خبرگزاری رضوی 13 اسفند 1397 ساعت 12:58 https://www.razavi.news/fa/interview/40170/دوربین-پاسپورت-شماست -------------------------------------------------- اختصاصی/گفتگوی هنری با امیلی گارث ویت، عکاس اربعین عنوان : دوربین شما پاسپورت شماست -------------------------------------------------- ژانر کاری من همیشه در مورد مردم بوده است فکر می کنم هنر عکاسی با شخصیت عکاس هماهنگ می شود. اینکه من چه کسی هستم و شخصیت من چگونه است؟ من خیلی کنجکاوم و دوست دارم با دیگران ارتباط برقرار کنم. دوست دارم از همه چیز سر در بیاورم. دوست دارم یاد بگیرم. این نوع عکاسی به من اجازه می دهد که خودم را به دیگران معرفی کنم. مانند یک پاسپورت که نشان دهنده هویت شما به بقیه است. متن : مریم ظریف/سرویس هنر خبرگزاری رضوی کتابخانه عمومی قلم، میزبان آثار عکاس انگلیسی، خانم امیلی گارث ویت بود. این نمایشگاه در روزهای شنبه و یکشنبه 11 و 12 بهمن ماه، با موضوع بر آیین مسیح در ایوان حسین، برگزار شد که منتخبی از عکس های پیاده روی اربعین در معرض دید علاقه مندان قرار گرفت. برگزاری نمایشگاه عکس عکاس انگلیسی خانم امیلی گارث ویت با استقبال هنرمندان و گروه های مردمی  روبرو شد. مدیر روابط عمومی کتابخانه عمومی قلم، آقای گوهرزاده در خصوص اجراء فعالیت های فرهنگی در این مجموعه گفت:« کتابخانه عمومی قلم، مفتخر است که با استقبال از آثار هنرمندان و حمایت از فعالیت های آنان، برنامه های ویژه ای را برگزار نماید.» مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، دکتر مروارید،‌ در ابتدای ورود به نمایشگاه،‌ گفتگوی کوتاهی با خانم گارث ویت نمود. در این گفتگو، دکتر مروارید از آثار خانم گارث ویت تقدیر کرده و از او برای حضور در مشهد، در ایام دهه کرامت و دهه آخر ماه صفر دعوت به عمل آورد. امیلی گارث ویت گفت:«من به شهرهای قم، اصفهان،‌ کاشان و تهران هم سفر کردم. من می خواهم به مردم فراتر از چیزی را که از رسانه ها دیده و شنیده اند نشان دهم. مسلمانان در رسانه ها خیلی بد معرفی می شوند. امیدوارم در طول فعالیت کاری ام باز هم به ایران سفر کنم.» آغاز راه «در سن 15 سالگی دوربین مادرم را به دست گرفتم. ما در روستایی نزدیک به شهر surrey زندگی می کردیم. در آن منطقه جنگل های انبوهی وجود داشت. در یکی از آتش سوزی های جنگل، آتش حدود سه مایل از منطقه را در برگرفته بود. من در کودکی آنجا بازی می کردم. دوربین مادرم را قرض گرفتم و پدرم مرا به محل آتش سوزی برد و مشغول عکاسی شدم. عکس ها را برای روزنامه محلی فرستادم و آنها را منتشر کردند. اگر به آن زمان نگاه کنم باید بگویم که خیلی هیجان زده بودم که این خبر را به بقیه اطلاع می دهم. من قصد نداشتم ذهنیت مردم را در مورد آتش سوزی عوض کنم، فقط می خواستم از این اتفاقی که رخ داده است آگاه شوند.» احساس های دوران کودکی هنگام عکاسی را جویا می شوم، می گوید:«من فکر می کنم حسم صرفا یک کنجکاوی کودکانه بود. اکثر افراد از یک سنی به بعد کنجکاوی کودکانه ی خود را از دست می دهند. به نظرم خیلی مهم است که به عنوان یک هنرمند آن حس را در خود زنده نگه داریم. کارهایی که در اینجا ارائه داده ام دقیقا همان حسی را که در زمان بچگی و هنگام عکاسی از آتش سوزی داشتم برایم دارد.» امیلی ابراز خرسندی می کند که در مورد هنرش از او پرسیده می شود و می گوید:«اکثر مردم از من درباره خدا و مذهب می پرسند ولی چیزی که من به آن توجه دارم هنر است و من این سوالات را دوست دارم.» او ادامه می دهد:«من هیچ وقت به خاورمیانه سفر نکرده بودم. این اولین تجربه من بود. چیزهایی که اینجا می دیدم برایم جدید بود. انگار دوباره به دوران کودکی برگشتم. همه چیز جدید و هیجان انگیز بود. چیزهایی که ممکن است برای شما کاملا عادی باشد برای من کاملا غیرطبیعی بود.» او به عکس ها اشاره می کند و می گوید:«پسربچه هایی که چای درست می کردند، مردمی که در خیابان می خوابیدند،‌ کسانی که نان درست می کردند و ... . فکر می کنم این چیزها برای افرادی که در غرب بزرگ شدند خیلی هیجان انگیز باشد. اینکه سبک متفاوتی از زندگی در خاورمیانه را ببینند.» ژانر عکاسی با امیلی گارث ویت،‌ صفحه ی اینستاگرامش را مرور می کنم. برای هر عکسی توضیحی دارد و احساساتش را بروز می دهد و می گوید:«ژانر کاری من همیشه در مورد مردم بوده است. فکر می کنم هنر عکاسی با شخصیت عکاس هماهنگ می شود. اینکه من چه کسی هستم و شخصیت من چگونه است؟ من خیلی کنجکاوم و دوست دارم با دیگران ارتباط برقرار کنم. دوست دارم از همه چیز سر در بیاورم. دوست دارم یاد بگیرم. این نوع عکاسی به من اجازه می دهد که خودم را به دیگران معرفی کنم. مانند یک پاسپورت که نشان دهنده هویت شما به بقیه است، دوربین شما نیز،‌ پاسپورت شماست.» امیلی ادامه می دهد:«من عکاسی از مناظر را هم تجربه کردم، همچنین مد و غذاها. اما شما باید راهی را بروید که درون تان به شما نشان می دهد و کار خودتان را انجام دهید،‌ نه اینکه کار بقیه را کپی کنید. کاری که من دوست دارم انجام دهم،‌ این گونه است. تلاش کردم که برایم مهم نباشد بقیه چه می کنند. مانند اسبی نیستم که نقابی جلوی چشمانش گذاشته اند تا فقط جلو را ببیند و به سمت جلو حرکت کند.»   فرهنگ و عکاسی  هند،‌ تایلند،‌ اندونزی،‌ مالزی،‌ ایتالیا، فرانسه، اسپانیا،‌ رومانی، نروژ، عراق، ایران، بوتسوانا،‌ اتیوپی،‌ کشورهایی هستند که امیلی از سفر و عکاسی در آن مناطق لذت برده است. نظرش در مورد تهیه عکس و توجه به فرهنگ مناطق این است:« خیلی ضروری است که به فرهنگ مردم برای عکاسی توجه کنیم. در اینجا تنها کسانی که برای من مهم هستند که عکس ها مورد توجه آنها قرار بگیرد،‌ عراقی ها هستند. اگر آنها عکس های مرا تأیید کنند به این معنی است که من کارم را درست انجام داده ام. من می خواهم به فرهنگ مردم، به کشور و به مذهب آنها احترام بگذارم. به سختی تلاش می کنم تا مطمئن شوم که دارم با احترام برخورد می کنم و همیشه به این فکر می کردم به عنوان کسی که از غرب آمده و یک عکاس سفیدپوست، جامعه ای را با چهره ای منفی به دیگران معرفی نکنم. من فقط سعی می کنم زیبایی ها را نشان دهم، حتی در شرایطی که اوضاع بهم ریخته است. یک نفر آسیب دیده، یک نفر در حال کمک کردن به اوست،‌ فردی به سختی در اطراف اماکن مذهبی در حال کار کردن است و ... باید نکات مثبت را نشان داد. در همه چیز خوبی هایی نهفته است و باید اینگونه باشد.» عکاسی و رضایت مخاطب آشنایی با محیط و عکاسی شرایط خاصی را می طلبد که امیلی چنین شرح می دهد:« اگر اتفاقی قبلا رخ داده باشد من اول عکاسی می کنم و چیزی نمی پرسم، ولی بعد عکس ها را به افراد نشان میدهم،‌ با آنها چای می خورم،‌ سعی می کنم دوست شوم و اگر اجازه دادند از عکس ها استفاده می کنم. روش دیگر من این است که معمولا سعی می کنم زمان زیادی را با یک شخص بگذرانم و ارتباط برقرار کنم و به من می گویند که دوست دارند چگونه از آنها عکاسی شود. مثلا یک موقعیت در خانه یا در یک فضای خصوصی. کار سوم اینکه وقتی در خیابان هستم،‌ مانند یک عکاس خیابانی فقط عکس می گیرم و سوال نمی پرسم. عکس را نشان می دهم و اگر از عکس لذت برده باشند و برخورد خوبی نشان دهند عکس را نگه می دارم.» او با خنده می گوید:«معمولا خانم ها عکس العمل نشان می دهند و من ترجیح می دهم بیشتر از مردها عکاسی کنم.» او در مورد انتقال احساسش به مخاطب و بیان واقعیت ها چنین می گوید:«من سعی کردم واقعیت ها را در عکس هایم نشان دهم. مطمئنا نگاه من با نگاه یک شیعه یا عراقی فرق می کند. عراق برای ما صحرا و بیابان را به یاد می آورد اما من رودخانه و نخل عکاسی کردم تا همه با این منطقه آشنا شوند.» امیلی دوست ندارد توسط دوربین های دیگر شکار شود و این موضوع را نسبت به سوژه هایش نیز رعایت می کند و می گوید:«وقتی در حال کار عکاسی هستم حالت صورت و فرم بدنم خوب نیست و علاقه ندارم کسی در این وضعیت از من عکس بگیرد. بنابر این توجه می کنم از افراد، عکس های خوبی بگیرم طوری که آنها را در عکس قوی نشان دهم. مثلا زن ها را از زوایه پایین عکاسی می کنم. سال 2010 از چند موکب عکس گرفتم و امسال عکس های آن سال را به آنها نشان دادم و خشنود و راضی بودند. سعی می کنم هیچ وقت عکس بد نگیرم.» یادآوری مهم امیلی گارث ویت در جمع خبرنگاران به چند نکته اشاره کرد:«یکی از اتفاق های مهم برای من نمایشگاهی بود که در کلیسای معروفی برگزار کردم و فقط افراد مذهبی از آن دیدن کردند. من فکر می کنم و اعتقاد دارم که غربی ها برداشت های غلطی نسبت به جامعه اسلامی و اسلام دارند که نتیجه عملکرد رسانه های غربی است و من دوست دارم برعکس عمل کنم و واقعیت را به غربی ها نشان دهم. افتخار می کنم که کارهای من مورد توجه و استقبال مسلمانان در اینجا و تهران قرار گرفته است و خوشحالم که از سوی مسلمانان حمایت شدم. من همیشه در حال یادگیری و آموزش و تجربه هستم و اگر اشتباهی داشته باشم می پذیرم و امیدوارم که در خلال یادگیری ها برطرف شود. ما در این ارتباط چیزهایی داریم که از هم یاد می گیریم. دنیا کوچک است و باید بیشتر در مورد خود و دیگران بدانیم. مسأله مهم دیگر این که خیلی از خبرنگاران و افراد از من در مورد اعتقاد و دینم می پرسند که باید بگویم این مسأله کاملا شخصی است. اربعین و امام حسین باعث شد که من اعتقاد و خدا را بهتر بشناسم.» مترجم: مجید متین