هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
فضای روی صحنه تاریک است و اصوات و همهمههای نامفهومی شنیده میشود. شاید مثل گفتگوی مسافرانی در ایستگاه قطار. مسافرینی که قرار است یکی از آنها مسافر ایستگاه آی.راک باشد. ایستگاهی به سوی ابدیت... سالن اصلی تئاتر شهر، مملو از تماشاگرانی است که در یک شب فروردینی به تماشای نمایش آی.راک آمدهاند. تماشاگران مهربان و دلسوز و همیشه پشتیبان هنرمندان شهرشان. لحظاتی بعد صدایی گرفته فضا را پر میکند. صدایی که شاید از حنجرهای سوخته خارج شده است. صدایی پر از تنهایی و انتظار: «یک... دو...سه... امتحان میشه... رادیو آی.راک تنها برنامه زنده این روزگار». موسیقی وهمناکی در فضا میپیچد و حالا صدای پر نشاط و جذاب آقای «کی» است که جایگزین صدای قبلی شده: «سلام بر همه شما شنوندگان رادیو آی.راک. تنها برنامه زنده این روزگار. من "کی" هستم. امروز به رسم همیشه با قرعهکشی روز دوشنبه همراه شما هستیم... کسی که امروز توی قرعهکشی ما برنده بشه روز دوشنبه هفته بعد، مهمون یک شب رایگان در رادیو آی.راک خواهد بود». لحظاتی بعد تماشاگران محو تماشای نمایش میشوند. نمایشی که قرار است از عشق و مرگ بگوید. از آرزوهای دست نیافتنی و راز زندگی جاویدان....
آی راک برای من زندگی جدیدی بود
محمد حسن نیازی، کارگردان جوان نمایش آی.راک است. او که در کارنامه درخشان کارگردانی خود آثاری مانند «راز روزبه»، «آرایشگر»، «ماجرای گالاپاگوس»، «اپرای رستم و اسفندیار»، «یتیمخانه فونیکس» و «پیانیستولوژی» را دارد، این روزها نمایش متفاوت آی.راک را روی صحنه برده است. نمایشی که اجرای پر استقبالش در مشهد به پایان رسیده و قرار است مدت 20 روز میزبان مخاطبین پایتخت باشد. صحبتهای این کارگردان خوشفکر و افتخارآفرین مشهدی را میخوانیم: «پیانیستولوژی جستاری در باب ریشهیابی جنگ در بنیانهای فلسفی و ایدئولوژیک زندگی انسان بود. در آی.راک سهند خیرآبادی نویسنده اثر همان موضوع را دنبال میکند اما این بار نه در تاریخ بلکه در اکنون و نه در فلسفههای نوشته شده بلکه با طرح یک نظریه. رسانه به عنوان ملموسترین و پررنگترین کاراکتر این روزهای زندگی انسان مدرن، بستری گسترده است برای دریافت ایده و برای نقد و برای جستجو در لایههای پنهان آن. نمایشنامه آی.راک در تم و ایدهپردازی تفاوت بسیاری با دیگر متنهایی دارد که دست به اجرایشان زدم. این تفاوت اما گامی رو به جلو بود چرا که ایدههای بهروزتری را میطلبید. آی.راک یک نمایش قصهگو نیست بلکه نمایشی نظریهمحور است که این، کار را برای کارگردانی با چالشی جذاب مواجه میکند. همیشه تجربههای متفاوت را میپسندم. آی.راک برای من زندگی جدیدی بود چرا که تئاتر برای من زندگیست. تئاتر در دنیا به عنوان یک هنر شاخص و معیار همیشه آپدیت میشود چرا که چشم مخاطب به دنبال نوآوری است و ما به عنوان شاغلان این حرفه باید در جهت تحقق این مهم بکوشیم. آی.راک پس از نگارش تمرین شد و در تمرینات توسط نویسنده بارها بازنویسی شد و بارها در طراحی دستخوش تغییر شد. در گروه ما اصلاح و بازآفرینی از اصول کار است و این کار را تا رسیدن به نقطه مطلوب ادامه میدهیم. در کارگردانی سعی کردم به گونهای عمل نمایم که لایههای پنهان متن برای مخاطب ملموس گردد و همچنین پیام متن را دریافت کند و تأثیری که به دنبال آن بودیم را بپذیرد. چرا که این ماجرا یعنی تأثیرگذار بودن اثر برای همه ما بسیار مهم بود. اینکه با پایان نمایش، دنیای آن برای مخاطب تمام نشود و دیالوگها و تصاویر در ذهن او نقش ببندد و تا یافتن پاسخ سوالات خود مدام با خود مرور کند. به اعتقاد من تمام عناصر صحنه از جایگاه و اهمیت بالایی برخوردارند. تکتک این عناصر یکدیگر را کامل میکنند و روح نمایش را میسازند. اما وحدت سبک و ساختار و مشخص بودن آنچه قرار است اتفاق بیافتد مهمترین وظیفه من به عنوان یک کارگردان است. اینکه چه میخواهم بگویم(انتخاب متن) و چگونه میخواهم بگویم(طراحی و اجرا). پاسخ به این سوال که چرا اجرای آی.راک در مشهد به پایان رسیده این است که تعداد اندک سالنهای نمایش برای اجرا و تعداد زیاد گروههای نمایشی، مجالی به اجرای زیاد آثار نمیدهد. این موضوع همیشه به اقتصاد تمام گروههای در حال کار ضربه میزند و باعث جا ماندن بسیاری از مخاطبان از دیدن نمایشهای روی صحنه نیز میگردد. آی.راک به زودی با دعوت سالن ملک با مدیریت آقای نورالدین حیدری ماهر به مدت بیست شب در پایتخت روی صحنه خواهد رفت. اگر بخواهم درباره اثر بعدی خود بگویم، نمایش بعدی من موزیکال خواهد بود. پس از تجربه آی.راک قصد دارم به فضای فانتزی موزیکال بازگردم و قطعا در آن نیز سورپرایزهایی چه در زمینه موسیقی توسط میلاد قنبری و چه در کارگردانی برای مخاطبین خواهیم داشت. به اعتقاد من، تئاتر این روزهای مشهد نیاز مبرم به ساخت سالن، امکانات سختافزاری اجرا مانند ماشینری، نور و کارگاه دکور و همچنین اطلاعرسانی و تبلیغات دارد. تئاتر باید به مردم در شکلی سازماندهی شده معرفی گردد تا به مرور در سبد کالای فرهنگی خانوار قرار گیرد» .
شما هم مثل آقای «کی »هستید
مجتبی شفیعی از سال ۸۹ وارد تئاتر شده است و فعالیت هنریاش از خوانش نمایش «خرس» آنتوان چخوف آغاز شد. او که آقای «کی» ده، یازدهمین نقشی است که بازی کرده درباره این نمایش میگوید: «آقای "کی" کسی است که به خاطر عشقش عاشق رادیو میشود و مثل خیلیها درگیر رسانهای میشود که بازیچه یک سیستم(دولت یا حکومت) است. درباره ایفای نقشهای منفی مثل آقای کی یا نوازنده تئاتر پیانیستولوژی باید بگویم من بازی در نقشهای مختلف را دوست دارم و زیاد مثبت و منفی بودنش برایم اهمیت ندارد. به اعتقاد من مردم دوست دارند یک بازی خوب ببینند حالا چه منفی چه مثبت و وظیفه من به عنوان یک بازیگر این است که آن کار را به بهترین شکل ممکن انجام بدهم . با اینکه اسفند ماه فصل مناسبی برای اجرا نیست و برای آی.راک حدودا ۲۰ اجرا بیشتر نرفتیم ولی استقبال مردم بسیار قابل تحسین بود. علت اجرای کوتاه این نمایش خیلی مفصل است. قرار بود اجراهای آی.راک از اول آذر ماه باشد ولی به دلیل اینکه نمایش "باغ خونی" خارج از نوبت اجرا شد خیلی از گروهها من جمله ما به اجبار اجرایمان به روزهای پایانی سال افتاد. تیم، یک سال درگیر این نمایش شد ولی تمرینات نهایی یک ماه بود. نمیتوانم بین صداپیشگی و بازیگری یکی را انتخاب کنم چون هر کدام سختیها و لذتهای خودش را دارد و خوبیاش این است که این دو هنر مکمل هم هستند. بعد از این نمایش، آقای "کی" همیشه همراه من است و هر جا لازم شود ازش استفاده میکنم. این اولین نقشی است که من برای آن هم گویندگی میکنم و هم بازیگری. گاهی باور میکنم آقای "کی" خود واقعی من است که کماکان درگیر رسانه است و یک بازرس تخصصی روی روند زندگی من کار میکند. البته خوب که دقت کنید شما هم مثل آقای "کی" هستید! برای اجرای تهران که از هفته آینده آغاز میشود امیدواریم این اجرا موفقیتآمیز باشد. سال قبل پیانیستولوژی جواب مثبتی گرفت و امیدواریم که مجددا این خاطره تکرار شود. در انتها ممنون از شما به خاطر این مصاحبه و حمایتتان از تئاتر».
من سالهاست آرزویی ندارم
امیرحسین رحیمی از سال ۸۸ از طریق کانون تئاتر دانشگاه آزاد قوچان و شرکت در جشنواره تئاتر دانشجویی دانشگاه آزاد که هر سال به میزبانی واحد مشهد برگزار میشد وارد تئاتر تجربی شد. به گفته وی این جشنواره که به همت آقای رضا احمدی برگزار میشد، بازخورد خوبی در بین هنرمندان تئاتر و مخاطبین آن داشت که متأسفانه به دلایلی از ادامه فعالیتش جلوگیری شد. این هنرمند درباره آی.راک و نقشی آقای "مازلو" میگوید: «اینکه چطوری به پروژه دعوت شدم لطف و اعتماد آقای نیازی بود که به بنده داشتند. البته هر بازیگری برای قبول هر پروژه دلایل خاص خودش را دارد. دلیل بنده برای قبولی پروژه آی.راک تجربه متفاوت خود کارگردان اثر بود. وقتی یک کارگردان تصمیم به چالش کشیدن خودش داشته باشه قطعا آن پروژه برای بازیگرانش هم تجربه متفاوتی خواهد بود. اگر طبق گفته شما ریاضیدان را شخصیت نابغهای بدانیم که رنج گذشتهها او را به کسی تبدیل کرده بود که آرزویی بر دل نداشت، به نظر بنده ارتباط برقرار کردن با چنین تحلیلی که شما داشتید خیلی راحت است و از عهده هر کسی بر میآید. چون در حال حاضر ما داریم در چنین جامعهای زندگی میکنیم. کافی است کمی دقیقتر به اطرافمان نگاه کنیم. فقط خدا میداند چند نابغه در هر رشته با این وضعیت در جامعه امروز ما زندگی میکنند. اما وقتی یک تحلیل قرار است به تصویر در بیاید، پروسه خاص خودش را دارد. قطعا باز شدن هدف نویسنده، هدایت کارگردان و البته نظرات پارتنر بازیگر در طول تمرینات و حتی اجراها تأثیر مستقیم دارد. خوشبختانه در این پروژه آقای خیرآبادی، آقای نیازی و آقای شفیعی عزیز کمکهای به سزایی برای رسیدن به این نقش کردند. به نظر من وقت گذاشتن روی تحلیل و طراحی بازی اهمیت بیشتری نسبت به انرژی گذاشتن در تمرینات فیزیکی دارد. تمرینات پروژه آی.راک هم جدا از موضوع نبود. ما در تمرینات آی.راک از چند زاویه کاراکترها را تحلیل و طراحی کردیم که خوشبختانه این روش باعث شکلگیری آزمون و خطاهایی در تمرینات شد که تجربه مفیدی برای من بود. بهترین دیالوگ ریاضیدان در این نمایش از نظر من این جمله بود: "من سالهاست آرزویی ندارم". این نمایش به اعتقاد من در جذب مخاطب قطعا موفق شده است. در تئاتر مشهد، جذب مخاطب زیاد توسط یک گروه کم جمعیت، کار راحتی نیست. اگر بخواهم از موانع این نمایش بگویم، هر پروژهای موانع سختی را در مسیرش دارد. اما تفاوت موانع نمایش آی.راک این بود که سخت نبودند، بلکه خیلی خاص بودند. این موانع خاص آنقدر برای ما ناراحتکننده بود که ترجیح میدهم وقتم را برای گفتنش تلف نکنم. چون کاملا بیفایده است. ولی روحیهی هستهی مرکزی گروه به قدری قدرتمند بود که من را خوشحال کرد که در این پروژه حضور دارم».
المان اصلی در موسیقی آی.راک اتفاقات رسانهای است
میلاد قنبری ساز تخصصیاش پیانو است. فعالیت موسیقیایی خود را از سال 84 الی 85 شروع کرده و در سال 92 به طور جدی وارد عرصه آهنگسازی تئاتر شده است. او که تجربه آهنگسازی برای نمایشهایی مانند یتیمخانه فونیکس، پیانیستولوژی و دریاچه قو را دارد در حال حاضر کاملا درگیر موسیقی تئاتر و فیلم و تصویر هست و به فعالیت دیگری در زمینه موسیقی نمیپردازد. صحبتهای این هنرمند جوان را درباره آهنگسازی نمایش آی.راک بشنویم: «المان اصلی نمایش آی.راک رسانه است و روند سیر خود متن نمایشنامه هم یک روند دایره شکل را به ما القاء میکند. به همین دلیل المان اصلی که در موسیقی نمایش استفاده شد، اتفاقات رسانهای بود. شاید مثل نویزهایی که ما از رادیو میشنویم یا صدای زنگ تلفن و... با این اصوات سعی کردیم دوگانگی و چندوجهی بودن و آشفتگی عنصر رسانه یعنی آقای "کی" را واضح کنیم. جدا از اینکه مثل همه نمایشهای قبلی که من کار موسیقیاش را انجام دادهام، شخصیتهایی وارد قصه میشوند که هر کدام با توجه به ویژگی شخصیتیشان دارای یک تم هستند. این تمها خیلی فانتزی هستند و شاید مخاطب خیلی آنها را درک نکند. به طور مثال "آنا" به عنوان اولین شخصیت، یک مردهشور است که وارد مسابقه میشود و ما برای تم این شخصیت صدای شستشو، تمیز کردن و حباب را در نظر گرفتیم و این را در موسیقی جای دادیم. شخصیت بعدی آقای "مازلو" است. آدم اکتیوی که حالت آشفتگی هم دارد چون یکهو از قطار بیرون آمده و چند سال است درگیر قضایای ریاضی شده. برای این شخصیت، صدای زنگ تلفن را در نظر گرفتیم که یک جاهایی میآید و مخاطب شوکه میشود و بازیگر هم نسبت به این صدا واکنش نشان میدهد. تم اصلی نمایش و کل موسیقی آن ملودی است که برای آقای کی و خانم مِلی تعریف شده. این تم با توجه به حضور شخصیتهای مختلف، مدام در حال تغییر است و بنا بر هر صحنه تغییرات خودش را دارد. ما این تم را سعی میکنیم لو ندهیم و آهستهآهسته و نرمنرمک به خورد تماشاچی میدهیم تا جایی که خانم مِلی به برنامه زنگ میزند. اینجا کامل تم موسیقی را میشنویم و در نهایت هم موسیقی را به شکل رورانسی میشنویم. درباره چگونگی همکاریام با این نمایش باید بگویم ما گروهی هستیم که حدود شش سال است با هم همکاری داریم و 4، 5 پروژه موفق داشتیم. طبیعتا چه از این بهتر که بتوانیم این همکاری را تداوم بدهیم؟ این پروژه هم دغدغهای بود با ایده جمعی که به شکل جمعی دربارهاش صحبت کردیم و آقای سهند خیرآبادی آن را نوشت و بنده هم افتخار داشتم آهنگسازش باشم. موسیقی در این نمایش موزیکال نیست و آواز ندارد و ما بیشترین مانور موسیقیهایمان در هنگام اجرای مسابقه است. زماتی که شرکتکنندگان وارد آی.راک میشوند. طبیعتا مسابقات رادیویی هر کدام یک موسیقی دارد. ما موسیقی هر شرکتکننده را با توجه به شخصیتش ساختیم و با اینکه اسلوب کلی همان اسلوب کلی موسیقی نمایش آی.راک است، جوری شنیده میشود که انگار تفاوت دارد. موسیقی نمایش، اقتباسی نیست و تم اصلی را خودم ساختم. بقیه موسیقیها هم ساخت بنده است و بیشتر از سازهای الکترونیک استفاده کردیم. موسیقی در آی.راک اکثرا درگیر با اتمسفر و فضاسازی است و محدود میشنویم در جایی موسیقی بخواهد به تنهایی جدا از فضا خودنمایی کند. حس میکنم بیشتر این نمایش درگیر فضاسازی شده تا شنیدن یک قطعه موسیقی کامل. ساخت موسیقی آی.راک با توجه به اینکه این نمایش، حاصل تفکر یک گروه است و ما راجع به این قضایا خیلی صحبت کردیم و درگیر شدیم، خیلی طول نکشید. چون مهمترین بخش کار برای یک هنرمند این است که بتواند به فضا نزدیک شود و اینکه چقدر اثری که ارائه میدهد با موضوع اصلی سنخیت دارد. حدود 20 الی 30 روز موسیقی آی.راک را به شکل اجرایی تمام کردیم ولی از قبلش هم چند ماهی درگیر این موضوع بودیم».
آی.راک از زاویه دوم
تکتم 40 ساله: «تماشای این نمایش باعث شد با تأمل بیشتری روی خودم متمرکز شوم و فکر کنم. جایی از نمایش یکی از شخصیتها میگوید: "هیچوقت اجازه ندین چیزی بهتون تلقین بشه. تلقین کشنده است" چیزی که باعث شد خیلی به فکر فرو بروم همین جمله بود. اینکه ما چقدر از طرف رسانههای مختلف و قدرتهای برتر تحتتاثیر و تلقین هستیم و چقدر با اراده خودمان زندگی میکنیم؟ به نظر من این نمایش برای مخاطب جدی تئاتر بود و برای مخاطب عام احتمالا خستهکننده باشد. بین مخاطب عام و خاص تفاوت زیادی هست. اغلب خانوادهها جزء مخاطبان عام قرار میگیرند و مخاطبان خاص و جدی هم معمولا دانشجوها به ویژه دانشجوهای رشتههای هنری، هنرمندان و فرهنگیان هستند. همانقدر که به کارهای جدی و خاص نیاز داریم به نمایشهای مناسب مخاطب عام هم نیاز هست. پیامی که از نمایش دریافت کردم این است که چقدر خودم را میشناسم؟ چقدر در تعیین سرنوشتم نقش دارم و چقدر در زندگی، تحتتأثیر دیگران هستم؟ چه کسی یا چه قدرتی من را کنترل میکند؟ به عنوان کسی که زیاد تئاتر میبیند کارهای این سبکی را خیلی میپسندم. ترجیح میدهم اگر میخواهم نمایشی را ببینم جوری باشد که خودم لایههای مختلفش را کشف کنم و حتی بعد از تمام شدنش ذهنم را درگیر کند. دوست دارم یک بار دیگر نمایش را ببینم چون هنوز میشود نکات تازهای در آن کشف کرد. در جواب این سوال که آیا حاضر بودم یکی از برندگان رادیو آی.راک باشم، راستش هم بله و هم خیر. بخشی از ذهنم که رقابت کردن و جنگیدن را دوست دارد پاسخش مثبت است. چون میخواهم خودم را محک بزنم و ببینم آیا قادرم فردیت خودم را حفظ کنم و تحتتأثیر رسانه یا هر قدرتی قرار نگیرم؟ اما بخش عافیتطلب ذهنم میگوید خودت را به دردسر نینداز و در چنین مسابقهای اصلا شرکت نکن. چون حتی برندههایش هم برنده واقعی نیستند و چه بسا فقط توهم برنده بودن دارند. توهمی که بهشان تلقین شده است».
سعید 27 ساله: «اگر بخواهم مضمون آی.راک را در یک جمله توضیح دهم این است: "تلاش نافرجام برای تغییر سرنوشت و همچنین مرز باریک بین احساسات لطیف آدمی و خوی وحشیگری آن." در این نمایش، استفاده از ویژگیهای بصری علاوه بر بازی بازیگران و همچنین سیال بودن قصه به برقراری ارتباط با مخاطب کمک میکند. نقاط قوت آی.راک بازیگران توانای آن و نقطه ضعفش پایان گنگی است که به اندازه کافی به آن پرداخته نشد. جذابترین صحنه از نظر من، قسمتی است که مِلی به آقای کی زنگ میزند و خود را معرفی میکند و کی فریب میخورد. دکور متحرک و قابل انعطاف نمایش بسیار به چشم میآمد و در زمینه نور هم تقریبا بدون خطا بود. نقطه قوت این نمایش نه متن آن بلکه بازی بازیگرانش بود. بنابراین برگ برنده آی.راک همین بود. ما به نمایشهایی از این دست بیشتر نیاز داریم هرچند گروههای بسیار محدودی در مشهد به این سبک از تئاتر میپردازند با این حال، آی.راک نوید روزهای بهتری را برای تئاتر شهرمان میدهد. از بین بازیگران نمایش، بدون شک مهسا غفوریان با اجرای همزمان سه نقش کاملا متفاوت، کار دشوارتری نسبت به سایر بازیگران داشت».
ایمان 33 ساله: «از این که اخیرا به جرگه مخاطبین تئاتر پیوستهام احساس بسیار خوبی دارم. از آنجایی که نمایش تئاتر، هنری زنده است، دلنشین و باورپذیر بوده و موجب میشود انسان بتواند سوار بر سیال ذهن با بازیگران روی صحنه همزادپنداری کند. به اعتقاد من آی.راک یک نمایش سوررئال و تا حدی دارای سبک اکسپرسیونیسم است که این موضوع را میتوان از عناصری مثل داستان نمایش، گریمها و فضاسازی متفاوت دریافت. در حقیقت آی.راک تلاش مردی است برای رسیدن به آرزوها و تغییر سرنوشت خود و افراد مورد علاقه اش که در نهایت خود نیز قربانی این سرنوشت محتوم میشود. صحنه تلاقی زمان گذشته و آینده که به گرهگشایی داستان میانجامد و هویت واقعی آقای کی فاش میشود به نظر من بیاندازه جذاب بود. صددرصد قصد دارم باز هم به تماشای تئاتر بیایم به امید زنده نگه داشتن این هنر نمایشی زیبا در شهرمان».
بهار 33 ساله: «قبل از تماشای این نمایش هیچ ذهنیتی از داستان آن نداشتم. فقط با توجه به تصاویری که دیده بودم حدس میزدم باید دارای ژانر وحشت باشد. به نظر من همه چیز در این تئاتر خیلی خوب و حرفهای کنار هم چیده شده بود و انسجام داشت. خصوصا بازی بازیگران و دکور و صحنهپردازی از نقطه قوت بیشتری برخوردار بود. من قبلترها، سینما را به تئاتر ترجیح میدادم ولی دیدن تئاتر آی.راک باعث علاقهمندی زیادم به این هنر شد تا جایی که تصمیم دارم بعد از این حداقل ماهی یک بار به تماشای تئاتر بیایم. فکر میکنم عدم استقبال زیاد از هنر تئاتر نسبت به سینما، دلایل زیادی دارد که یکی از آنها چندمعنایی و ابهام در برخی تئاترها است که درک را برای مخاطب عام دشوارتر میکند و دیگر اینکه هیچ پیشزمینه ذهنی درباره این هنر نداریم و آموزش و تبلیغی در حد سینما برای آن نشده است. ما حتی هنرمندان زبده این رشته را در شهر خودمان به طور کامل نمیشناسیم که این موضوع مایه تأسف است».
زهرا 25 ساله: «قبل از تماشای نمایش، مقدار کمی در جریان آن بوده و خلاصه داستانش را در کانالهای مربوط به تئاتر دیده بودم. نمایش در خیلی از صحنهها من را غافلگیر کرد. نمایش نقاط قوت زیادی داشت ولی از مواردی که بشود اشاره کرد متن عالی، بازیهای فوقالعاده و البته کارگردانی بی نقصش است. مثلا کدگذاری بعضی لایههای سیاسیاش خیلی جالب بود و به موضوعاتی پرداخته بود که به جامعهای که در آن زندگی میکنیم و شرایطمان شباهت عجیبی دارد. اختلالات روانی در شخصیتهای این نمایش به کرات مشهود بود. مثلا شخصیت وسواسی آنا در همان شروع نمایش به شدت توی چشم میزد. جدا از وسواسی بودن وابسته بودن و کمبود محبت عمیقی که داشت و افسردگیاش. یا خود آقای کی که مردی بود با عاطفه خیلی سطحی و کودکی وحشتناک. کسی که به شدت خودخواه است و با تمام این تفاسیر دل آدم برایش میسوزد چون پر از عقدههای سرکوب شده است و با خلاءهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. اگر بخواهیم نمایش را نمادشناسی کنیم به نظر من آی.راک نماد جامعه و وضعیتی که ما داریم است و آقای کی هم نماد انسانی فرصتطلب و نان به نرخ روزخور که هیچی جز خودش برایش مهم نیست و حاضر است همه چیز و همه کس را قربانی کند تا به خواستهاش برسد. به این نمایش نمره 20 میدهم چون کمتر از آن، اجحاف در حقش است».
صهبا 16 ساله: «قبل از تماشای نمایش دربارهاش خوانده بودم و به طور کلی میدانستم درباره چیست که همین باعث شد بیشتر به دیدن آن علاقهمند شوم. شخصیت اصلی نمایش یعنی آقای کی با اینکه کار درستی نمیکرد و آدمها را به سفری بی بازگشت میفرستاد، اما بهش حق میدادم چون برای پیدا کردن آدمی که دوستش داشت این کار را میکرد و وقتی هم که دیدند دیگر به دردشان نمیخورد یک نفر را برای حذفش فرستادند. کلا به نظر من به حق این شخصیت ظلم شد. من نمایش، زیاد میبینم و اگر چند تا نمایش خوب توی یک ماه روی صحنه باشد سعی میکنم همه را ببینم ولی اگر نباشد معمولا یکی یا دو تا نمایش در ماه میبینم. چند تا از نمایشهایی که سال گذشته رفتم با دوستانم بوده ولی فقط دو سه تا از دوستانم مثل خودم به تئاتر علاقهمندند. تقریبا بیشتر نمایشهایی که در سالهای اخیر دیدهام عالی بودهاند. مثل تاریکی، پیانیستولوژی، سندروم پای بیقرار، خدای جنگ و همین آی.راک. به نظرم همه آدمها باید حداقل یک بار توی زندگیشان تئاتر ببینند و این خیلی خوب است که از سن کم و دوران نوجوانی این کار را انجام بدهند چون واقعا ذهن آدم را باز میکند. به نظر من در این نمایش، پرده آخر عالی بود. بازی آقای شفیعی و خانم غفوریان حرف نداشت و علاوه بر این شوک بزرگی هم بهم وارد شد. این صحنه و اتفاقاتش من را یاد جامعه خودمان و محدودیتهایش انداخت و راستش را بخواهید یک کم حرفهای دلم در آن صحنه زده شد. جملهای که میخواهم به هنرمندان تئاتر شهرمان بگویم این است: "با تمام وجود به همهتان افتخار میکنم و یک خسته نباشید جانانه به همه شما میگویم که توانستهاید با همه محدودیتها و سختیهای کار در مشهد باز هم بهترین کارها را روی صحنه ببرید و در جشنوارههای مختلف هم افتخارآفرینی کنید"».