خبرگزاری رضوی 24 اسفند 1401 ساعت 8:42 https://www.razavi.news/fa/interview/107315/حادثه-ای-ساخت-بیمارستان-زائران-امام-رئوف-انجامید -------------------------------------------------- گفت‌‌وگو با مدیرعامل بیمارستان امام زمان(عج) مشهد؛ عنوان : حادثه‌ای که به ساخت بیمارستان برای زائران امام رئوف انجامید -------------------------------------------------- مشهد ـ محمود خادم‌الخمسه مدیرعامل بیمارستان امام زمان(عج) بروز یک حادثه دردناک را سبب ساخت و افتتاح بیمارستانی در خیابان سرخس برای زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) عنوان کرد. متن : خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ بنکدار قماش بود و درآمد خوبی داشت. سال 1355 کاروانسرایی به متراژ دو هزار متر در خیابان سرخس ‌خرید تا آن را خراب و تبدیل به یک مجتمع تجاری کند. زنی در همسایگی این زمین بخاطر دیر رسیدن به بیمارستان کودکش متولد و خودش فوت کرد. او از این واقعه دردناک متأثر شده و نظرش برای ساخت مجتمع تغییر می‌کند و تصمیم به ساخت بیمارستان خیریه کرده تا مورد استفاده و ارائه خدمات پزشکی به زائران و مجاوران امام هشتم(ع) شود. از همان ابتدای ساخت و تأسیس پسرش در کنار او بود و مدیریت بیمارستان را بر عهده گرفت. چهارشنبه امام رضایی این هفته بهانه‌ای دست داد تا با محمود خادم‌الخمسه پسر ارشد محمد خادم‌الخمسه بانی و موسس بیمارستان خیریه امام زمان(عج) گفت‌وگویی داشته باشیم و از 44 سال مدیریت این بیمارستان و 37 سال خادمی بارگاه علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) بشنویم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد. پدر مرحوم‌تان با چه نگاهی اقدام به ساخت بیمارستان خیریه امام زمان(عج) برای خدمت‌رسانی به مردم مناطق محروم مشهد کرده است؟ پدرم از تمکن مالی خوبی در مشهد برخوردار بود و به شغل بنکداری قماش اشتغال داشت. در سال 1355 زمینی که قبلا کاروانسرا بوده را در خیابان سرخس به متراژ دو هزار متر مربع خریداری کرد تا در آنجا یک مجتمع تجاری بسازد و در واقع یک کار اقتصادی کند. در همان زمان شنید که یک خانمی هنگام حمل وضع بوده و او را با وانت به بیمارستان امام رضا(ع) می‌برند اما متأسفانه مادر فوت و کودک بدنیا می‌آید. این حادثه پدرم را برآشفت و نظرش را عوض کرد. لذا تصمیم گرفت آن زمین را بیمارستان بسازد. پس اینطور بیمارستان خیریه امام زمان(عج) در خیابان سرخس ساخته شد؟ بله. سال 1358 ابتدا در آن زمین یک درمانگاه ساخته شد و سال 1360 کلنگ بیمارستان با دست مبارک آیت‌الله میرزاجواد تهرانی به زمین خورد. شما از ابتدای ساخت این بنا مدیرعامل بیمارستان هستید؟ قرار بود من در ساخت و ساز بیمارستان کنار پدرم باشم، یک مدتی کمک کردم و زمانی که خواستم به کار خودم برگردم. پدرم گفت: شش‌ماه بمان و بیمارستان را راه بیانداز و ما را تنها نگذار. شش ماه شد یک سال و همچنان سال‌های بعدی به پدرم در بیمارستان کمک کردم. پدرم توصیه کرد که هم کار بازارت رو داشته باش و هم اینجا. ولی من کارم را در بازار رها کردم و تمام وقتم صرف بیمارستان شد. مغازه را اجاره دادم و از 24 سالگی مدیریت بیمارستان تا الان دست خودم است. آقای خادم‌الخمسه از چه سالی توفیق خادمی امام رضا(ع) را نصیب خود کرده است؟ من از سال 1364 توفیق خدمت در بخش خدّام را دارم و این خدمت را سعادتی برای خود می‌دانم. چون از کودکی مأنوس با این امام رئوف بودم و توفیق خادمی زائران امام رضا(ع) لطفی است که حضرت در کنار همه عنایات خود به من داشته‌اند. چه عنایات دیگری شامل حال خادم پیشکسوت حرم مطهر شده است؟ چون در خانواده مذهبی بزرگ شده و خودم از کودکی در راه انقلاب امام(ره) قرار گرفته بودم، خیلی سعی داشتم پاک زندگی کنم. قبل انقلاب خانم‌ها حجاب مناسبی نداشتند. یک روز که از حرم برمی‌گشتم در مسیرم یک خانم با پوشش نامناسب دیدم سرم را پایین انداخته و بر این باور بودم که چشمانم را از گناه حفظ کنم به اندازه ریگ‌های بیابان برایم اجر و ثواب دارد. آنجا از حضرت خواستم که همسری به من عنایت کند تا بتوانم عفیف زندگی کنم. البته از حضرت همسری با ویژگی‌های خاص می‌خواستم که همان‌گونه هم حضرت عنایت کردند. همسر با چه ویژگی‌هایی می‌خواستید و حضرت به شما عنایت کردند؟ دوست داشتم همسرم از سلاله پاک حضرت زهرا(س)، زیبا و آشنا به مسائل شرعی باشد که الحمدالله همین‌طور بود. همچنین می‌خواستم که فرزندان‌مان را در منزل بدنیا بیاورد که الحمدالله خدا به ما 5 فرزند داد و همه آنها در خانه پا به دنیا گذاشتند. اشاره کردید از کودکی با حضرت اُنس داشتید؛ حتما زندگی 67 ساله شما در جوار حضرت مشمول خاطرات بسیار است که خوشحال خواهیم شد به ذکر خاطره‌ای بپردازید... از کودکی با حضرت اُنس داشتم و دلیلش هم این بود شاگرد مدرسه عسکریه مرحوم علی‌اصغر عابدزاده بودم. علاوه بر محیط خانه که مذهبی بود در محیط دینی و قرآنی مدرسه آقای عابدزاده هم رشد کرده بودم. این دو محیط برای من در زمان طاغوت کهن مثبت به شمار می‌رفت. قبل انقلاب دور ضریح زن و مرد قاطی بودند. با اینکه کودکی 7 ساله بودم دوست نداشتم به نزدیک ضریح رفته و با نامحرم تماس داشته باشم. لذا ستون کنار درب پیش‌روی حضرت می‌ایستادم، آن ستون برآمدگی داشت که صورتم را آنجا می‌گذاشتم و می‌گفتم من که کنار ضریحت نمی‌توانم بیایم، اینجا صورتم را می‌گذارم و بعد از حفظ شروع به خواندن زیارت امین‌الله می‌کردم، آن زمان شش سالم بود. در سن 10 سالگی که بودم صبح‌های ماه محرم از منزل واقع در خیابان نواب صفوی تا خانه یکی از آشنایان در خیابان امام رضا(ع) می‌رفتم و به حفظ زیارت جامعه کبیره مبادرت می‌ورزیدم و الحمدالله توانستم در مدت کوتاهی آن را حفظ کنم. اکنون با اینکه سالیان سال است از آن زمان می‌گذرد هنوز هم هر وقت حرم مطهر امام رضا(ع) یا یکی از ائمه‌معصومین(ع) در عتبات عالیات می‌روم زیارت جامعه کبیره را از حفظ می‌خوانم.