گفتگو با نجمه مولوی، داستان نویس مشهدی
تعجیل در چاپ کتاب راه درستی برای مطرح شدن نیست
در یک عصر زمستانی در یکی از کافههای شهر میزبانش هستم. روبرویش نشستهام و فاصلهمان به اندازه یک میزچوبی است. از پیشکسوتان داستانی شهرمان است. قلمش تجربه است و حرفهایش دل نشین.
کلام را به رشته سخن میگیرد و در ابتدا خودش را معرفی میکند: ((نجمه مولوی هستم. تحصیلات دانشگاهیم علوم تربیتی است. از آنجایی که علاقه مند به ادبیات داستانی بودم در این مسیر فعالیت خودم را ادامه دادم.)) رشته تحصیلش تاثیر در خلق شخصیتهای داستانیش دارد و در این سالها تجربه تدریس، دوره های آموزشی داستان نویسی و نقد را دارد و مولف آثاری چون، مجموعه داستانهای کوتاه، "مرا در آغوش بگیر"، "از تلفن کارتی زنگ میزنم"، "نفر هفتم" و.... است.
بزرگترین آکواریوم دنیا
فکر میکردم بابا ها خیلی قویند و دستم را کشیده بودم و دویده بودم سمت دریا. او هم دنبالم: درسته باباها قویند ولی نه وقتی دریا این قدر خشمگینه. امواج چنان تنگ بغلم کرده بودند که فرصت هیچ حرکتی نداشتم. گرداب سرد و تلخ بود، هر بار که فریاد میزدم بابا... گفته بود امواج دریا با آدم شوخی ندارند. راست گفته بود، شوخی نداشتند. امواج مرا میچرخاندند.... بخشی از مجموعه داستان کوتاه بزرگترین آکواریوم دنیا آخرین اثر داستانی نجمه مولوی است. وی از دلایلش برای نوشتن داستانک و داستان
جشنوارهها، اعتبار ندارد
از تجربههایش همیشه در کلاسهایش برای هنرجویانش میگوید:(( در کلاسهای آموزشیام تجربه هایی که به من کمک کرده را میگویم. اما مهمترین تجربه ای که به عنوان یک نویسنده قدیمی دارم این است که جوانترها عجله در چاپ کتاب نداشته باشند،. چیزی که این روزهای خیلی دیده میشود. برای شناخته شدن نیاز به چاپ کتاب نیست. با حضور در نشستهای داستانی، شرکت در جشنوارهها و چاپ اثر در نشریات میتوانیم اثرمان را مطرح کنیم. چاپ کتاب راه درستی برای مطرح شدن نیست. هنر راه عجله و سرعت نیست.))
سه سال از برگزیدگان در بخش داستان کبوتر حرم در جشنواره رضوی بوده است و بعد از آن با تغییر داوران و پایین آمدن سطح کیفی جشنواره،شرکت نکرده است و نظرش را درمورد جشنوارهها این طور بیان میکند:((
نویسنده یا منتقد
نویسنده و منتقد دو تا هستند این را مولوی میگوید و ادامه میدهد:(( ما منتقدهایی داریم که کارشان نقد آثار است اما نویسنده نیستند.آن منتقدها حضورشان در جلسات
گسترش داستان نویسی
از هفت ساله شدن انجمن سمر میگوید: ((هفت سال پیش، به همراه تعدادی از داستان نویسان پیشکسوت مشهد دور هم جمع شدیم و در مورد گسترش داستان نویسی و ارتقاء و رشد داستان نویسی صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که یک انجمن منسجم داشته باشیم.)) برگزاری کار گاه های آموزشی، برگزاری تاریخچه ادبیات داستان در جهان، قرآن پژوهی، انسان شناسی، چاپ کتاب از برنامههای انجمن سمر بوده است و تاکنون 80 عضو دارد که 30 عضو به صورت جدی فعالیت دارند. وی از چاپ
این هنرمند، بزرگترین مشکل انجمن سمر را نداشتن مکان مناسب عنوان میکند و اینکه دائم در حال جا به جایی هستند و هیچ نهادی حاضر به همکاری نیست.
ادبیات جهان، درگیر دین است
رمانهای مطرح دنیا هیچکدام خارج از دین نیست. این را در پاسخ به سوالی که درمورد ضرورت داستان دینی میپرسم ،میدهد و در ادامه میگوید: (( دین در هر مذهبی مهم است و نمی شود آن را کنار گذاشت ما ضرورت داریم که داستانهای انسان ساز داشته باشیم و مقرضانه به دین نگاه نکیم. چیزی که هست را نمیتوانیم انکار کنیم.)) مولوی دلیل دور شدن از داستانهای دینی را به دلیل وجود آثاری شعاری میداند و به نظرش مثل پند و اندر دافعه دارد. شعارها آدمها را مجبور به گریز میکند. این منتقد در مورد داستان نویسی میگوید: ((اینکه فقط اصول رابدانیم کافی نیست. بخش دیگر آن به درون هنرمند و هنر دوستی برمیگردد که قوه تخیل او را برمیانگیزاند برای خلق اثر.)) از وضعیت این روزهای داستان میگوید:(( متاسفانه داستانها یک شکل شده است.همه در یک فضای محدود آپارتمانی خلق میشود و فکر محدود می شود. نویسنده باید جهان داستانیاش
پخش کتاب ضعیف است
از چاپ دیگر اثارش میپرسم، با خنده سری تکان میدهد و میگوید: (( امیدوارم این اتفاق بیافتد، هزینههای چاپ خیلی بالا رفته است.)) وی مهم ترین قسمت یک کتاب از نوشتن تا رسیدن به دست مخاطب را پخش میداند کهه عملکرد ضعیفی دارد و به نظرش میرسد یک کانال پخش قوی میتواند اتفاق خوبی باشد.((متاسفانه ناشران بیشتر ترجمه های خارجی یا کتابهای نویسندههای قدیمی را تجدید چاپ میکنند.))
از تجربه، تازه سه سالهاش میگوید: (( سه سال است کار کودک را شروع کردهام و جهان کودکانه را تجربه میکنم. دورههایی را درتهران و مشهد نزد اساتید گذراندهام و اکنون 50 اثر کودک دارم که باید تصویرگری شود.))
وی هر نویسندهای که اثر خوبی داشته باشد را میخواند. کتابهایی که به تازگی خوانده است "من پیش از تو" و من پس از تو" از جوجو مویز است و به نظرش آثار خوبی بودند. آثار کریستین بوبن را چون احساسی هستند، دوست دارد و زویا پیرزاد را انقلاب داستان نویسی زنان در ایران میداند.
یک عصر زمستانی با حرفهایش به شب رسید و ناگفتههای زیادی باقی ماند. یک استکان چای داغ و سکوت.. صدای بسته شدن در کافه و صندلی خالی.