در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین مهدی مهریزی مطرح شد:
عفاف با زور درست نمیشود، باید کار فرهنگی کرد
آستان قدس رضوی نیز یکی از همین نهادهایی است که در راستای رسالت ترویج دین و شعائر اسلامی گامی متناسب با رسالت خود در این زمینه برداشته است. برگزاری همایش ملی الگوی زندگی عفیفانه با رویکرد اسلامی توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی سبب شد تا گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی مهریزی؛ دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران وعضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث داشته باشیم. آنچه در ادامه می خوانید نگاهی است بر موضوع عفاف و زندگی عفیفانه در جامعه اسلامی.
زندگی عفیفانه چیست؟
در بحث عفاف و حجاب، نقطه کانونی بحث بیشتر روی حجاب است، منتهی از عفاف شروع کردید که آخر قصۀ آن حجاب است. الان مشکل ما در جمهوری اسلامی این است که همه این مباحث و گفتوگوها برای حجاب است.
واقعیت اصلی و باطن اصلی، عفاف است که خیلی مهم است، چون رشد آدمها با آن است، اما در واقع وقتی به پوشش میرسد، آن مظاهر و کثراتش ممکن است متفاوت باشد. مثلاً قبل از انقلاب نوعاً زنهای چادری، چادر مشکی نمیپوشیدند. چادر مشکی مال مهمانی خاص بود، چادر گلدار نشانه عفاف بود، الان اگر آن مدلی چادر بپوشد میگویند عفافش مشکل دارد. این پوشش است و به مسائل فرهنگی مرتبط میشود و در واقع همان کثرات است. شما ببینید ترکمنها یک مدل لباس میپوشند عربها یک شکل دیگر.
من عفاف را کنترل خواستهها معنی می کنم. این خواستهها دو سنخ است؛ خواستههای جنسی و خواستههای مالی. این خواستهها یک وقت ظهور و بروز در خواستههای جنسی دارد و گاهی در حوزه مال و ثروت. در واقع، عفاف آن است که آدمها به گونهای تربیت شوند که یک قدرت کنترل در آنها ایجاد شود، چه در بحث مالی و چه در بحث جنسی.
از میان مظاهر عفاف بر چه چیزی بیشتر تاکید شده است؟
از میان مظاهر عفاف در آیات قرآن، تأکید بیشتر بر مظاهر رفتاری است و واقعش همین است، آن وقت ما از همه این مظاهر به پوشش و نوع آن گیر دادهایم. یک نفر میگفت من سالها در اروپا زندگی کردهام، نتیجه مقایسه میان ایران و اروپا این است که هیّز بودن در ایران خیلی بیشتر از جاهای دیگر است! این نشانه چیست؟ معلوم است عفاف نیست که هیّز است، همان چیزی که قرآن درباره مردها و زنها گفته است. ممکن است یک نفر چادر و روسری و مقنعه و مانتویش خوب باشد، ولی به دلیل نداشتن تربیت، وقتی در هواپیما مینشیند چون عفاف ندارد روسری خودش را بر میدارد. اگر عفاف باشد چه هواپیما باشد چه غیر آن، چه ترکیه باشد چه ایران باشد، چه در دانشگاه باشد چه در خانه خودش، فرقی نمیکند.
چه نسبتی بین پوشش و عفاف است؟
نسبت بین پوشش و عفاف، عموم و خصوص من وجه است. یعنی فرد میتواند عفیف باشد اما پوشش به شکلی که ما میگوییم رعایت نشود و میتواند پوشش به شکلی که ما میگوییم رعایت شود، ولی عفیف نباشد. در واقع در یک جایی اشتراک دارد و وحدت مصداقی پیدا میکند.
آیا عفاف شامل دیگر کنترلی هم میشود یا فقط خود کنترلی است؟
خود کنترلی است، چون خصلت درونی انسانی است. مثلاً شما کمک میکنید فرزندتان عفیف شود. عوامل عفت چیست؟ استاد باشد، تربیت باشد، کتاب باشد و... اینها عوامل هستند، ولی اینکه فرزندتان را چگونه عفیف تربیت میکنید، این سبک کار است، دیگر کنترلی نیست.
آیا غیرت را کار عفیفانه میدانید؟
در حوزه مفهوم، مستقل است. دو حوزه مفهومی هستند که با هم ارتباط دارند. ممکن است رابطه آنها عموم و خصوص من وجه باشد، ولی اینها مترادف نیستند و مانعی ندارد یکی نشأت گرفته از دیگری باشد، تأثیر دارد اما یکی نیست. این بر آن تأثیر میگذارد، یعنی یک آدم عفیف که میخواهد هیّز نباشد، روی خودش و دیگران این ملاحظات را دارد.عفت یک خصلت انسانی است که اگر در کسی شکل بگیرد ممکن است رفتارها را خود به خود کنترل میکند.
حاکمیت چطور میتواند این الزام را ایجاد کند که افراد جامعه رفتار عفیفانه داشته باشند؟
با تربیت و با کار فرهنگی، عفاف با زور درست نمیشود. آنچه باید انجام شود کار فرهنگی همراه با تعلیم و تربیت است. دقت بفرمایید، ممکن است بر اثر فشار و زور یک فرد کاری را ترک کند، ولی این ترک به عفت منتهی نشود! نمیتوانیم بگوییم زور حاکمیت به عفت میانجامد. دو چیز از عوامل معرفتی است؛ یکی اخلاق یعنی تعلیم و تربیت اخلاقی که با تعلیم و تربیت درست میشود. تعلیم و تربیت یک کار بیرونی است که انجام میدهیم و دو نوع عامل دارد؛ عامل ذهنی و عامل خصلتی. برای تحقق این دو عامل، تعلیم و تربیت مؤثر است.