خبرگزاری رضوی 16 مرداد 1398 ساعت 14:00 https://www.razavi.news/fa/report/44476/شاعر-آیینی-باید-وسواس-بیشتری-شعر-بسراید -------------------------------------------------- در هشتاد و دومین نشست شاعرانه ادبی-آیینی «ارادت» عنوان شد؛ عنوان : شاعر آیینی باید با وسواس بیشتری شعر بسراید -------------------------------------------------- مشهد- مدیر فرهنگی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) گفت: شاعر آیینی باید با وسواس بیشتری شعر بسراید لذا رعایت این مورد سبب ارتقا کیفی سطح شعر می شود. متن : به گزارش سرویس هنر خبرگزاری رضوی هشتاد و دومین  نشست انجمن ادبی- آیینی «ارادت» سه شنبه شب  در اتاق جلسات ساختمان بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) برگزار شد. این محفل شعرخوانی، متشکل از شاعران برجستۀ  آیینی مشهد است که هر هفته به قرائت اشعار خویش در زمینه‌های مختلف مذهبی و آیینی می‌پردازند. این محفل ادبی با حضور مدیر فرهنگی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) و استاد محمد نیک، مهدی آخرتی( منتقد مشهدی) و جمعی شاعران آیینی همچون عالیه رجبی،حسن حسن زاده، معصومه اسدیان، حامد رحمانی و ... برگزار شد. در این جلسه دو شعر اول توسط متخصصان این حوزه نقد و دیگر اشعار خوانش شد. مدیر فرهنگی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) با اشاره به اینکه شاعر آیینی باید با وسواس بیشتری بسراید گفت: رعایت این مورد سبب ارتقا کیفی سطح شعر می شود. وی با بیان اینکه یک شاعر حتما باید حداقل یک شعر از خودش حفظ کند تا وابسته به دفتر شعرش نباشد، ادامه داد: حفظ کردن شعرهای قافیه‌دار، بلند خواندن شعر، پیدا کردن کلمات نامفهوم در شعر، درک کردن داستانی را که در دل شعر وجود دارد، ارتباط گیری میان بندها یا قسمت‌های شعر و حفظ کردن ساختار منظم شعر از روش هایی است که می توان به حفظ شعر کمک کند. سید حسین سیدی افزود: قرابت معنایی در شعر از اهمیت بالایی برخوردار  که رعایت این مورد در سرودن شعر قوی موثر است.بسیاری از واژه‌ها از نظر نوشتاری یکسان هستند اما تلفظ و معنای متفاوتی دارند. گاهی به گمان خودمان می‌توانیم یک بیت را بخوانیم اما هر چه بیش‌تر بخوانیم، کم‌تر می‌فهمیم! اینجا قرابت معنایی نقش پررنگی دارد. در ادامه شعری ازحسن حسن زاده شاعر آیینی می خوانیم: غم را نشانده ای به تماشا ، چه میکنی!؟ آه ای غروب با دل دریا ، چه میکنی.؟ جویای این مشو که به دنیا چه می کنم از خار و خس مپرس به صحرا چه می کنی.؟ گیرم فریفتی دل ما را تو با ریا ای دشت پر سراب خدا را چه می کنی.؟ بودند آشنای تو دنیا پرست ها حالا میان معرکه تنها چه می کنی.؟ جان را امانتی است که باید ادا شود این دِین را حواله به فردا چه می کنی.؟ مهدی آخرتی  طبق روال جلسات گذشته به بررسی تاریخچه شعر آیینی و شاعران تاثیر گذار آیینی پرداخت و گفت: خاقانی شروانی بزرگترین قصیده پرداز تاریخ ادبیات فارسی بود، او در قرن ششم می زیست. وی ادامه داد: پدرش علی مروی نجار و مادرش یک فرد مسیحی که به اسلام گرویده بود بافنده بود.خاقانی تا بیست‌وپنج سالگی در سایهٔ حمایت عمویش کافی‌الدین عمر، طبیب و فیلسوف بود. این منتقد ادبی با بیان اینکه ابوالعلاء گنجه ای که در قرن ششم می زیست استاد خاقانی بود و به کسب فنون شاعری پرداخت بیان کرد: پس از آنکه ابوالعلاء وی را بخدمت خاقان منوچهر شروانشاه معرفی کرد لقب «خاقانی» به او داد . از ان پس خاقانی نزدیک به چهل سال وابسته به دربار شروانشاهانو در خدمت منوچهر شروانشاه، و پسر و جانشین او اخستان شروانشاه بود. این استاد ادبیات گفت: تحفه العراقین خاقانی مثنوی در سه هزار و دویست بیت است که در سال ۵۵۱ تألیف شده‌است که در شرح نخستین سفرش به مکه سروده شده است. آخرتی با اشاره به اینکه خاقانی در مدح رسول اکرم اشعار زیادی دارد، ادامه داد: خاقانی به‌خصوص در قصیده، صاحب سبک و از قوت اندیشه و مهارت کم‌نظیری در ترکیب‌سازی و مضمون‌پردازی برخوردار است. خاقانی علاوه بر دیوان، صاحب منظومه‌ای به نام تحفةالعراقین و نیز اثر دیگری به نام منشآت است که در برگیرندهٔ نامه‌های اوست. وی با بیان اینکه میان خاقانی و نظامی گنجوی دوستی عمیقی پیوند داشت و چون خاقانی درگذشت، نظامی در رثایش چنین سرود: به خود گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد / دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی آخرتی با اشاره به اینکه شعر خاقانی دشواری های خود را داشت، اظهارکرد: استفاده از استعارات پیچیده زبان شعری او را سخت کرده است. بسیاری از شاعران به خصوص حافظ و سعدی از خاقانی تاثیر پذیرفت. همچنین خاقانی در اشعارش از قصص قرآنی بسیار استفاده کرده است و حدود 600 بیت از اشعارش متاثر از قصص قرآنی است. در ادامه نمونه شعری از خاقانی شروانی می خوانیم:    خاقانی آن کسان که طریق تو می‌روند   زاغ اند و زاغ را روش کبک آرزوست بس طفل کارزوی ترازوی زر کند   بادام از آن خرد که ترازو کند ز پوست گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار   کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست