عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفتگو با رضوی:
شیخ بهایی، یکی از حلقههای مهم علم در تمدن اسلامی است
به گزارش خبرگزاری رضوی، روز ملی بزرگداشت شیخ بهایی، عالم دینی که به عنوان معمار بزرگ آثار ماندگار تمدن اسلامی ایران در اصفهان و حرم رضوی مشهد شناخته می شود فرصتی برای بازخوانی ظرفیت های الهام بخش این چهره درخشان آسمان علم و هنر ایران اسلامی است. در این رابطه با آقای دکتر «حنیف قلندری» عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر تاریخ علم گفتگو کردیم.
دکتر قلندری ضمن گرامیداشت روز ملی شیخ بهایی با اشاره به حوزه مطالعاتی خود که تاریخ علم است گفت: از این جهت که تخصص من بیشتر تاریخ علم است بنابراین باید از این نظر درباره شیخ بهایی صحبت بکنم. نقش و جایگاه والا و بعضا افسانه گونهای که درباره اقدامات شیخ بهایی مطرح می شود و در محیط فکری و فرهنگی ما برای ایشان بیان شده، بیشتر برآمده از جایگاه دینی ایشان است و از میان سایر وجوه شخصیتی، مقام دینی او برجسته تر است چرا که شخصیتی جامع الاطراف در علوم دینی است و از حوزه های مختلف اطلاع داشته و سعی کرده مطالبی در این حوزهها به صورت مکتوب از خود به یادگار بگذارد.
وی افزود: شاید نکته دیگری که خیلی درباره شیخ بهایی در حوزه علمی برای ما اهمیت پیدا کند این است که ایشان فرد کتابشناسی است و این مؤلفه را میتوانیم از آثاری که در کتابخانه اش بوده و با مُهر بهاءالدین عاملی موجود است و اکنون در کتابخانه آستان قدس وقف شده و در دسترس قرار دارد کاملا محرز است؛ چرا که در آنها رساله هایی از علوم دقیقه مشهود است و لذا وی کتاب شناس دقیقی بوده که در کنار کتب سعی به جمع آوری آنها نیز کرده است.
دکتر قلندری با بیان اینکه در تاریخ علم، شیخ بهایی جزو شخصیت هایی است که به آنها حلقههای پایانی علم دوره اسلامی میگوییم؛ تصریح کرد: این بحث به این معنا نیست که علم دوره اسلامی تمام شده بلکه آن علم قدیمی ست چون بعد از این دوران، دوره ای داریم که خیلی نمی تونیم پیرامون آن اطلاع زیادی به دست بیاوریم تا برسیم به دوره قاجار و تاسیس مدارس جدید و آمدن علوم جدید.
وی با اشاره به شرایط علمی در دوره قاجار، ادامه داد: شاید رساله مختصر حساب شیخ بهایی از نظر سطح ریاضی به اندازه رساله از عیون الحساب محمد باقر یزدی که ریاضیدان تقریبا هم عصر شیخ بهایی ست؛ نباشد یعنی ریاضی بهایی سطحش پایین تر باشد اما با این حال نشان میدهد که او تا این حد از دانش ریاضی آگاهی داشته؛ یا رسال تشریف الافلاکش که رساله کوچیکی در بحث نجوم مانند یک جزوه درسی می ماند.
این استاد دانشگاه تهران عنوان کرد: به طور خلاصه برای ما در حوزه علوم دقیق یعنی در ریاضیات و نجوم از این نظر شیخ بهایی مهم میشود که ایشان، جزو یکی از نمونه های حلقه های پایانی عالمان دوره اسلامی است؛ همچنین نشانگر اينست که سطحی از دانش علوم دقیق، ریاضیات و نجوم نزد عالمان دینی یا دانشمندان آن عصر وجود داره و اینکه وی، فرد کتاب شناسی است و بعضا رساله های خیلی خوبی را به عنوان کتابخانه شخصی اش، برای ما حفظ کرده است.
این پژوهشگر تاریخ علم در تمدن اسلامی درباره نقش شیخ بهایی در آثار تمدن اسلامی و ظرفیت های الهام بخش او در مسیر تمدن نوین اسلامی گفت: قسمتی که اتفاقا ما مواردی را به شیخ بهایی منتسب میکنیم آنقدر اسناد روشنی از نظر تاریخی درباره بعضی از مواردش، وجود نداره که بتوان در باره آنها بحث کرد که آیا این انتصاب صحت داره یا خیر؟ به جز طوماری که درباره تقسیم آب زاینده رود وجود دارد، الباقی خیلی سند روشنی براشون نیست که وی در این موارد نیز نقش داشته یا خیر.
قلندری ادامه داد: امروز به حدی شاخه های علم تخصصی شده که اگر یک نفری از همه چیز سر در بیاورد نه در محیط علمی پسندیده است و نه حتی چنین جیزی ممکن است؛ بنابراین تطبیق آن با دنیایی امروز حداقل در حوزه ای که من می دونم جور در نمیآید اما اگر بخواهیم درباره معماری شیخ بهایی صحبت کنیم (چون اسناد تاریخی خیلی استنادهای معماری را دقیق برای ما نشان نمیدهد ) اما میتوانم بگویم در دوره ای که شیخ بهایی زندگی می کند، حتی پیش تر از شیخ بهایی، این اتفاق افتاده بوده که بعضی از علمایی که ریاضیات می دانستند، در علم عقود و ابنیه یعنی در ساختن ها نیز مطالبی را ارائه میدادند چون خیلی از طرح هایی که در معماری استفاده شده طرح هندسی است که میگفتند این موارد را چطور میتوان این طرح های هندسی را ایجاد کرد.
به گفته وی بین کسانی که در تاریخ معماری کار میکنند بحثی هست به این مضمون که معمارها تا چه حد از ریاضی دانان ها متأثر می شدند؟ و آیا واقعا تأثیر می پذیرفتند یا خیر؟ آیا هیچ ارتباطی نیست؟ که هر دو طرف موافقان و مخالفان این دو وادی در هر دو طرف هستن و هنوز هم با یکدیگر مباحثه دارند و لذا در مورد شیخ بهایی نیز باید دنبال اسناد بیشتری گشت که در این زمینه تا چه حد دخیل بوده اند.
دکتر قلندری با بیان اینکه از قرار معلوم وجه دینی شیخ بهایی از دیگر جنبهها شاخص تر و بیشتر بوده و وی شیخالاسلام حکومت صفوی بوده است؛ تصریح کرد: الگو گرفتن از گذشتگان ممکن هست اما باید شرایط جامعه را نیز لحاظ کرد؛ لذا وقتی درباره دوره صفوی که حرف می زنیم یکی از تقابل ها، تقابل بین عالمان علوم عقلی و علوم نقلی است.
وی اضافه کرد: به نظر می رسد که شیخ بهایی کسی است که راه وسط در پیش می گیرد و به نظر می رسد موارد اندکی هم که از وی می دانیم مثلا رابطه شیخ بهایی با طرفداران فلسفه هیچ وقت بد نبوده، در حالی که ایشان، شیخ الاسلام اصفهان در یک دوره ای بوده و قاعدتا باید بگویم که مثلا جزو گروه طرفداران علوم نقلی است، اما هیچ وقت با اصحاب و فلسفه رابطه ای که بخواهد تکفیرشان کند، نداشته یا با افرادی که به جنبه های عرفانی توجه می کنند نیز گویا رابطه بدی نداشته است.
وی بیان کرد: دوره ای که شیخ بهایی در آن زندگی می کرده دوره ای بوده که در واقع تقابل ها داشته شروع می شده؛ یعنی عده ای از اصحاب نقل، اصحاب علوم عقلی رو تکفیر می کردند و از طرف دیگر اصحاب علوم عقلی آنها را به ندانم کاری متهم می کردند که در این حوزه باید جزئیات بیشتری از متخصصان امر آن دوران پرسید اما در حدی که میدانم اینست که وی در این دعواها خیلی وارد نبوده و به این دلیل هم از دو طرف به کم کاری و ندانم کاری متهم شده است .
استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: مطالعه ی اتفاقات دوره صفوی یه مطالعه ایست که در تاریخ علم دوره اسلامی تازگی دارد؛ یعنی به رغم اینکه ما از طرف میگیم خیلی چیزا می دانیم اماواقعا هنوز آثار دوره صفوی، دانشمندان دوره صفوی را شاید ما خیلی خوب نمی شناسیم که بدانیم در چه محیطی کار می کردند و چه مباحثاتی داشتند؟ چه رد و بدل های علمی حتی با طرف های اروپائی که آن زمان در این منطقه بودند، داشتند؟
به گفته وی هر چقدر این مطالعات بیشتر پیش برود نقش آدم هایی که حتی شاید یک افسانه پیرامون آنها شکل گرفته، روشن تر میشودو حتی ممکن است برخی افسانهها حذف شوند که این یک آغازیست برای این تحقیقات در حوزه ی ما که باید مورد توجه باشد.
دکتر قلندری ضمن گرامیداشت روز ملی شیخ بهایی با اشاره به حوزه مطالعاتی خود که تاریخ علم است گفت: از این جهت که تخصص من بیشتر تاریخ علم است بنابراین باید از این نظر درباره شیخ بهایی صحبت بکنم. نقش و جایگاه والا و بعضا افسانه گونهای که درباره اقدامات شیخ بهایی مطرح می شود و در محیط فکری و فرهنگی ما برای ایشان بیان شده، بیشتر برآمده از جایگاه دینی ایشان است و از میان سایر وجوه شخصیتی، مقام دینی او برجسته تر است چرا که شخصیتی جامع الاطراف در علوم دینی است و از حوزه های مختلف اطلاع داشته و سعی کرده مطالبی در این حوزهها به صورت مکتوب از خود به یادگار بگذارد.
وی افزود: شاید نکته دیگری که خیلی درباره شیخ بهایی در حوزه علمی برای ما اهمیت پیدا کند این است که ایشان فرد کتابشناسی است و این مؤلفه را میتوانیم از آثاری که در کتابخانه اش بوده و با مُهر بهاءالدین عاملی موجود است و اکنون در کتابخانه آستان قدس وقف شده و در دسترس قرار دارد کاملا محرز است؛ چرا که در آنها رساله هایی از علوم دقیقه مشهود است و لذا وی کتاب شناس دقیقی بوده که در کنار کتب سعی به جمع آوری آنها نیز کرده است.
دکتر قلندری با بیان اینکه در تاریخ علم، شیخ بهایی جزو شخصیت هایی است که به آنها حلقههای پایانی علم دوره اسلامی میگوییم؛ تصریح کرد: این بحث به این معنا نیست که علم دوره اسلامی تمام شده بلکه آن علم قدیمی ست چون بعد از این دوران، دوره ای داریم که خیلی نمی تونیم پیرامون آن اطلاع زیادی به دست بیاوریم تا برسیم به دوره قاجار و تاسیس مدارس جدید و آمدن علوم جدید.
وی با اشاره به شرایط علمی در دوره قاجار، ادامه داد: شاید رساله مختصر حساب شیخ بهایی از نظر سطح ریاضی به اندازه رساله از عیون الحساب محمد باقر یزدی که ریاضیدان تقریبا هم عصر شیخ بهایی ست؛ نباشد یعنی ریاضی بهایی سطحش پایین تر باشد اما با این حال نشان میدهد که او تا این حد از دانش ریاضی آگاهی داشته؛ یا رسال تشریف الافلاکش که رساله کوچیکی در بحث نجوم مانند یک جزوه درسی می ماند.
این استاد دانشگاه تهران عنوان کرد: به طور خلاصه برای ما در حوزه علوم دقیق یعنی در ریاضیات و نجوم از این نظر شیخ بهایی مهم میشود که ایشان، جزو یکی از نمونه های حلقه های پایانی عالمان دوره اسلامی است؛ همچنین نشانگر اينست که سطحی از دانش علوم دقیق، ریاضیات و نجوم نزد عالمان دینی یا دانشمندان آن عصر وجود داره و اینکه وی، فرد کتاب شناسی است و بعضا رساله های خیلی خوبی را به عنوان کتابخانه شخصی اش، برای ما حفظ کرده است.
این پژوهشگر تاریخ علم در تمدن اسلامی درباره نقش شیخ بهایی در آثار تمدن اسلامی و ظرفیت های الهام بخش او در مسیر تمدن نوین اسلامی گفت: قسمتی که اتفاقا ما مواردی را به شیخ بهایی منتسب میکنیم آنقدر اسناد روشنی از نظر تاریخی درباره بعضی از مواردش، وجود نداره که بتوان در باره آنها بحث کرد که آیا این انتصاب صحت داره یا خیر؟ به جز طوماری که درباره تقسیم آب زاینده رود وجود دارد، الباقی خیلی سند روشنی براشون نیست که وی در این موارد نیز نقش داشته یا خیر.
قلندری ادامه داد: امروز به حدی شاخه های علم تخصصی شده که اگر یک نفری از همه چیز سر در بیاورد نه در محیط علمی پسندیده است و نه حتی چنین جیزی ممکن است؛ بنابراین تطبیق آن با دنیایی امروز حداقل در حوزه ای که من می دونم جور در نمیآید اما اگر بخواهیم درباره معماری شیخ بهایی صحبت کنیم (چون اسناد تاریخی خیلی استنادهای معماری را دقیق برای ما نشان نمیدهد ) اما میتوانم بگویم در دوره ای که شیخ بهایی زندگی می کند، حتی پیش تر از شیخ بهایی، این اتفاق افتاده بوده که بعضی از علمایی که ریاضیات می دانستند، در علم عقود و ابنیه یعنی در ساختن ها نیز مطالبی را ارائه میدادند چون خیلی از طرح هایی که در معماری استفاده شده طرح هندسی است که میگفتند این موارد را چطور میتوان این طرح های هندسی را ایجاد کرد.
به گفته وی بین کسانی که در تاریخ معماری کار میکنند بحثی هست به این مضمون که معمارها تا چه حد از ریاضی دانان ها متأثر می شدند؟ و آیا واقعا تأثیر می پذیرفتند یا خیر؟ آیا هیچ ارتباطی نیست؟ که هر دو طرف موافقان و مخالفان این دو وادی در هر دو طرف هستن و هنوز هم با یکدیگر مباحثه دارند و لذا در مورد شیخ بهایی نیز باید دنبال اسناد بیشتری گشت که در این زمینه تا چه حد دخیل بوده اند.
دکتر قلندری با بیان اینکه از قرار معلوم وجه دینی شیخ بهایی از دیگر جنبهها شاخص تر و بیشتر بوده و وی شیخالاسلام حکومت صفوی بوده است؛ تصریح کرد: الگو گرفتن از گذشتگان ممکن هست اما باید شرایط جامعه را نیز لحاظ کرد؛ لذا وقتی درباره دوره صفوی که حرف می زنیم یکی از تقابل ها، تقابل بین عالمان علوم عقلی و علوم نقلی است.
وی اضافه کرد: به نظر می رسد که شیخ بهایی کسی است که راه وسط در پیش می گیرد و به نظر می رسد موارد اندکی هم که از وی می دانیم مثلا رابطه شیخ بهایی با طرفداران فلسفه هیچ وقت بد نبوده، در حالی که ایشان، شیخ الاسلام اصفهان در یک دوره ای بوده و قاعدتا باید بگویم که مثلا جزو گروه طرفداران علوم نقلی است، اما هیچ وقت با اصحاب و فلسفه رابطه ای که بخواهد تکفیرشان کند، نداشته یا با افرادی که به جنبه های عرفانی توجه می کنند نیز گویا رابطه بدی نداشته است.
وی بیان کرد: دوره ای که شیخ بهایی در آن زندگی می کرده دوره ای بوده که در واقع تقابل ها داشته شروع می شده؛ یعنی عده ای از اصحاب نقل، اصحاب علوم عقلی رو تکفیر می کردند و از طرف دیگر اصحاب علوم عقلی آنها را به ندانم کاری متهم می کردند که در این حوزه باید جزئیات بیشتری از متخصصان امر آن دوران پرسید اما در حدی که میدانم اینست که وی در این دعواها خیلی وارد نبوده و به این دلیل هم از دو طرف به کم کاری و ندانم کاری متهم شده است .
استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: مطالعه ی اتفاقات دوره صفوی یه مطالعه ایست که در تاریخ علم دوره اسلامی تازگی دارد؛ یعنی به رغم اینکه ما از طرف میگیم خیلی چیزا می دانیم اماواقعا هنوز آثار دوره صفوی، دانشمندان دوره صفوی را شاید ما خیلی خوب نمی شناسیم که بدانیم در چه محیطی کار می کردند و چه مباحثاتی داشتند؟ چه رد و بدل های علمی حتی با طرف های اروپائی که آن زمان در این منطقه بودند، داشتند؟
به گفته وی هر چقدر این مطالعات بیشتر پیش برود نقش آدم هایی که حتی شاید یک افسانه پیرامون آنها شکل گرفته، روشن تر میشودو حتی ممکن است برخی افسانهها حذف شوند که این یک آغازیست برای این تحقیقات در حوزه ی ما که باید مورد توجه باشد.