خبرگزاری رضوی 3 آذر 1397 ساعت 7:58 https://www.razavi.news/fa/report/36975/آژان-برازنده-آزاده -------------------------------------------------- همراه با جلسه نقد سی و یکمین نشست ادبی شمس در جوار امام رضا(ع) عنوان : «آژان برازنده» آزاده شد -------------------------------------------------- داستان «آژان برازنده» از یک مامور شهربانی می‌گوید. ماموری به نام برازنده که با دستیارش عنایت، در دوره رضا شاه و زمانی که مراسم روضه‌خوانی ممنوع شده است، هر شب کوچه‌های مشهد را گشت می‌زنند و از مردم، رشوه می‌گیرند. ولی با دیدن حوری در یکی از این گشت‌زنی‌ها، همه‌چیز برای آژان برازنده عوض می‌شود. متن : هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی "به همین امام رضا(ع) من مظلوم‌کشی نکردم. کی میری خونه خودتون؟ تو نشونی خونه‌تونو بده من میام به پای آقات میفتم". حوری نگاهی به زن‌عمو انداخت و سر به زیر و با صدایی بغض‌آلود و لحنی افسرده گفت: "باشه. برو ازشون بخواه". "خب کجان؟ نشونی بده فردا میام". "همین جان. یه کم جلوتر. بیرون گودال". برازنده به اشاره دست حوری چشم کشید. حوری نشانی را کامل کرد: "اون‌جا بعد تل خشت. قبر ننه آقای من و خیلی از زائرای امامه". سر و گوش برازنده از این خبر داغ شد: "قبر؟ آقا و ننه‌ت مردن"؟ "نمردن. کشتن‌شون". برازنده باتوم را بلند کرد و غرید: "کدوم ریش‌مال لچک به سری جرئت قتل کرده؟ ملتفتم کن زنده‌اش نمی‌ذارم". صدای عنایت از فاصله آمد: "آقا چی شد؟ بیام کمک"؟ برازنده صدا را صاف کرد: "سرت به کار خودت باشه". عنایت احتمالا سرش رفت در کار خودش و برازنده دست بر سر گرفت و زانو شکست و با صدایی دم کرده گفت: "ای وای. خونه خراب شدیم. آخه چرا"؟ اشک‌های حوری به خاک گودال غلتید: "گفتن قانونه". "کِی اینجوری شد"؟ حوری با گوشه چادر آب بینی را گرفت و ادامه داد: "چن سال پیش با گلوله زدن‌شون. تو صحن و رواق مسجد گوهرشاد. وقتی نه تو باتوم‌ات"». داستان «آژان برازنده» از یک مامور شهربانی می‌گوید. ماموری به نام برازنده که با دستیارش عنایت، در دوره رضا شاه و زمانی که مراسم روضه‌خوانی ممنوع شده است، هر شب کوچه‌های مشهد را گشت می‌زنند و از مردم، رشوه می‌گیرند. ولی با دیدن حوری در یکی از این گشت‌زنی‌ها، همه‌چیز برای آژان برازنده عوض می‌شود. این کتاب که از انتشارات آستان قدس رضوی(به‌نشر) است، چاپ اولش به امسال تعلق دارد. نشست ادبی شمس به میزبانی سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، در آخرین روز از ماه آبان، میزبان «آژان برازنده» و نویسنده جوانش نوید ظریف کریمی شد تا علاقه‌مندان به داستان و داستان‌نویسی در یک دور همی صمیمانه، به بهانه این کتاب از بحث شیرین داستان بگویند و بشنوند. تولد یک اثر نورالدین حسین سنابادی، به عنوان دبیر سی و یکمین نشست ادبی شمس، در کنار نویسنده جوان کتاب «آژان برازنده» نشسته است و از چگونگی شکل‌گیری این کتاب سوال می‌کند. نوید ظریف کریمی می‌گوید: «جرقه اصلی نوشتن این داستان از فعالیتی برای یادمان شهدای گوهرشاد شروع شد. دفتر مطالعات جبهه فرهنگی تعداد زیادی مصاحبه گرفته بود و در اختیار ما قرار داد. هدف از این مصاحبه‌ها این بود که از دل آن‌ها آثاری داستانی خلق شود و نتیجه این شد که با مطالعه مصاحبه‌ها و سایر کتاب‌های مستندی که در رابطه با آن واقعه بود در نهایت به دو داستان رسیدم که آن‌ها را گسترش دادم. هدف اصلی رمان نبود بلکه مجموعه داستان کوتاه بود. ولی به شخصیت واحد قهرمان شکلی رسیدم که چون کشش داشت در نهایت این کتاب به 10 داستان رسید که همه به هم مرتبط هستند». سنابادی، نقطه قوت این اثر را باورپذیری آن می‌داند و اینکه با وجود جوان بودن نویسنده، فضاسازی وقایع مربوط به دوران حکومت رضا شاه، به درستی صورت گرفته است. او درباره واقعه گوهرشاد می‌گوید: «از این واقعه نقل‌های متفاوتی شده است و هرکس بر اساس شنیده‌ها و دیده‌هایش تعریف کرده است. از جمع کردن اجساد شهدا و حتی زخمی‌ها با کامیون تا دفن آن‌ها در گورهای دسته‌جمعی. این اثر با داستان‌های زنجیروار و متصلی که دارد، به واقعه گوهرشاد می‌پردازد. ولی تفاوتش با آثار دیگر در این زمینه این است که این واقعه را با شخصیت‌سازی آژان برازنده و دستیارش پیش می‌برد. شخصیتی که نمونه برخی از ماموران حکومتی در آن دوران است». ما تاریخ را به تماشا می‌نشینیم ولی قضاوت نمی‌کنیم سروش مظفرمقدم، سردبیر ماهنامه هنری بارثاوا، یکی از مهمانان جلسه است. او ابتدا با اشاره به این موضوع که اصل واقعه گوهرشاد بر سر قانون اتحاد شکل لباس بوده و افراد به این دلیل که باید لباس‌های مشابه فرنگی با کلاه نیم‌لبه می‌پوشیدند و این لباس‌ها را لباس کفار می‌دانستند در حرم امام رضا(ع) تحصن کردند، از ماجرای اسدی تولیت سابق آستان قدس در آن دوران گفت که به واسطه این ماجرا و طی توطئه‌ای به دستور رضا شاه اعدام می‌شود. سروش مظفرمقدم سپس به صحبت درباره داستان پرداخته و می‌گوید: «در این کتاب، دو شخصیت اصلی داریم به نام آژان برازنده و همکارش عنایت که مخاطب را با موقعیت‌های طنزی که برایشان ایجاد می‌شود به یاد دون کیشوت و سانچو می‌اندازد. نویسنده سعی داشته با خلق طنز موقعیت، مخاطب را در این اثر با خود همراه کند. ولی نباید فراموش کنیم طنز موقعیت طبق گفته آنتوان چخوف باید گزنده باشد و مخاطب را بخنداند و بترساند. خلق چنین موقعیت‌های طنزی در کتاب "آژان برازنده" کمرنگ بود». این داستان‌نویس مشهدی در قسمت دیگری از صحبت‌های خود، درباره اهمیت تاریخ و جغرافیای یک اثر توضیح می‌دهد: «ما در این اثر، یک نقشه جغرافیایی نداریم و داستان به درستی، بومی‌سازی نشده است. جغرافیای شهر باید با دقت بیشتری در داستان ایجاد می‌شد. ما حتی نمی‌توانیم بفهمیم آژان برازنده و دستیارش در کدام خیابان‌های شهر مشهد گشت‌زنی می‌کنند. این در حالی است که اگر کتاب "نفوس ارض اقدس" را مطالعه کنید، محله‌های قدیمی مشهد در آن کاملا مشخص شده‌اند. ولی اینجا انگار آژان و دستیارش در یک ناکجاآباد قرار دارند که می‌تواند هر نقطه‌ای از ایران باشد. در بحث تاریخی هم، ما می‌توانیم از اصطلاحاتی مثل کلمه فرانسوی "آژان" که بعد از تشکیل ژاندارمری و نظمیه وارد زبان فارسی شد، حدس بزنیم این کتاب به وقایع زمان رضا شاه می‌پردازد». مظفرمقدم، در قسمت دیگری از صحبت‌های خود، ضمن دعوت نویسنده‌ها به رعایت انصاف و پرهیز از قضاوت‌گیری می‌گوید: «همه ما می‌دانیم دوران رضا شاه دورانی بود که ژاندارمری‌ها به عنوان حافظ نظم در شهرها نقش تاثیرگذاری داشتند. در آن دوران، قحطی و چپاول و دزدی فراوان بود و ناامنی بیداد می‌کرد. شاید تلکه‌گیری و رشوه هم این وسط وجود داشته ولی باید منصفانه قضاوت کنیم». این نویسنده جوان در قسمت پایانی صحبت‌هایش تاکید می‌کند: «یادمان باشد وقتی اثری خلق می‌کنیم همراه با شعارزدگی نباشد. ما تاریخ را به تماشا می‌نشینیم ولی قضاوت نمی‌کنیم». کتابی برای همه سنین مونا بدیعی جوان، نویسنده مشهدی دیگری است که به نشست شمس آمده تا از آژان برازنده بگوید: «شاید بلد باشم چیزهایی بنویسم ولی همیشه در بحث نقد یک اثر سعی می‌کنم به عنوان یک مخاطب عام صحبت کنم. من در حین خواندن این کتاب احساس کردم دارم به اطلاعاتی دست پیدا می‌کنم که برایم خیلی جذاب است. شاید هیچوقت در حالت معمول، سراغ کتابی تاریخی و مستند از واقعه گوهرشاد نروم ولی این کتاب در دل داستان خود من را با واقعه گوهرشاد آشناتر کرد طوری که دوست داشتم شرح و بسط بیشتری پیدا کند تا بیشتر با مشهد قدیم ارتباط پیدا کنم. نکته جالب دیگری که در این اثر وجود داشت تاثیرپذیری زبانی ما در آن دوران از زبان فرانسه است که در کلمات کتاب به خوبی مشهود بود. واژگانی مثل "بیسیکلت" و "آژان" که امروز از واژگان ما حذف شده‌اند و در عوض کلمات عربی وارد زبان فارسی شده است. شاید همه ما به عنوان شهروندان مشهدی از واقعه گوهرشاد شنیده باشیم ولی قطعا کمتر کسی جزییات زیادی از این ماجرا می‌داند. هیچکداممان سراغ تاریخ این واقعه نرفتیم ولی نویسنده در این اثر موفق شده در حد بضاعت خود، به این ماجرا بپردازد». این نویسنده که چاپ دو کتاب را در کارنامه خود دارد ادامه می‌دهد: «نقطه قوت دیگر کتاب، زبان سهل و ممتنع آن بود که احساس کردم می‌تواند مخاطبینی از قشر نوجوان تا بزرگسال را پوشش بدهد. شخصیت‌ها پیچیده نبودند و می‌شد با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. آن‌ها از جنس خودمان بودند و ملموس و باورپذیر». وقتی کتابی به تاریخ حرم ربط پیدا می‌کند حساسیت بیشتری به وجود می‌آید علی براتی گجوان، پیش‌کسوت داستان‌نویسی مشهد، به عنوان مهمان دیگر جلسه، درباره اولین کتاب نوید ظریف کریمی می‌گوید: «من برخلاف نظر سروش مظفرمقدم عزیز که اطلاعات ذی‌قیمتی در حوزه تاریخی مشهد دارد، در حین خواندن یک اثر به آنچه در تاریخ گذشته فکر نمی‌کنم». براتی ادامه می‌دهد: «این اثر با وجود خوش‌خوان بودن و موفقیت در ایجاد موقعیت‌های طنز، در چارچوب دچار مشکلاتی است که باید به آن‌ها پرداخته شود. یکی از این مشکلات به زبان داستان برمی‌گردد. متن کتاب به شکلی نوشته شده که می‌توان مخاطب آن را نوجوان فرض کرد ولی در خیلی از قسمت‌های داستان، در بخش روایت با واژگانی برمی‌خوریم که مربوط به زمان حال نیست و باعث دو دستی زبان روایی داستان شده است. مثل کلمه‌ "جزا" که باید به تنبیه تغییر پیدا کند یا جمله‌ی "کم‌کم صدای جهاز هاضمه اش را درآورده بود". اگر نویسنده قصد داشت به سمت این نوع نثر برود باید تمام نثر کتاب به این سمت تعظیم می‌کرد نه اینکه ما فقط بعضی کلمات را با این نثر ببینیم. کلماتی که وقتی مخاطب یکهو با آن‌ها مواجه می‌شود، در خواندنش توقف ایجاد می‌شود». بحث دیگری که این مدرس داستان‌نویسی به آن می‌پردازد درباره درون‌مایه اثر است: «نقطه ضعف دیگر اثر این است که ما آن را می‌خوانیم ولی متوجه نمی‌شویم می‌خواهد از واقعه گوهرشاد صحبت کند یا روزمرگی‌های دو آژان را برایمان بگوید. گرایش ذهنی نویسنده، تکلیف مخاطب را روشن نمی‌کند که قرار است از این داستان چه چیزی دستگیرش شود و داستان دنبال چیست؟ من فکر می‌کنم به علت اینکه دو کاراکتر آژان خیلی جذاب طراحی شده‌اند، نویسنده اسیر این دو و ماجراهایشان شده و از هدف اصلی خود دور مانده است». مولف کتاب "پسر من قاتل است" در بخش دیگری از نقد خود می‌گوید: «خوشحالم که برای نشست شمس، این اثر انتخاب شده است. وقتی کتابی به تاریخ حرم ربط پیدا می‌کند حساسیت بیشتری به وجود می‌آید. هنری که نویسنده در این اثر به خرج داده این است که از ابتدای داستان تا وقتی آژان برازنده شخصیت حوری را می‌بیند، ما با ماجراهای سرگرم‌کننده او همراه می‌شویم و نویسنده در لحظه اساسی، تحول شخصیت اصلی داستان و حضورش در حرم امام رضا(ع) را نشان می‌دهد. این تغییر انحنایی در شخصیت اول داستان خوب شکل گرفته که البته اگر کنش‌ها و درگیری‌های خودش با خودش و یادآوری‌هایش از گذشته بیشتر بود، این تحول منطقی‌تر جلوه می‌کرد». طنز؛ قالبی برای بیان انتقادات جامعه حسین عباس‌زاده مسئول دفتر آفرینش‌های ادبی حوزه هنری خراسان رضوی، آخرین مهمان نشست شمس است که برای نقد کتاب "آژان برازنده" به این جلسه دعوت شده است. عباس‌زاده ضمن تبریک به نویسنده جوان اثر که بعد از سال‌ها فعالیت در حوزه‌های داستان و نمایش‌نامه و فیلم‌نامه بالاخره موفق به چاپ اولین کتاب خود شده است می‌گوید: «انتقاد اول من به طرح جلد این کتاب است. از انتشارات آستان قدس رضوی(به‌نشر) با سابقه‌ای چند ساله انتظار می‌رفت در طراحی جلد و انتخاب رنگ کتاب، دقت بیشتری به خرج می‌داد. چرا که مخاطب امروز نسبت به کتابی که می‌خواهد انتخاب کند حساس است و سعی می‌کند علاوه بر محتوا، زیبا‌شناسی کتاب را هم در نظر داشته باشد. ضمن اینکه عبارت داستان‌های پیوسته که روی جلد کتاب آمده اشتباه است. اصطلاح داستان‌های پیوسته را وقتی به کار می‌برند که داستان‌ها هر کدام در مرحله اول به صورت مستقل بتوانند حیات خود را داشته باشند و در مرحله بعد در یکسری مسائل اشتراکاتی داشته باشند. اینجا داستان‌ها به تنهایی استقلال ندارند و بنابراین باید این اثر را یک داستان بلند دانست». عباس‌زاده در ادامه با پرداختن به نقد معطوف به خواننده می‌گوید: «ما با داستانی مواجه هستیم با دو کاراکتر و وقایعی که برایشان در شب اتفاق می‌افتد. بحث درونمایه و برداشت مخاطب از اثر اینجا اهمیت پیدا می‌کند. درونمایه، اندیشه پنهان اثر و نویسنده آن است که مخاطب باید به کشف آن برسد. ولی اینجا درونمایه پررنگی وجود ندارد و بعد از اتمام داستان، چیزی برای مخاطب باقی نمی‌ماند که ذهنش را به چالش بکشد. ضمن اینکه فلسفه انتخاب قالب طنز، این است که نویسنده یکسری انتقادها را نسبت به جامعه در این قالب بیان کند. ولی من حتی موقعیت انتقادی هم در این اثر ندیدم. خصوصا که دوره تاریخی داستان مربوط به زمان ما نیست. ضمن اینکه طنز در این اثر بعضی جاها تبدیل به لودگی شده و باورپذیری کار را پایین آورده است». این داستان‌نویس جوان مشهدی در بحث ساختاری اثر عقیده دارد: «نقطه قوت داستان در بحث ساختاری این است که نویسنده، داستان را می‌شناسد و درک صحیحی از آن دارد. این اثر، اثری هنرمندانه است و دچار کلیشه نشده است. به برهه‌ای از تاریخ و قانون منع حجاب پرداخته که شاید بارها به این موضوع اشاره شده است. ولی هنر نویسنده این است با خلق دو کاراکتر با ویژگی‌های خاص و به دور از شعارزدگی، موفق شده کلیشه‌ها را بشکند. شاید بعضی نویسنده‌ها پول بگیرند تا فارغ از بحث هنری، کار سفارشی بنویسند. ولی اینجا نویسنده سعی کرده در اثر خود، موقعیت داستانی ایجاد کند و به خلق شخصیت داستانی بپردازد». عباس‌زاده در بحث زاویه دید داستان، ضمن انتقاد از انتخاب زاویه دید دانای کل در این اثر می‌گوید: «زاویه دید دانای کل در قرون 17 و 18 و 19 میلادی مرسوم بود. این زاویه دید در اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21 دوباره نوشته شد. ولی این بار دچار صیقل‌ها و تغییرات زیادی شد و از قضاوت‌ها دوری کرد. ولی ما در این داستان گاهی پشت صحنه داستان و خود نویسنده را می‌بینیم که دارد برایمان صحبت می‌کند. این ضربه را زاویه دید دانای کل به داستان زده است» آژان آزاده «واقعه این کتاب به زندگی یک آژان در بهار سال 1317 می‌پردازد. او که به همراه همکار جدیدش در خیابان‌های مشهد قدیم می‌گردد و این گشت‌زدن‌ها با قانون منع روضه همراه شده است. نقطه عطف داستان، پیدا شدن حوری و پیوند آن با واقعه گوهرشاد است و سرانجام آزادگی شخصیت اول داستان». این‌ها توضیحاتی است که نویسنده جوان کتاب درباره داستان خود می‌گوید. دقایق پایانی سی و یکمین نشست ادبی شمس در کتابخانه مرکزی حرم و در جوار امام هشتم(ع) به امضای کتاب "آژان برازنده" توسط نویسنده جوانش برای حاضرین در جلسه، اختصاص داده می‌شود. نویسنده‌ای که خود را در آغاز راه می‌داند و جلسات نقد اینچنینی را راهگشایی برای نویسندگان تازه‌کار و جوان محسوب می‌کند. او که با اثر خود، برگزیده سیزدهمین جشنواره داستان رضوی سمنان شده است و قلم روان و موفقیت اولین داستان، برایش نوید روزهایی خوش در ادبیات داستانی کشور دارد.