خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
نگاهی به جغرافیای سیاسی و قدرت شیعیان منطقه خلیج فارس
به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، منطقه خلیج فارس، مجموعه ممالکی است که یکی از مهمترین مناطق استراتژیک سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان تلقی میشود. اتفاقا بیشتر جمعیت این جغرافیا را شیعیان تشکیل میدهند. اهمیت دیگر آن در رابطه با موقیعت و قرابت فرهنگی و جغرافیای ایران است. این عوامل این پرسش را برجسته میکند که «با توجه به جایگاه جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی شیعیان منطقه، نقش آنان در حاکمیت سیاسی چیست؟».
زینب متقیزاده، با عنایت به ضرورت پاسخ به این پرسش، تحقیقاتی را پیرامون جغرافیای سیاسی منطقه و بخصوص نقش شیعیان در آن انجام داده است. وی در پژوهش خود علاوه بر بررسی عوامل مؤثر بر اوضاع سیاسی منطقه، نقش هویت تاریخی شیعیان را در اوضاع کنونی آن تحلیل میکند. مؤسسه شیعهشناسی قم، تحقیقات وی را در کتابی با عنوان «جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس» در 224 صفحه منتشر کرده است. چاپ اول این اثر در بهار 1384 روانه بازار کتاب شد.
نویسنده در مباحث مقدماتی کتاب، به توضیح کلمات کلیدی مانند مرزبندی جغرافیایی و معیارهای جمعیتشناسی میپردازد. در فصل اول نیز تعریف اجمالی از تشیع و فرقههای آن آمده است.
متقیزاده در فصل دوم به بحث اصلی نزدیک میشود و جغرافیای سیاسی منطقه خلیج فارس را به طور کلی و فارغ از نقش شیعه در آن ترسیم میکند. موضوعات اصلی این جغرافیا عبارت است از: اهمیت استراتژیک منطقه، منابع طبیعی آن، بازار مصرف و نقش فرهنگی ایدئولوژیکی. منظور از «نقش فرهنگی ایدئولوژیکی»، تأثیر اعتقادات مذهبی مردم بر فرهنگ رایج منطقه است؛ اینکه آرمانهای مذهبی و علقههای دینی مردم چه تأثیری در بافت فرهنگی آن داشته و چه آیندهای برای آنان رقم میزند. نویسنده در اینجا نظر یکی از پژوهشگران غربی را نقل میکند که: «(اسلام) در عصر حاضر به نیروی محرکی تبدیل شده است که نابرابری را از طریق انکار نوگرایی غربی طرد میکند؛ زیرا از نظر اسلام معاصر، نوگرایی غربی اساسا فاسد است و از فرهنگ تسلیم سریع به هوای نفس نشأت میگیرد. در عصر حاضر، متفکران اسلامی (میخواهند) از دستاوردهای تکنولوژیکی تمدن غربی منهای مفاسد فرهنگی آن بهرهمند شوند. در این تلاش، اندیشمندان اسلامی، فصلی از تاریخ گذشته اسلامی را نجوا میکنند که در آن دوران، جهان اسلام پیشرو علم و دانش خلّاق در جهان بوده است.»(صفحه 64)
محقق بحث اصلی یعنی جغرافیای سیاسی شیعیان خلیج فارس را در فصل سوم میآورد. وی شیعیان هر ملیت را به تفکیک بررسی میکند؛ عمان، عربستان، بحرین، قطر، امارات، کویت و حاشیه خلیج فارس جمعیت این شیعیان را در خود جای داده است. متقیزاده در یک تقسیم بندی کلی نشان میدهد که باید شیعیان خلیج فارس را در دو منطقه سواحل شمالی و جنوبی به صورت جداگانه بررسی کرد. بخش شمالی در کنف حمایت حکومت و جمعیت حداکثری جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ جمعیتی و هم به لحاظ فرهنگی و مذهبی وضعیت بهتری دارند. اما در سواحل جنوبی خلیج فارس که از آن به شبه جزیره عربستان یاد میشود، شیعیان به عنوان یک اقلیت مذهبی هستند و بزرگترین مشکل ژئوپولوتیکی(سیاست جغرافیایی) را برای کشورهای این بخش فراهم آوردهاند. وی در نتیجه گیری این فصل نیز اشاره میکند که محرومیتهای سیاسی این گروه مذهبی از بُعد سیاسی اسف بار است. آنان نه تنها از دسترسی به شغلهای کلیدی و حساس باز داشته شدهاند، بلکه حتی در برخی کشورها چون عربستان سعودی از حداقل آزادیها و حقوق سیاسی نیز محروم گشتهاند، به طوری که اطلاق شهروند درجه دوم برای آنها توصیف به جایی است.
موضوع فصل پایانی این کتاب یکی از موضوعات فصل سوم است که به دلیل اهمیت سیاسی و کثرت آن در یک فصل جداگانه بررسی شده است. نویسنده در این فصل به مسأله رستاخیزها و انقلابهای شیعیان جهان و بخصوص جنبشهای این منطق میپردازد. اعتقادات دینی و ایدئولوژی مذهب شیعه، مهمترین عاملی است که در تحلیل تحولات سیاسی شیعیان این منطقه به نظر میرسد. انتظار فرج و موعودگرایی و نشانه های آن، حادثه کربلا و خونخواهی شهدا، اجتهاد بالنده و پویای فقه حکومتی شیعی و اصرار بر احیای ارزشهای اسلامی طبق آموزههای روایات اهل بیت علیهم السلام مواردی است که نویسنده آنها را در جنبشهای مناطق مختلف خلیج فارس رصد کرده است.
به نظر میرسد که نویسنده در سرتاسر کتاب این موضوع را پرورش داده و میآراید که شیعیان منطقه خلیج فارس، اساسا به دنبال تحولات بنیادین فکری و ایدئولوژیک در سرتاسر دنیا هستند. چگونگی تعامل یا تقابل آنان با تکنولوژی غرب و امریکا، مبارزه با فرهنگ غربگرا، اندیشه بازگشت به تمدن اسلامی، جنبشهای اعتراضآمیز سیاسی و سناریوهای آینده در سایه دولت موعود منتظر، نمونههای بارز این تحولخواهی و انقلابیگری است.
زینب متقیزاده، با عنایت به ضرورت پاسخ به این پرسش، تحقیقاتی را پیرامون جغرافیای سیاسی منطقه و بخصوص نقش شیعیان در آن انجام داده است. وی در پژوهش خود علاوه بر بررسی عوامل مؤثر بر اوضاع سیاسی منطقه، نقش هویت تاریخی شیعیان را در اوضاع کنونی آن تحلیل میکند. مؤسسه شیعهشناسی قم، تحقیقات وی را در کتابی با عنوان «جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس» در 224 صفحه منتشر کرده است. چاپ اول این اثر در بهار 1384 روانه بازار کتاب شد.
نویسنده در مباحث مقدماتی کتاب، به توضیح کلمات کلیدی مانند مرزبندی جغرافیایی و معیارهای جمعیتشناسی میپردازد. در فصل اول نیز تعریف اجمالی از تشیع و فرقههای
متقیزاده در فصل دوم به بحث اصلی نزدیک میشود و جغرافیای سیاسی منطقه خلیج فارس را به طور کلی و فارغ از نقش شیعه در آن ترسیم میکند. موضوعات اصلی این جغرافیا عبارت است از: اهمیت استراتژیک منطقه، منابع طبیعی آن، بازار مصرف و نقش فرهنگی ایدئولوژیکی. منظور از «نقش فرهنگی ایدئولوژیکی»، تأثیر اعتقادات مذهبی مردم بر فرهنگ رایج منطقه است؛ اینکه آرمانهای مذهبی و علقههای دینی مردم چه تأثیری در بافت فرهنگی آن داشته و چه آیندهای برای آنان رقم میزند. نویسنده در اینجا نظر یکی از پژوهشگران غربی را نقل میکند که: «(اسلام) در عصر حاضر به نیروی محرکی تبدیل شده است که نابرابری را از طریق انکار نوگرایی غربی طرد میکند؛ زیرا از نظر اسلام معاصر، نوگرایی غربی اساسا فاسد است و از فرهنگ تسلیم سریع به هوای نفس نشأت میگیرد. در عصر حاضر، متفکران اسلامی (میخواهند) از دستاوردهای تکنولوژیکی تمدن غربی منهای مفاسد فرهنگی آن بهرهمند شوند. در این تلاش، اندیشمندان اسلامی، فصلی از تاریخ گذشته اسلامی را نجوا میکنند که در آن دوران، جهان اسلام پیشرو علم و دانش خلّاق در جهان بوده است.»(صفحه 64)
محقق
موضوع فصل پایانی
به نظر میرسد که نویسنده در سرتاسر کتاب این موضوع را پرورش داده و میآراید که شیعیان منطقه خلیج فارس، اساسا به دنبال تحولات بنیادین فکری و ایدئولوژیک در سرتاسر دنیا هستند. چگونگی تعامل یا تقابل آنان با تکنولوژی غرب و امریکا، مبارزه با فرهنگ غربگرا، اندیشه بازگشت به تمدن اسلامی، جنبشهای اعتراضآمیز سیاسی و سناریوهای آینده در سایه دولت موعود منتظر، نمونههای بارز این تحولخواهی و انقلابیگری است.