نقد و بررسی فیلم پارادایس در پردیس سینمایی اطلس
پارادایس در وضعیت نامشخص!
دوطلبه جوان به نام پژمان ( با بازی جواد عزتی) و سامان (با بازی سامان صفاری) است که با یک دختر آلمانی در فضای مجازی آشنا می شوند و برای دیدن او به بهانه همایش ادیان و مذاهب راهی آلمان می شوند اما.....
علی عطشانی یکی از کارگردانان پر حاشیه سینمای ایران است که بسیاری از ساخته هایش توقیف و بعد از چند سال به نمایش در آمده است، پارادایس سال 1394 ساخته و بهمن ماه 1397 اکران شده است.
جلسه نقد و بررسی فیلم پارادایس با حضور محسن بدرقه، منتقد فیلم این طور شروع میشود: (( در این سالها خیلی فکر کردم که سینما را چطور نقد کنم که هم منصفانه باشد و هم نگویند پوپولیسم است و یا اینکه آرمانهایت کجا رفت. از نظر من سینما را باید به دو قسمت تقسیم کرد. یک سینمایی که جون دار است و میتواند به سمت هیئت تالیف برود و قسمت دیگر، سینمایی که صرفا قصه گویی است و ادعایی ندارد و به نظر من نجیب هستند. فیلمهایی مثل پاردایس از این قسم فیلمها است که من بدم نمیآید، به خاطراینکه با این کاراکتر آشنا هستم و به دلم نشسته است.)) این منتقد ادامه میدهد: (( پارادایس از آن فیلمهایی است که نه می توانی بگویی شاهکار است و نه می توانی بگویی مبتذل است. در واقع میخواهد تلاش کند و زحمت بکشد و وفادار بماند به چیزی که می خواهد بگوید، در
از سکانس اول که کات می خورد به سکانس بعد، ما با یک بیانیه سینمایی روبرو هستیم این را بدرقه میگوید و ادامه میدهد: (( ترجیحا به این فیلم ها این طور نگاه می کنم که درجه دو سینما هستند نه توانمندی سینما سازی دارند، نه مسئله ای را بررسی میکنند و نه آنقدر مبتذل هستند که نتوانیم نگاهش کنیم.))
فیلمهای، تاریخ مصرفی
احسان روحی منتقد سینما و تاتر، در ابتدای صحبتش اشاره به شکل فیلمنامه در سینما دارد و میگوید: (( فیلمنامه درسینما یک تغییر اساسی پیدا کرده است و از آن شکل فیلمنامه کلاسیک تبدیل به فیلم نوشته می شود. در سینمایی که عامه پسند است فیلمنامههایی از جنس پاردایس هنوز میبینیم و مبتنی بر کاراکتر قصه گویی است و رفتن سراغ یک ایده است که جامعه مبتلا به آن است، اما مسئله جامعه نیست. در پارادایس ناهنجاری که آن طلبه ها دارند در این سالها دستمایه خیلی از فیلمسازها بوده است که نمونه بارز آن مارمولک است که اساسا به نوعی در جامعه ما یک بروز بیرونی دارد و به نوعی وارد زندگی کاراکترهایی می شود که خط قرمزهایی برای مخاطب عام دارد و در اولین نگاه برای مخاطب جذاب است. زاویه دید و نگاهی که عطشانی دارد اساسا مسئله ای را ایجاد نمیکند وبرای طیف مخاطب عام است. اما اگر بخواهیم تخصصی نگاه کنیم اساسا این فیلم ها در یک
روحانیت در سینما وجود ندارد
مصطفی یوسف زاده هم به عنوان منتقد در جلسه حضور دارد و این طور میگوید: (( ما بعد از این همه سال تصویر درستی از روحانیت درسینما نداریم. در سینمای اروپا و امریکا تصویر دقیق تر و نزدیک تر به واقعیت از روحانیون مسیحیت داریم. پارادایس از نظر من در حد و اندازه یک فیلم خیلی جدی نیست و یک فیلم درجه دو و سه است و روحانیت را سوژه قرار داده است. اما اینکه چرا ما تصویر دقیق و درستی از این قشر نداریم که مرتبط با تاریخ معاصر ایران است و سیاسی هم هستند جای سئوال دارد. در پاردایس نمیشود درمورد تضاد شخصیت ها صحبت کرد کما آنکه اصلا شخصیتها به مرحله شخصیت، نرسیده اند.
پارادایس ازشبهه مسئله رنج می برد
سینما، ضربه می زند یا نمی زند این را محسن بدرقه میگوید: (( سینما یا به یک مسئله لاینحل انسانی در تمام نهادها می رسد یا مسئله ندارد. میان این دو می شود، پارادایس.
نه چیزی به عنوان مسئله لاینحل داریم نه غیر مسئله، به اینها شبهه مسئله می گویند. شبه مسئله یعنی چی؟ من مواجه با خودم، فرد یا محیط، نیستم، مواجهم با یک اجتماع. صرفا مواجه کاراکتر با اجتماع مواجه اشتباهی نیست ولی چون مواجه با اجتماع
بدرقه در ادمه صحبتش اشاره به مفهوم ذهنی در سینما دارد ومیگوید: ((سینما اگر ما را تبدیل به مفهوم ذهنی کند آسیب خورده است. سینما اول شما را مرتکب می کند، ارتکاب تبدیل به حس می شود، حس در شما نشست میکند و دنبال واژه می گردید وآن موقع نقد انجام می شود.اساسا سینما یک رئالیسم خلق شده است و ما را منجر به ارتکاب در انتخاب میکند که بپذیرم.))
سینما محل، حل مشکلات نیست
تا زمانی که سینما محل حل مشکل مسائل اجتماعی باشد ناموفق است این را روحی میگوید و ادامه می دهد: (( در پارادایس این چنین است و دارد تلاش میکند این را تفهیم کند . با ایده های این چنین یا باید شوخی کنیم یا به صورت قدیس در می آیند. هر سه کاراکتر مواجهه شان شخصی یا تناقضات اجتماعی است. زمانی که طلبه جوان وارد فیسبوک میشود و ماجرا آشنایش با یک خانم غیر ایرانی شروع می شود ماجرا ادامه پیدا
شویم.))
مخاطب و تولید
مصطفی یوسف زاده با کمی تامل میگوید:(( این جنس فیلمها مثل متنهایی هستند که در فضای مجازی وجود دارند و جای کتاب را برای مخاطب گرفتهاند.)) وی دلیل ساخت، این فیلم را در خارج از ایران نمی پذیرد و این شکل فیلم به نظرش در ایران هم قابل ساخته شدن بوده است.
محسن بدرقه میگوید: (( هیچ وقت این همه تغییر را در زندگی واقعی در آدمها ندیده ام که در این فیلم میبینیم.)) این منتقد در پایان صحبتش میگوید: (( امسال پر فروش ترین و پر مخاطب ترین سینما را از بعد انقلاب داشتهایم. امیدوارم گردش مالی در سینما با دیدن فیلمها از سمت مخاطب در سینما ادامه پیدا کند تا کم کم شاهد تولید فیلمهای خوب باشیم.))