست، فقط قصه یک جستجو است. قصه کسی را می بینیم که زمینه را برای فیلم سازی آماده می کند.»

مستند ساختگی  
تعریفی که یکی از مستندسازان از نوع مستند دراختیار حاضرین در سالن قرار می دهد، نقد فیلم را به سمت دیگری می برد. آقای رضایی گفت:«ما با ماکیومنتری (mockumentary) طرف بودیم، با یک مستند ساختگی و دروغین. ماکیومنتری ها نوعی مستند هستند که شکل و شمایل مستند را دارند و هدف آنها این است که خود را به عنوان داکیومنتری (Doucumentary) غالب کنند و جذابیت آن جایی
است که تفاوت بین این دو نوع را کشف کنید. پنهان شدگی به این دلیل ماکیومنتری است که در آن طراحی صورت گرفته است. از شروع تا پایان با طراحی های متفاوت مخاطب را ترغیب می کند که ماجرا را دنبال کند و حس های او را درگیر می کند که گاهی به ضد و نقیض هم کشیده می شود. به عنوان مثال: وقتی گلوله داخل دیوار باشد چرا باید خانم آن را بیرون بیاورد؟ رایا نصیری بازیگر و مستندساز است و تمام مدت مقابل دوربین است، این جزو طراحی است که او می تواند در مقابل افرادی که مقابلش قرار می گیرند بازی کند. گلوله پس از پیدا شدن، ماجرای دیگری را استارت می زند. مدیر آموزشگاه اعتراف می کند که حقیقتی را بیان نکرده و اینکه فرد دیگری هم عصر همان روز از پنجره و سقف گلوله خورده فیلم گرفته است. این هم طراحی است تا بازی ادامه پیدا کند. اما حلقه اضافه ی فیلم داش آکل، به پایان مستند صدمه زده است، که ما از هدف فیلمساز دور می شویم. جایی که این نوع فیلم امتیاز می گیرد آنجاست که مخاطبین به خوبی در برابر فیلم باورپذیر شده اند. افراد مقابل دوربین به خوبی هدایت شده اند. رفتارشان مقابل دوربین خوب است. این موارد نشان از کارگردانی شدن است اما چه نوع کارگردانی؟ اکثر ابزار و امکانات در انبار جور شده و به راحتی پیدا می شود. خانمی که فیلم را به او داده اند پیدا می شود و طراحی شده که آلزایمر داشته باشد.» رضایی در ادامه به شناخت مستند ساختگی از نوع های دیگر می پردازد و می گوید:«مشکل اینجاست که ماکیومنتری ها در عین حال که طراحی می کنند ولی باید شبیه یک فیلم مستند باشند. یعنی اگر احساس کردید یک مستند بد دیده اید این پاشنه آشیل آن است، یعنی نقطه ضعف و اگر یک مستند خوب به نظر می رسید و سپس ما متوجه می شدیم که یک ماکیومنتری است، آن موقع ماکیومنتری خیلی خوب از آب در آمده است، یعنی شمایل فیلم مستند را داشته و کارش را خوب انجام داده است. قرار نیست همیشه متوجه ماکیومنتری بشویم یا نشویم. گاهی از اواسط فیلم می توان به این موضوع پی برد.»

ضعف در اجرا
فیلم
های سینما حقیقت، امسال برای اولین بار در مشهد اکران شد. آقای مسعود زارعیان پس از بیان این نکته به بررسی مستند پنهان شدگی و تعاریفی از سینمای مستند پرداخت و گفت:«گم و گور که آقای توکلی به آن اشاره داشتند یکی از ششگانه های فرزاد است. سیدرضا رضوی سه گانه ای دارد که اولین آن سایه های سربی، دوم پنهان شدگی و سوم سینه فیلیا است. سایه های سربی نماینده ایران در جشنواره ایدفا بوده و در آن فیلم، خانم نرگس آبیار با روایتی مشابه، در متن فیلم قرار دارد و پیگیری های مشابه را انجام می دهد. ماکیومنتری نیاز به توضیح بیشتر دارد و یا داکیودراما و فرق آن با مستند هیبریدی چیست؟ اینها، سه گونه از سینمای مستند است که در نشست نقد فیلم به آن اشاره ای نشد. قاعده هر سه فیلم رضوی این است که طوری بازسازی شود که به جنبه اسنادی لطمه ای وارد نشود. در فیلم اول او، با فراروایت مواجه هستیم آیا در پنهان شدگی هم همین اتفاق افتاده است یا نه؟ آیا درتلاش برای رسیدن به ماکیومنتری موفق بوده است یا خیر؟ کجا به موضوع نگاه چند جانبه داشته و مخاطب را جذب کرده؟ شاخصه های داوری چیست که این فیلم نامزد بخش هنر و تجربه می شود؟ آیا بنای هیأت داوران این است که فیلم های کوتاه و نیمه بلند قابلیت پخش در سینمای هنر و تجربه را ندارند؟» جعفری از زارعیان می خواهد که نکته مثبتی از مستند پنهان شدگی که بتواند مخاطب را از سردرگمی نجات دهد را نشان دهد. زارعیان می گوید:« ماکت اولیه فیلم به لحاظ فیلم مستند و آنچه مستندساز مد نظر داشته، درست از کار درآمده اما ضعیف عمل کرده است. ما در روند داستانی یک شخصیت اول داریم، نیاز به کشف فیلمبردار حادثه، موانع برای یافتن فیلمبردار و هر عنصری که رسیدن فرد را به هدف به تعویق بیندازد هم هست و این ایجاد کشمکش نموده است. اما ضعف فیلم جایی است که موانع به درستی قرار نگرفته و جذاب نیست و نقطه اوجی ندارد. گره گشایی ها خیلی ساده و سطحی انجام می شود. در کل باید گفت طرح اولیه درست است و اما اجرا ضعیف».
 
https://www.razavi.news/vdcgzy9w.ak9u74prra.html
razavi.news/vdcgzy9w.ak9u74prra.html
کد مطلب ۳۷۹۸۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما