۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۲
نشست در پردیس کتاب مشهد با حضور ساعد مشکی

دانشنامۀ دیزاین

دانشنامۀ دیزاین
زهرا رهبرنیا. سرویس هنر. خبرگزاری رضوی
ساعد مشکی (متولد سال ۱۳۴۲) طراح گرافیک، مدیر هنری و ناشر ایرانی است. فعالیت‌های او بر طراحی گرافیک از جمله طراحی هویت سازمانی، پوستر، کتاب و نشر متمرکز است. او معلمی و کار هنری را با هم در ۲۴ سالگی آغاز کرد. وی دانش‌آموخته رشته طراحی گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای تهران است.
ساعد مشکی عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران؛ انجمن بین‌المللی طراحان گرافیک؛ مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه طراحی گرافیک نشان؛ و مدیرمسئول نشر مشکی است.

ساعد مشکی در سال ۱۳۸۱ به‌همراه چهار تن از هم نسلانش رضا عابدینی، بیژن صیفوری و مجید عباسی، گروه رنگ پنجم را به قصد ارتباط میان طراحی گرافیک ایران و جهان راه‌اندازی کرده و نمایشگاه‌های متعددی را در داخل و خارج کشور برگزار کردند.

آثار او در نمایشگاه‌ها، کتاب‌ها و روزنامه‌های متعددی معرفی شده و جوایزی را برای او به همراه داشته‌اند. از جمله: جایزه دوم طراحی روی جلد و جایزه ویژه خلاقیت از دوسالانه ششم طراحی گرافیک ایران، ۱۳۷۸؛ جایزه اول طراحی روی جلد از دوسالانه هفتم طراحی گرافیک ایران، ۱۳۸۰؛ جایزه مروارید طراحی جمهوری چک، ۱۳۸۱؛ جایزه اول طراحی روی جلد از نخستین دوسالانه طراحی روی جلد تهران، ۱۳۸۲؛ جایزه ویژه آیکوگرادا از دوسالانه ورشو، ۱۳۸۸ و جایزه دوم روی جلد و ویژه هیئت داوران از دوسالانه جهان اسلام.



ساعد مشکی در نشستی به مناسبت معرفی کتاب دانشنامه دیزاین در پردیس کتاب مشهد که با استقبال بی نظیر علاقمندان به این حوزه رو به رو شد، عنوان کرد:«کاغذی که در این کتاب استفاده کرده ام، به طور معمول 80 درصد موارد از این کاغذ استفاده نمی‌شود؛ چون ضخامت کتاب زیاد می‌شود. من با صحافی صحبت کردم و آستر بدرقه و...سپس کتاب با این فرم منتشر شد. استقبالی که از این کتاب شد از تصور من بیشتر بود؛ به طوری که هفته قبل این کتاب تمام شد و متأسفانه کاغذی که در آن استفاده شده بود، دیگر در بازار موجود نیست، بنابراین یا باید در سری جدید با کاغذ معمولی آن را چاپ کنیم که آن‌وقت عطف کتاب کوچک می‌شود و خواننده فکر می‌کند چیزی از کتاب کم شده است. من امیدوارم که این نوع کاغذ را از یکجایی پیدا کنیم که دوباره بتوانیم این کتاب را منتشر کنیم.

ما در زمینۀ ادبیات ویراستاران و مترجم‌های معتبری داریم؛ اما در زمینۀ دیزاین، مترجم به آن معنا که بتواند در این زمینه کار کند، نداشته ایم. من بی‌نهایت از سرکارخانم محمدی سپاسگزار هستم که با دقت بسیار زیاد ویراستاری این کتاب را انجام دادند. گاهی با ایشان شوخی می‌کنم و می‌گویم شما مطلع ترین فرد در ایران در زمینۀ دیزاین هستید. چون در بعضی از مدخل‌های این کتاب باید 10 تا 12 مقاله را خواند تا بتوان متوجه شد که جریان چیست. هر دو ویراستاران این کتاب تلاش کردند و تمام نویسندگان درجۀ یک آن مدخل‌ها و مقاله ها را در جهان پیدا کرده و به آنان سفارش داده‌اند که آن مقاله را بنویسند. وقتی این کتاب را می‌خوانید متوجه می‌شوید نویسنده نسبت به موضوع چه احاطه کاملی داشته است. ما 6 سال پیش تصمیم گرفتیم
این کتاب را منتشر کنیم اما جالب این‌که من چند بار به سایت آلمانی و انگلیسی این کتاب مراجعه کردم و دیدم که همزمان ترجمۀ انگلیسی به آلمانی این کتاب با هم درآمده که برای ناشر خیلی معضل بزرگی بوده است. این کتاب با همین ویرایش دارد منتشر می‌شود و چیزی به کتاب اضافه نشده و سال 2016 آخرین تاریخ انتشار این کتاب است.آنچه که ما به این کتاب اضافه کردیم، این بود که علاوه بر تمام چیزهایی که ما در کتاب ترجمه کردیم، ترجمه مداخل فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی است. احساس کردیم اگر کسی بخواهد دنبال هویت مسئله ای بگردد باید در فارسی، و اگر بخواهد دنبال واژه ای انگلیسی بگردد، در مدخل آن را جست‌وجو کند و اینچنین شد که شرح و عنوان مدخل‌های این کتاب دوبرابر شد. از این بابت که چطور می‌شود درمورد یک موضوع پیچیده به زبان ساده صحبت کرد و چطور می‌شود با واژه‌های اندک یک موضوع پیچیده را توضیح داد، کتاب در حیطۀ هنرهای تجسمی و بخصوص دیزاین راهنمای بسیار خوبیست. چون به هرحال کسانی که در حوزه هنرهای تجسمی مطلب می‌نویسند، می‌توانند به این کتاب مراجعه کنند و ببیند این کتاب چطور از یک موضوع پیچیده یک توضیح ساده به ما داده است.



همچنین ما با مطالعۀ آن پی می‌بریم که کار گروهی چقدر در جهان مهم است و ما چقدر به آن بی‌توجهیم. تیم‌های بسیار بزرگ، کارهای کلانی را در پروژه‌های سنگین انجام می‌دهند. کتابی که ما با لذت آن را ورق می‌زنیم، محصول  کار گروهی است. از آن مهمتر این‌که این کتاب به یک ادبیات دیزاین می‌رسد. ما تلاش کردیم که طرح یکدست باشد و کمک کنیم همان ادبیات را به ادبیات فارسی منتقل کنیم؛ ولی در کل وقتی کتاب را می‌خوانیم، می‌بینیم چقدر بحثهای پاکیزه‌ای دارد و چقدر جای نویسندگان این حوزه در ایران خالی است. از نظر من اهمیت این کتاب در این است که علاوه بر این که مدخل‌ها مفید و قابل استفاده است، در دیزاین یک مسیر تاریخی را نیز به ما معرفی می‌کند. درواقع وقتی شما مدخل‌ها را پشت سر هم می‌خوانید و به آخر کتاب می‌رسید، تصویری از تاریخ دیزاین پیدا می‌کنید. قطعا در کتاب مدخل‌هایی هست  که  جای آن خالی است و امیدوارم در چاپ‌های بعدی کامل شود. خیلی از بحث‌ها در این کتاب نیست.

مثلا در مورد کانسپت اصلا در این کتاب صحبت نشده، ولی در مورد ذوب فلزات صحبت شده است. خیلی از چیزهایی که ما فکر می‌کنیم با دیزاین ارتباط ندارند، اینجا هست؛ ولی وقتی مقاله را می‌خوانیم می‌بینیم که با دیزاین ارتباط دارد. قطعا جای بعضی چیزها خالی است، ولی اگر ورژن جدیدی از این در آمد ما حتما آن را چاپ خواهیم کرد. من 6 سال پیش به استرالیا دعوت شدم برای یک گردهمایی که سالیانه در مورد دیزاین برگزار می‌شد. محل گردهمایی آن 2400 نفره بود و جمعیت عظیمی داشت. جمعیت هولناک بود و از محل تماشاگران تا صحنه شیب تندی داشت که همه به پایین مسلط بودند. از تمام مدارس ملبورن دعوت کرده بودند که بچه‌های دبستانی با معلم‌های هنرشان  به آنجا بیایند و سالن پر بود از بچه‌های کلاس اول تا ششم و هر 12 بچه به همراه معلمشان بودند.
 یک دیزاینر معروف برای بچه ها سخنرانی کرد و با شروع سخنرانی‌اش بر دیزاین تأکید می‌کرد. بعد برای بچه‌ها به زبان ساده در مورد دیزاین و معنای آن سخن گفت. او گفت مسواکی که هر روز استفاده می‌کنید، کیف یا ساعت یا بند کفشهایی که متنوع آن را می‌بندید، مدل موهایتان را که متنوع درست می‌کنید، این‌ها همه در زندگی شما نقش دارد و شما صبح تا شب دارید با دیزاین زندگی می‌کنید. صفحاتی هم از قبل در ابعاد حدودا 50 در 70 در کارت پلاستها آماده شده بود که بچه ها باید سه تا 5 مشکلشان در آن می‌نوشتند و راجع به یکی از مشکلات راه حلی را آن صفحه می‌کشیدند. سپس روی سن می‌رفتند و همه طراحی‌ها را بررسی می‌کردند و از بچه ها دعوت می‌کردند به آنجا بیایند و در مورد طرح خود توضیح دهند. یکی از بچه‌ها گفت من صبح ها که بیدار می‌شوم. سیفون توالت را که می‌کشم، مادرم از خواب بیدار می‌شود و غر می‌زند. من سیفونی طراحی کرده ام که بیصدا باشد. یکی گفت من پدرم جیپ دارد و وقتی می‌خواهم سوار شوم، حتما باید دست مرا بگیرد و بالا بکشد. من پله ای طراحی کردم که باز می‌شود و من توی ماشین می‌شینم و بعد پله خودش جمع می‌شود. آنجا من واقعا حسرت خوردم به این که چقدر در آنجا دیزاین و مفهوم دیزاین در زندگی بچه‌ها به وسیله دیزاینرهای بزرگ جریان پیدا می‌کند و چقدر بچه‌ها با این که دیزاین که چیزی جز حل مسئله نیست آشنا می‌شوند. من خیلی پشیمان شدم که چرا با موبایلم از آن اتفاقات فیلمبرداری نکردم و برای دانشجویانم در ایران پخش نکردم تا کل قضیه را ببینند و این که چقدر دیزاین می‌تواند در زندگی روزمره ما جریان داشته باشد. قبل از آن هم من فکر می‌کردم که می‌توانم ناشر تخصصی دیزاین شوم، ولی آن اتفاق باعث شد که عزمم را جزم کنم .  متوجه شدم طی این سی سالی که در مقاطع مختلف درس دادم چقدر ما با اصل مفهوم دیزاین در کلاسهای مختلف مشکل داشته‌ایم. وقتی از دانشجویی می‌پرسیدم چرا به گرافیک آمدی و می‌خواهی در این رشته تحصیل کنی او می‌گفت خب چون علاقه داشتم. ولی واقعیت این است که علاقه لازم هست، ولی کافی نیست. به هر حال این علاقه وجود دارد، ولی نمی‌دانیم واقعا به چه چیزی علاقه دارد و بعد که با او صحبت می‍‌‌کنی، می‌بینی او در تصویرسازی خیلی موفق است و او اصلا دنبال تصویرسازی کودک بوده، ولی فکر می‌کرده دنبال دیزاین گرافیک است. یا فکر می‌کنند کل تبلیغات صرفا کار دیزاینرهای گرافیک است. دانشجویی هم که پدرش کارخانه داشت، می‌گفت دنبال این هستم که تبلیغات کارخانه پدرم را انجام بدهم. به نظرم مشکل ما اینجاست که نه ما توانستیم مفهوم دیزاین را خوب منتقل کنیم و نه دانشگاه‌های ما توانستند حداقل یک فیلتر بگذارند. دانشجویان بعد از سه سال متوجه اشتباه خود می‌شوند و با کمال بی‌علاقگی به تحصیل در این رشته ادامه می‌دهند.

من تصمیم گرفتم کتابهایی را منتشر کنم که خیلی عکسدار و مصور نباشد و وارد محدوده ای شوم که قبل از این که دیزاینر شویم به آن احتیاج داریم. محدوده ای که دیزاینر به درک مفاهیم احتیاج دارد. در نتیجه،
کتاب فلسفه فشن را منتشر کردم. بابی سابی را به این دلیل منتشر کردم که زاویۀ بسیار خاص و منحصربه‌فرد به فرهنگ ژاپنی و به اشیا و اتفاقات دارد و خیلی خیلی به درد دیزاینرها می‌خورد. خود خانم محمدی که رشته شان فشن است، بعد از خواندن کتاب بابی سابی گفتند، من بعد از خواندن این کتاب متوجه شدم که فلان طراح ژاپنی چرا لباسهایش را اینطوری دیزاین می‌کند. کتابهایی از قبیل «بابی سابی» و «سفید» کنی‌هارا که ترجمه شده و الان دارد ویرایش می‌شود، کتاب «در ستایش سایه‌های تانی‌زاکی» که باز نگاه یک نویسنده رمان را به فرهنگ منحصر به فرد ژاپنی نشان می‌دهد، برای آنهایی که به مباحث هویتی داخل می‌شوند، می‌تواند خیلی مفید باشد و به دیزاینرها کمک می‌کند که افق های دیدشان باز شود. ضمن اینکه فلسفه دیزاین ما هم ترجمه  و ویرایش شده و دارد صفحه آرایی می‌شود. کتاب «دیزاین یک حرفه است» را یک طراح گرافیک قدر آمریکایی نوشته کتاب «فلسفۀ فشن» را آقای ابراهیمی به ما معرفی کرده‌اند و مشغول ترجمه آن هستند. اینها کتابهایی است که می‌توانند بنیاد فکری ما را تغییر دهند و نگاه و نگرش ما را عوض کنند. ما در دیزاین مشکی، سراغ این کتابها رفته‌ایم. در نشر مشکی کمتر کتاب تصویری داریم. فلسفۀ دیزاین یا فلسفۀ فشن اصلا تصویری ندارد و صرفا تصویرهایی هست که خود مؤلف گرفته. یا کتاب سفید که کلا سه تا تصویر دارد. کنی هارا در این کتاب درمورد نور و رنگ سفید در فرهنگ ژاپن صحبت می‌کند. برای ما که شرقی هستیم، این نوع برخورد با دیزاین از طرف یک دیزاینر معروف به نام کنی‌هارا که موسسه یوجی را در ژاپن مدیریت هنری کرده و بیشتر یک فیلسوف است تا یک دیزاینر یا یک دیزاینری که فیلسوف است، زاویه‌های دید او به ما کمک خواهند کرد. مقولاتی مثل بابی سابی که به فرهنگ ژاپن می‌پردازند در مقدمۀ بابی سابی آمده است. اگر از یک ژاپنی بپرسید که بابی سابی چیست؟ می‌داند، ولی نمی‌تواند آن را برای شما شرح دهد یا توصیف کند. مترجم این کتاب 4 سال در ژاپن درس خوانده و به زبان ژاپنی آشنایی کامل داشته است. من 5 کتاب بابی سابی را از او خریدم. یک کتاب بابی سابی ژاپنی که ترجمه شده، نزدیک 370 صفحه است. مترجم کتاب با استاد خودش که استاد زیبایی شناسی ژاپنی است، مشورت کرد و او گفت چون شما در ایران می‌خواهید از این کتاب استفاده کنید، همین دو کتابی که ترجمه شده را استفاده کنید؛ چون کتابهای دیگر را متوجه نمی‌شوید. چون این کتاب را که شخصی سالهای سال در ژاپن بوده و سعی کرده آن را خلاصه کند، راحتتر می‌توانید بفهمید. ما سراغ همان کتاب رفتیم و آن را ترجمه کردیم. اگر در ایران کسی بخواهد مشابه موضوعی که در کتاب بابی سابی به آن پرداخته شده انجام دهد، حتما از او را حمایت می‌کنیم و حتی اگر کسی پیشنهاد بدهد که من می‌خواهم چنین کاری بکنم و شما از من حمایت کنید ما حتما او را حمایت می‌کنیم. البته گاهی چیزهایی می‌فرستند، ولی واقعیت این است که اصلا وزن ندارد و چنین نیست که بتوانیم آن را منتشر کنیم. کتاب «درسایه‌های تانی‌زاکی» که فکر می‌کنم
تقریبا به ده زبان زندۀ دنیا ترجمه شده و برای بسیاری از سلیقه‌ها و دیزاینرها راهگشاست، حتی برای معماران؛ زیرا آنقدر خوب راجع به معماری ِ ژاپن و نگاه مبهمش صحبت کرده  که می‌تواند برای معماران نیز راهگشا باشد. واقعیت این است که من دارم چنین کتابهایی را منتشر می‌کنم و اگرکسی در ایران بتواند اینچنین کتابی بنویسد و یا راجع به یک مقولۀ کاملا ایرانی بنویسد که به درد  دیزاین بخورد، آن را منتشر خواهم کرد. ما در زمینۀ ادبیات چنین کاری را کرده‌ایم . مثلا صد سیاه چمانه، صد هیکوو صد آسانا و صد چهارگانه را که کاملا شعرهای تک بیتی ایرانی فولکلورهستند و مربوط به مناطق مختلف ایران میشوند و همراه با ساز زده می‌شوند و تقریبا همۀ آنها فی البداهه سروده می‌شوند را منتشر کرده‌ایم.  قصد من از اینکه صد هیکو را منتشر کردم این بود که  در مقابل کتاب معروف صد هایکو منتشر کنم و بگویم چنین چیزی نیز در ایران وجود دارد؛ اما در زمینۀ دیزاین چنین چیزی را تا این لحظه ندیده‌ام. ما پایه و اساس  دیزاین تایپ تکست‌هایمان را از غربی‌ها گرفته‌ایم . ما حتی نرفته‌ایم تایپ تکست‌های خودمان را دیزاین کنیم و غربی‌ها براساس خوشنویسی‌های مصری و از روی نثرهای ما این تایپ تکست ها را طراحی کرده‌اند. ما حداقل در صد سال اخیر دیزاین به معنای امروزی را که داریم  از آن استفاده می‌کنیم، نداشته‌ایم. برای این‌که دیزاین ایرانی داشته باشیم، اول باید آن را بشناسیم تا بعد بتوانیم بر پایۀ درستی آن، دیزاین ایرانی‌مان را انجام دهیم. اینکه ما سماجت کنیم و بگوییم که این از غرب آمده و... درست نیست. ما در رزومه‌مان می‌نویسیم که فلان جایزه مان را از بینال فلان جا گرفته ایم؛ یعنی مبنای قضاوتمان غربی‌ها هستند. از همه مهم تر این که ما خودمان را از منظر غربی‌ها شناخته‌‍‌ایم. تقسیم‌بندی شاهنامه به‌عنوان اسطوره‌ای، حماسی و تاریخی را غربی‌ها به ما معرفی کرده‌اند. حالا بعد از سالها نگاه ایرانی هم به قضیه می‌کنیم. شایدم هم چنین باشد و ما نیاز داشته باشیم به این که چیزی که مال آنهاست را اول بشناسیم و بعد این کار را کنیم.

من بسیار ناسیونالیست هستم و هنوز هم حرفم این است که زیبایی نهفته در گنبد شیخ لطف‌الله وقتی وارد مسجد شاه اصفهان می‌شویم، همه ارزش آن، فضای آرامبخش و دلچسبی است که در مساجد ما وجود دارد. واقعیت این است که ما پوستر را از آن طرف گرفته‌ایم و هنوز هم داریم براساس معیارهای آن طرف عمل می‌کنیم. ما باید ابتدا معیارها را بشناسیم و بعد چیزی به آن اضافه و یا ایرانیزه‌اش کنیم.
در طول مدت سه چهار ماهی که کتاب چاپ شده، دوستان نویسنده‌ای که فکر می‌کردم این کتاب را تهیه کرده باشند، کسی با من تماس نگرفت. فکر می‌کنم ای کاش این کتاب نقد شود تا بتوانیم به یک ادبیات منحصربه‌فرد در مورد آن برسیم.
برای من که می‌خواهم در نشر مشکی این قبیل کتابها را منتشر کنم، فوق العاده مهم است که اگر کسی نقدی بر کتاب دارد به ما بگوید.  ما از پیشنهادات فوق العاده استقبال می‌کنم.
https://www.razavi.news/vdcaimne.49noa15kk4.html
razavi.news/vdcaimne.49noa15kk4.html
کد مطلب ۳۹۵۸۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما