۰
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۲۲
حسين رفیعي مجري سرشناس تلويزيون از پرخاطره‌ترين زيارت‌هايش مي‌گوید

حس غريب در بالاي گلدسته‌هاي حرم امام رضا (ع)

حس غريب در بالاي گلدسته‌هاي حرم امام رضا (ع)
شیرینی این زیارت را تا سال‌ها می‌توانی مزه مزه کنی. وقتی کودک بودی و همراه پدر و مادر و قوم و خویش سوار اتوبوس می‌شدی و راهی مشهد. می‌ایستادی کنار گلدسته‌های مسجد گوهرشاد و به سر گلدسته‌ها خیره می‌شدی حتی فکر این را نمی‌کردی که روزی از پله بالا بروی، آنجا بایستی و عظمت حرم و بارگاه را از بالا ببینی. حسین رفیعی اما این تجربه را از سر گذرانده است و وقتی قرار می‌شود از خاطرات شیرینی زیارتش برای‌مان بگوید ساعت 5 عصر روز تولد آقا را به یاد می‌آورد که برای اجرای برنامه راهی پشت بام حرم شده است. روایت‌ حسین رفیعی از زیارت‌ها و سفرهایش به مشهد شنیدنی است.

* آخرین بار که به زیارت رفتید کی بود؟

سه ماه پیش! بیشتر برای ما زیارت توفیق اجباری است. وقتی برای اجرای برنامه به مشهد می‌رویم اولین کاری که می‌کنیم می‌رویم پابوس آقا. قرار است دوباره بهمن ماه به مشهد بروم.

* وقتی به حرم مشرف می‌شوید چه جایی را برای زیارت انتخاب می‌کنید؟

بالاخره مردم ما را می‌شناسند و به ما لطف دارند. از طرفی هم حرم امام رضا(ع) دارای قداستی است که من تمام تلاشم را می‌کنم که آن را حفظ کنم و مزاحم زیارت بقیه زائرین هم نشوم. مردم می‌آیند برای عکس و امضا. برای همین سعی می‌کنم مخفیانه آقا را زیارت کنم. معمولاً هم در صحن جمهوری زیارتم را انجام می‌دهم.

* ساعت خاصی به زیارت می‌روید؟

در ساعاتی به زیارت می‌روم که حرم خلوت‌تر است. امکان زیارت هم برای ما فراهم‌تر است. صبح‌ها ساعت 4 یا 5 صبح راهی حرم می‌شوم.

* چه احساسی دارید وقتی به زیارت می‌روید؟

راستش گفتنی نیست. خیلی
سخت بشود وصفش کرد. شاید این شعر سهراب سپهري كه مي‌گويد «کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ! کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم» به حال و هوای آن فضا نزدیک باشد. مهم نیست که حتماً  دستت را به ضریح برسانی. همین که در همان فضا قرار بگیری، خلوتی و گوشه‌ای در یکی از صحن‌های حرم پیدا کنی و با آقا درددل کنی ناخودآگاه آن حس و حال هم تو را فرا می‌گیرد. راستش گفتنش سخت است! نمی‌دانم!

* دعای مخصوصی در زیارت می‌خوانید؟

زیارت مخصوص امام رضا (ع) را می‌خوانم. برای همه دعا کنم. بیشتر برای من آن حس آرامشی مهم است که با قرار گرفتن در آن فضا می‌گیرم.

* وقتی کودک بودید زیارت رفتید ؟

پدر و مادر من بسیار علاقه‌مند بودند. برای همین در کودکی زیاد زیارت می‌رفتیم. همگی با هم سوار اتوبوس می‌شدیم و راهی مشهد. در مشهد می‌رفتیم مسافرخانه. دو تا اتاق می‌گرفتیم. سال‌های 56-57-58 بود و حرم مثل الان شلوغ نبود. خلوت بود و زیارت کیف می‌داد. همه هم دور هم بودیم. مثل الان نبود که سوار هواپیما شویم و به هتل برویم. آن موقع  سفر رفتن جذابیت داشت. با اینکه امکانات کم بود اما حسابی می‌چسبید. صفایش بیشتر بود. من زیارت آن روزها را خیلی دوست دارم.



* تا حالا شده غذای حضرت را هم بخورید؟

من یک مسابقه آشپزی را در تلویزیون اجرا می‌کردم که به واسطه همان با سرآشپز مهمانخانه حرم آشنا شدم. توفیق حاصل شد و یک بار هم طعم غذای حضرت را چشیدم.

* بهترین خاطره‌تان را از زیارت امام رضا(ع) برایمان می‌گویید.

یک روز که برای اجرای برنامه در روز تولد آقا به مشهد رفته بودیم، خدام حرم به ما لطف
کردند و من را به پشت بام حرم بردند. فضای عجیبی بود. حس خاصی به من دست داد. بعد رفتیم بالای گلدسته‌ها و از آنجا برنامه را اجرا کردیم. توی گلدسته‌ها ایستادن و نگاه کردن به شکوه و عظمت حرم و زائرین از آن بالا آدم را بسیار خوشحال می‌کند. شما باید حتما خادم آقا باشید و  سر و کارتان باید با گلدسته‌ها باشد که به آنجا راه داشته باشید. از اینکه از بین آن همه جمعیت این توفیق نصیب من شد حسابی خوشحال بودم. شاید برای میلیون‌ها نفر از ایران برای تعداد انگشت‌شماری این موقعیت بوجود بیاید. امام رضا(ع) این توفیق را به من داد. همه دوست دارند سری به آن بالا بزنند.



* زیارت امام رضا(ع) در مشهد با کربلا چگونه است؟

راستش تا به حال توفیق نداشتم به زیارت امام حسین(ع) بروم. به مکه و مدینه هم مشرف نشدم. اما تمام زیارتگاه‌های ایران را زیارت گرفتم. هر جایی رنگ و بوی خاص خودش را دارد. هیچ کدام با هم قابل مقایسه نیستند. حرم علی ابن موسی الرضا(ع) میان این همه مکان‌ها اما خاص است.

* شده است شبی را در حرم بگذارنید؟

من با عده‌ای از دوستان قرار گذاشتیم که به مکان‌های زیارتی ایران سفر کنیم. به هر جا هم که رفتیم شبی را در آنجا بمانیم تا حسابی حال و هوای آنجا دستمان بیاید. همراه آقای سادات اخوی و سید جواد یحیوی و باقی دوستان، شبی را در حرم گذارندیم. دسته جمعی به زیارت رفتیم. بلیت‌مان را برای صبح ساعت پنج گرفته بودیم و تا صبح در حرم ماندیم. نشسته بودیم داخل صحن و مردم را می‌دیدم که چقدر همه برای زیارت آقا مشتاقند. گفتم! حال و هوای آن شب وصف‌نشدنی است. باید خودت آنجا باشی تا آن جاذبه و محبت را درک کنی.
https://www.razavi.news/vdcg.x9wrak9nnpr4a.html
razavi.news/vdcg.x9wrak9nnpr4a.html
کد مطلب ۳۵۲۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما