بازخوانی درس تفسیر استاد درایتی؛
ویژگیهای پیامبر (ص) با نگاهی به آیه ۱۵۷ سوره اعراف
به گزارش خبرگزاری رضوی، یکی از درسهای تفسیر شهر مشهد، دروس تفسیر استاد حجت الاسلام و المسلمین شیخ حمید درایتی استاد دروس خارج فقه، اصول و تفسیر حوزه علمیه خراسان است. به مناسبت رحلت پیامبر اعظم (ص) در ادامه گزارشی از یکی از جلسات تفسیری ایشان که مرتبط با پیامبر (ص) است از نظر مخاطبان میگذرد.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
این آیه و آیه بعد، گویا جمله معترضه است؛ منتها جمله معترضهای که ارتباطش با قبل به کلی قطع نیست. بحث در مورد حضرت موسی (ع) و کوه طور و میقات بود؛ اما در این آیه صحبت به پیامبر اسلام (ص) و بحث از پیروی وی منتقل شده است؛ اما بدون ارتباط با آیه قبل هم نیست. در آیه گذشته سه صفت برای کسانی که مشمول رحمت واسعه پروردگار میشوند ذکر شد: تقوا، اداء زکات و ایمان به آیات خداوند: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف/ ۱۵۶). در این آیه صفات دیگری به عنوان تکمیل بحث گذشته ذکر میشود که تجلی آن پیروی از پیامبر (ص) است: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ)؛ چراکه اساسا قرآن کتاب تاریخ نیست. قرآن کتاب موعظه است و طبع موعظه اینچنین است که اگر تاریخ و داستانی نقل میشود، بینش، برای عبرتگیری، به اصطلاح گریز به مسائل روز زده میشود و با زمان حال تطبیق میشود.
برای این رسول، شش صفت علاوه بر مقام رسالت بیان میشود:
۱. او «پیامبر خداست: (النَّبِیَّ).
دو تفاوت عمده در فرق رسول و نبی مطرح شده است. یک تفاوت که در روایات هم وارد شده است این است که رسول فرشته وحی رو مشاهده میکند و صدای وی را نیز میشنود؛ ولی نبی فرشته وحی را تنها در خواب مشاهده میکند و در بیداری نمیتواند فرشته وحی را ببیند؛ ولی صدای فرشته وحی را در بیداری میشنود.
نکته دیگر این است به خبر مهم نبا میگویند و نبی کسی است که با وحی و ارتباط با عالم غیب، یک خبر مهمی در اختیار او قرار گرفته است. نبی علی رغم اینکه دریافت کننده پیام است؛ ولی رسالتی برای ابلاغ به دیگران ندارد؛ برخلاف رسول که مامور به ابلاغ است. البته برخی گفتهاند: نبی لغتاً به معنای رفعت و بلندی نیز هست بنابراین «الرسول النبی»؛ یعنی پیغمبر عالی مقام. طبق این احتمال نبی به معنای نبوت گرفته نمیشود.
۲. پیامبری که امی است (الْأُمِّیَّ)
چند وجه برای علت امی ذکر شدن پیامبر (ص) ذکر شده است:
• یک احتمال این است که چون پیغمبر از میان مردم و جامعهای که امی و بیسواد بودند برخاسته بود، به او «امی» گفته شده است؛ نه اینکه خود پیامبر (ص) خواندن و نوشتن بلد نباشد.
• وجه دیگر این است چون پیغمبر زاده شهر مکه و ام القری بود به او امی میگفتند. اشاره به زادگاه و محل تولد و رشد و نمو پیامبر دارد.
• احتمال سوم این است که پیغمبر خواندن و نوشتن بلد نبود. خداوند در سوره عنکبوت میفرماید: «وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت/۴۸)؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند.
برخی شاهد تاریخی نیز اقامه میکنند که پیغمبر (ص) در عمرش یک خط ننوشت و هیچ کاغذی رو هم نخواند؛ حتی در جریان صلح حدیبیه به حضرت علی (ع) فرمود بسم الله و اسم رسول الله را به من نشان بده تا طبق توافق ایندو را از متن صلحنامه خط بزند؛ اما ظاهر آیه این است که پیامبر! تو نخواندی و ننوشتی؛ نه اینکه نمیتوانستی و این به خاطر این بود که بهانهای به دست مخالفان نباشد و اعجاز قرآن اثبات شود. اگر پیغمبر سابقه نوشتن و خواندن کتابهای دیگر را داشت، میگفتند: قرآن، اساطیر الاولین است؛ از اینرو یغمبر اصرار داشت چیزی ننویسد و چیزی نخواند؛ وگرنه طبق روایت پیغمبر (ص) میتوانست به ۷۰ زبان بخواند و بنویسد.
۳. ذکر نام و صفات پیامبر در کتب آسمانی گذشته
یکی دیگر از صفات پیامبر که در این آیه ذکر شده است این است که صفات و نشانهها و دلائل حقانیت پیامبر در کتب آسمانی پیشین ذکر شده است: (الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ). با اینکه کتب آسمانی در زمان پیامبر (ص) تحریف شده بودند، هم در تورات و هم در انجیل اسم پیامبر و اوصاف وی ذکر شده بود. در تورات و انجیل فعلی نیز اسم پیامبر (ص) وجود دارد.
۴. پیامبری که محتوای دعوت او با عقل سازگار است
منظور این است که پیغمبر هر دستوری به عنوان الزام آورده است کار پسندیده است و هر چه نهی کرده ناشایست است یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ؛ همان که در نامه ۳۱ نهجالبلاغه، امام علی (ع) در وصیتش به امام حسن (ع)فرمود: إنّه [ يَعنِي اللّه َ سبحانَهُ ] لَم يَأمُرْكَ إلاّ بِحَسَنٍ، و لَم يَنهَكَ إلاّ عن قَبِيحٍ؛ خداى سبحان تو را جز به آنچه نيكوست فرمان نداده و جز از آنچه زشت است، باز نداشته است. به عبارت دیگر محتوای دعوت پیامبر با فرمان عقل سازگار است.
واژه معروف به لحاظ واژه شناسی باید بیشتر کاویده شود. برخی از کلمه معروف با توجه به ریشه آن که میگویند از عرف است، خواستهاند مباحثی را استفاده کنند مثل اینکه قرآن به رعایت عرف هر زمان دستور داده است؛ اما واقعیت این است که منظور این است همان است که در حدیث امیرالمومنین (ع) گذشت. امر و نهیی که پیامبر (ص) به عنوان دین آورده است، مطالبی است که فطرت و عقل سلیم انسان آن را میپذیرد؛ مثل خوبی راستگویی، وفای به عهد، عدالت و نظم و بدی مفاهیم مخالف این موارد.
۵. هماهنگی محتوای دعوت پیامبر با فطرت سلیم
خداوند هر طعام پاكيزه و مطبوع را حلال، و هر پليد منفور را حرام کرده است؛ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ؛ یعنی حلالها و حرامهاى الهى، بر اساس فطرت است. پس لزوما اینگونه نیستکه بگوییم حرامها و حلالها صرفا تعبد محض است و خداوند خواسته تنها ما را امتحان کند.
۶. مبارزه با خرافات و رسوم و غلط
یکی از خصوصیات و کارهای پیامبر (ص) این بود که غل و زنجیرهایی که به دست و پا و گردن مردم بود باز کرد (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ). واژه اصر به معنای بار سنگین است و هر چیزی که جلوی حرکت و شتاب انسان را بگیرد. به آن طناب سنگینی که به قایق یا کشتی میبندند که نتواند حرکت کند اصر میگویند. منظور این است که پیامبر (ص) مردم و جامعه را از بند عقاید و خرافات آزاد کرد. خرافات زیادی داشتند تا آنجایی که کودکان را برای سنگ و چوب و بتها قربانی میکردند. برخی نیز گفتهاند آیه معنای عامتری دارد و اینکه دین پیامبر (ص) دینی سمحه و سهله است را نیز شامل میشود.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
این آیه و آیه بعد، گویا جمله معترضه است؛ منتها جمله معترضهای که ارتباطش با قبل به کلی قطع نیست. بحث در مورد حضرت موسی (ع) و کوه طور و میقات بود؛ اما در این آیه صحبت به پیامبر اسلام (ص) و بحث از پیروی وی منتقل شده است؛ اما بدون ارتباط با آیه قبل هم نیست. در آیه گذشته سه صفت برای کسانی که مشمول رحمت واسعه پروردگار میشوند ذکر شد: تقوا، اداء زکات و ایمان به آیات خداوند: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف/ ۱۵۶). در این آیه صفات دیگری به عنوان تکمیل بحث گذشته ذکر میشود که تجلی آن پیروی از پیامبر (ص) است: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ)؛ چراکه اساسا قرآن کتاب تاریخ نیست. قرآن کتاب موعظه است و طبع موعظه اینچنین است که اگر تاریخ و داستانی نقل میشود، بینش، برای عبرتگیری، به اصطلاح گریز به مسائل روز زده میشود و با زمان حال تطبیق میشود.
برای این رسول، شش صفت علاوه بر مقام رسالت بیان میشود:
۱. او «پیامبر خداست: (النَّبِیَّ).
دو تفاوت عمده در فرق رسول و نبی مطرح شده است. یک تفاوت که در روایات هم وارد شده است این است که رسول فرشته وحی رو مشاهده میکند و صدای وی را نیز میشنود؛ ولی نبی فرشته وحی را تنها در خواب مشاهده میکند و در بیداری نمیتواند فرشته وحی را ببیند؛ ولی صدای فرشته وحی را در بیداری میشنود.
نکته دیگر این است به خبر مهم نبا میگویند و نبی کسی است که با وحی و ارتباط با عالم غیب، یک خبر مهمی در اختیار او قرار گرفته است. نبی علی رغم اینکه دریافت کننده پیام است؛ ولی رسالتی برای ابلاغ به دیگران ندارد؛ برخلاف رسول که مامور به ابلاغ است. البته برخی گفتهاند: نبی لغتاً به معنای رفعت و بلندی نیز هست بنابراین «الرسول النبی»؛ یعنی پیغمبر عالی مقام. طبق این احتمال نبی به معنای نبوت گرفته نمیشود.
۲. پیامبری که امی است (الْأُمِّیَّ)
چند وجه برای علت امی ذکر شدن پیامبر (ص) ذکر شده است:
• یک احتمال این است که چون پیغمبر از میان مردم و جامعهای که امی و بیسواد بودند برخاسته بود، به او «امی» گفته شده است؛ نه اینکه خود پیامبر (ص) خواندن و نوشتن بلد نباشد.
• وجه دیگر این است چون پیغمبر زاده شهر مکه و ام القری بود به او امی میگفتند. اشاره به زادگاه و محل تولد و رشد و نمو پیامبر دارد.
• احتمال سوم این است که پیغمبر خواندن و نوشتن بلد نبود. خداوند در سوره عنکبوت میفرماید: «وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت/۴۸)؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند.
برخی شاهد تاریخی نیز اقامه میکنند که پیغمبر (ص) در عمرش یک خط ننوشت و هیچ کاغذی رو هم نخواند؛ حتی در جریان صلح حدیبیه به حضرت علی (ع) فرمود بسم الله و اسم رسول الله را به من نشان بده تا طبق توافق ایندو را از متن صلحنامه خط بزند؛ اما ظاهر آیه این است که پیامبر! تو نخواندی و ننوشتی؛ نه اینکه نمیتوانستی و این به خاطر این بود که بهانهای به دست مخالفان نباشد و اعجاز قرآن اثبات شود. اگر پیغمبر سابقه نوشتن و خواندن کتابهای دیگر را داشت، میگفتند: قرآن، اساطیر الاولین است؛ از اینرو یغمبر اصرار داشت چیزی ننویسد و چیزی نخواند؛ وگرنه طبق روایت پیغمبر (ص) میتوانست به ۷۰ زبان بخواند و بنویسد.
۳. ذکر نام و صفات پیامبر در کتب آسمانی گذشته
یکی دیگر از صفات پیامبر که در این آیه ذکر شده است این است که صفات و نشانهها و دلائل حقانیت پیامبر در کتب آسمانی پیشین ذکر شده است: (الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ). با اینکه کتب آسمانی در زمان پیامبر (ص) تحریف شده بودند، هم در تورات و هم در انجیل اسم پیامبر و اوصاف وی ذکر شده بود. در تورات و انجیل فعلی نیز اسم پیامبر (ص) وجود دارد.
۴. پیامبری که محتوای دعوت او با عقل سازگار است
منظور این است که پیغمبر هر دستوری به عنوان الزام آورده است کار پسندیده است و هر چه نهی کرده ناشایست است یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ؛ همان که در نامه ۳۱ نهجالبلاغه، امام علی (ع) در وصیتش به امام حسن (ع)فرمود: إنّه [ يَعنِي اللّه َ سبحانَهُ ] لَم يَأمُرْكَ إلاّ بِحَسَنٍ، و لَم يَنهَكَ إلاّ عن قَبِيحٍ؛ خداى سبحان تو را جز به آنچه نيكوست فرمان نداده و جز از آنچه زشت است، باز نداشته است. به عبارت دیگر محتوای دعوت پیامبر با فرمان عقل سازگار است.
واژه معروف به لحاظ واژه شناسی باید بیشتر کاویده شود. برخی از کلمه معروف با توجه به ریشه آن که میگویند از عرف است، خواستهاند مباحثی را استفاده کنند مثل اینکه قرآن به رعایت عرف هر زمان دستور داده است؛ اما واقعیت این است که منظور این است همان است که در حدیث امیرالمومنین (ع) گذشت. امر و نهیی که پیامبر (ص) به عنوان دین آورده است، مطالبی است که فطرت و عقل سلیم انسان آن را میپذیرد؛ مثل خوبی راستگویی، وفای به عهد، عدالت و نظم و بدی مفاهیم مخالف این موارد.
۵. هماهنگی محتوای دعوت پیامبر با فطرت سلیم
خداوند هر طعام پاكيزه و مطبوع را حلال، و هر پليد منفور را حرام کرده است؛ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ؛ یعنی حلالها و حرامهاى الهى، بر اساس فطرت است. پس لزوما اینگونه نیستکه بگوییم حرامها و حلالها صرفا تعبد محض است و خداوند خواسته تنها ما را امتحان کند.
۶. مبارزه با خرافات و رسوم و غلط
یکی از خصوصیات و کارهای پیامبر (ص) این بود که غل و زنجیرهایی که به دست و پا و گردن مردم بود باز کرد (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ). واژه اصر به معنای بار سنگین است و هر چیزی که جلوی حرکت و شتاب انسان را بگیرد. به آن طناب سنگینی که به قایق یا کشتی میبندند که نتواند حرکت کند اصر میگویند. منظور این است که پیامبر (ص) مردم و جامعه را از بند عقاید و خرافات آزاد کرد. خرافات زیادی داشتند تا آنجایی که کودکان را برای سنگ و چوب و بتها قربانی میکردند. برخی نیز گفتهاند آیه معنای عامتری دارد و اینکه دین پیامبر (ص) دینی سمحه و سهله است را نیز شامل میشود.