۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۹
نشستی صمیمی با حضور بانوی عکاس ایران در پردیس کتاب مشهد

انقلاب 57 بدون سانسور

انقلاب 57 بدون سانسور
ریحانه بناءزاده/ سرویس هنر خبر گزاری رضوی
کتاب انقلاب 57 تلاش یک عکاس زن معاصر ایرانی است که نسبت به رخدادهای اجتماعی دوران خود با مسئولیتی حرفه‌ای رفتار کرده و نسبت به ثبت آنها همت گمارده است. تصاویر ارائه شده در این کتاب که تنها بخشی از مجموعه‌ی چند هزار عکس دوران انقلاب تا سالها پس از آن است فارغ از هر نوع جهت گیری، تصویر یکی از مردمی‌‌ترین و متفاوت ترین انقلاب‌های قرن بیستم را در حد توان به نمایش گذاشته است.

از دوربین‌ها عبور می‌کند. به همراه تشویق علاقه مندان در جایگاه می‌نشیند. در زیر نور چراغهای زرد، خنده‌اش صورتش را جذابتر می‌کند. هاشم جواد زاده دبیر نشست است و صحبتش را با مصرعی شعر شروع می‌کند: ((چون در ختی پرشکوفه عاشقم باش و میاندیش زباد. مریم زندی، لیسانس حقوق از دانشگاه تهران با پنج مجموعه عکس از چهره های ماندگار شناخته شد. وی مجموعه چهره ها را از سال 1372 شروع و تا 1396 ادامه داد. در این مجموعه‌ها عکس هایی وجود دارد که امروز بی شک به لحاظ محتوایی بی نظیر و آنتولوژی شناختی، دوره ای از تاریخ فرهنگ هنر معاصر است. ایشان در طی سالیان، افرادی را عکاسی کردند که به گفته کریم امامی خانه ای را ساختند که اهالی آن معمولا کمتر زیر یک سقف گرد میایند. اما گرد آوری این غنیمت، از اهالی شعر و ادب و موسیقی و هنرمندان سینما و تاتر معاصر ایران باعث آشنایی چند نسل، با مفاخر شده است. عکس دوست داشتنی محمودمشرف آزاد تهرانی شاعر قصیده بلند باد و دیدارها، با دمپایی در حیات خلوتش، جواد مجاوی با کتابها و پیپ‌هایش،علی محمد حق شناس پشت معماری کتابهایش و مهدی
سحابی که با دست نوشته های آویزان با میز تحریر، و....است. در هر پنج مجموعه به لحاظ چاپ هر مجموعه بهتر از دیگری بوده است.))
وی اشاره به عکسهای انقلاب 57 دارد و  می‌گوید: (( از نگاه لونارد بارت کوانتوم یک عکس حادثه ای است که در آدمی فرو می رود و زخمیش می کند. این موضوع یاد آور عکس های انقلاب خانم زندی است. عکسهایی که همگان را با آن واقعه‌ی تاریخی آشنا می‌کند. ))چاپ مستقل این کتاب بدون سانسور انجام شده است.

بی مهری در طول زمان
نوبت به مریم زندی میرسد و می‌گوید: (( در گذاری غریب، کتاب انقلاب 57 در مسیری پر فراز و فرود از دولت یازدهم جمهوری اسلامی اجازه انتشار دریافت کرد. بی آنکه این کتاب داعیه‌‌ی نگاه سیاسی یا گرایشی خاص داشته باشد. مورد سوءظن قرار گرفته بود اما هیچ گاه آشکارا دلیل عدم صدور مجوز انتشار و بی مهری در طول زمانی نزدیک به شش سال بیان نشد))
زندی ادامه میدهد: (( 25 سال عکس‌ها را نگه داشتم و هیچ قصدی هم برای انتشارش نداشتم. چون دلم می خواست عکسها را در یک زمانی منتشر کنم که از آن اتفاق تاریخی جدا شده باشد. نمی خواستم منوط به داستان و قصه تاریخی‌اش باشد. دوست داشتم به عنوان عکسهای، عکاسانه و هنرمندانه دیده شود. بعد که سراغ عکسها رفتم و خواستم چاپ کنم. دیدم خود واقعه آنقدر مهم بوده است که نمی شود دقیقا این کار را کرد. به هر حال بعضی عکسها در تعریف آن واقعه افتاده و باید می آمد. تا اینکه تصمیم به چاپ عکسها گرفتم. اما متاسفانه  چاپ عکسها منوط به حذف 30 عکس بود که من قبول نکردم و با تلاش فراوان و پشت سر گذاشتن مسائل زیاد اجازه چاپ عکسها را بدون هیچ سانسوری
گرفتم.))


اولین کتاب مستقل عکس

از استقبال انقلاب 57 می‌گوید: (( کتاب خیلی مورد استقبال قرار گرفت با توجه به اینکه قبل از این کتابهایی در مورد انقلاب در آمده بود. راستش من خودم تعجب کرده بودم که این کتاب تا این اندازه مورد توجه قرار گرفته است. به هر حال با صحبتهایی که منتقدین و روزنامه نگارها داشتند. متوجه شدم دلیل استقبال شاید به این دلیل است که اولین کتاب مستقل و غیر دولتی انقلاب است.)) از نظر او هیچ عکسی ندیده نمی‌ماند.
دوربین ریکو
نوبت به حاضرین می رسد و در پاسخ به اولین سئوال اینکه از دوران کودکی و علاقه مندیش به عکاسی بگوید با همان لبخند روی لب می‌گوید: (( 45 سال است عکاسی می‌کنم. گرگان متولد شدم. بعد از چند سال به دلیل شغل پدر، مقیم مشهد شدیم و بعد رفتیم تهران و باز گرگان. من تا دیپلم گرگان بودم و بعد در رشته حقوق تهران قبول شدم و به تهران رفتم. تقریبا 23 سالم بود که صاحب یک دوربین ریکو شدم در واقع نمیدانم چطورشد که برادرم آن را خرید نه علاقه به عکاسی داشتم نه کسی در خانواده عکاس بود به هر حال صاحب دوربین شدم و شروع کردم به عکاسی. ظاهرا مادرزادی عکاس بودم. همان اولین عکسهایم را فرستادم یک مسابقه‌ی که مربوط به وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و سالی یک بار برگزار می شد. که بعدها فهمیدم مسابقه مهمی بوده است. در واقع مثل حالا این همه جشنواره و مسابقه نبود. عکس را فرستادم.  نفر اول مسابقه شدم و بعد نامه نوشتم که عکاس تلویزیون شوم که موافقت شد من بدون اینکه هیچ دوره آماتوری گذرانده باشم، عکاس حرفه ای تلویزیون شدم و بعد شروع به یادگیری چاپ و ظهور و تاریکخانه کردم.
12 سال عکاس تلویزیون بودم و بعد به طورمستقل در بیرون مشغول عکاسی شدم و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.


حقوق عکاسان
درمورد اوضاع حقوقی عکاسان در قبل از انقلاب و بعد از آن که می پرسند این طور می‌گوید: ((قبل از انقلاب توجه به عکاسی خیلی کم بود و عکس خیلی ارزشی نداشت و چیزی به عنوان حقوق عکاسی وجود نداشت. کم کم عکاسی گسترش پیدا کرد. گروه عکاسان به وجود آمدند، همانطور که در دنیا این طور بوده است. اینکه حقوق عکاسی در حال حاضر رعایت میشود خیر، قطعا این طور نیست که این مربوط به دیگر مسائل اجتماعی هم میشود. من 35 سال از حقوق عکاسی دفاع کردم و این اتفاق باید ادامه پیدا کند.
در پاسخ اینکه برای عکاسی چهره چه اندازه شناخت فرد مهم است می‌گوید: ((در این مورد تجربه خودم را می گویم. من اول که عکاسی چهره‌ها را شروع کردم فکر کردم خوب است قبلش اینها را بشناسم ولی زود فهمیدم بهتر است شناخت نداشته باشم. چون شناختی که پیدا می کردم از طریقه کسان دیگری منتقل می‌شد. در واقع با داوری افراد دیگری بود و بعد از آن بدون شناخت شروع به کار کردم و خیلی هم جذاب و مثل یک بازی فکری بود. و برداشت من از فرد در همان زمان عکاسی بود. و بعد در مرحله انتخاب عکس می توانستم متمرکزتر شوم.))
عشق در هنر
در مورد موفقیت انجمن عکاسان که از او می پرسند، می‌گوید: ((انجمن سال 1384 با یک گروه تشکیل شد. چون جامعه عکاسی دلش می خواست انجمن داشته باشد و بتواند همه بخش‌ها را پوشش بدهد.تا اینکه نشستی گذاشته شد و از همه عکاسان ایران دعوت شد تا هیئت موسس انتخاب شود. 13 نفر انتخاب شدند و من عضو این گروه شدم. بالاخره اساس نامه وزرات
کشور را گرفتیم، البته با سختی زیاد. مدتها با اسامی درگیر بودیم تا بالاخره انجمن عکاسان شد و بعد از 4 سال اساس نامه درست شد. قرار شد هیئت مدیره انتخاب شود و تقریبا 500 نفر عکاس از سراسر ایران دعوت شدند و هیئت مدیره انتخاب شد که من بیشترین رای را آوردم و شدم رئیس هیئت مدیره و شروع به کار کردیم. به هر حال دیدگاه‌های مختلف و اینکه اصولا ما در ایران کار گروهی بلد نیستیم. اختلاف نظرهایی به وجود آمد. ما منتظر پروانه تاسیس بودیم که نامه ای در دوره آقای احمدی نژاد آمد که مریم زندی باید حذف شود تا پروانه تاسیس داده شود. با اینکه اولین اساس نامه حمایت از عکاسان بود ولی متاسفانه به درخواست هیئت مدیره و بدون به توجه اساس نامه بیرون آمدم و آنها مجوز را گرفتند از آن زمان دیگر با انجمن عکاسان سر و کاری نداشتم ولی چیزهایی که شنیدم این است که با اهدافی که گفتند،پیش نرفتند.))
وقتی از وی در مورد توصیه‌های عکاسی می پرسند می‌گوید: ((به نظر من در هرکاری عشق مهم ترین است و وقتی عاشق باشید احتمالا خلاق می‌شوید که آن هم با پشتکار صورت میگیرد. عکاسی یا هر هنری مهم اخذ مدرک نیست. عکاسها با کارشان درجه بندی می شوند. هنر چیزی نیست که برایش بتوان مرزی گذاشت.))
حسن ختام صحبتش خوانش، به قول خودش یکی از شعر گونه‌هایش است.(( کم کم به عکسها که نگاه می کنم/ دیگر همه مرده اند و یا کودکان پیر شده اند/ کم کم به عکسها که نگاه می‌کنم/ آفتابها قهوه ای شده اند/ دیگر هر عکس یک لحظه نیست که می میرد/مرگ لحظه‌ها است که جاری شده اند /شمعدانی ها آنقدر رنگ پریده اند/ که شاید مرگ عکاس را دیده اند.))
https://www.razavi.news/vdcfymdm.w6dcyagiiw.html
razavi.news/vdcfymdm.w6dcyagiiw.html
کد مطلب ۳۸۳۱۱
برچسب ها
عکس
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما