سلسله نشستهای" آن" با موضوع سبک زندگی حرفهای نویسنده
زنبور عسل، در سبک زندگی
نویسندگی سرعت ندارد.
حسین عباس زاده؛ دبیر جلسه ضمن خوش آمد گویی از مهمان جلسه می خواهد آغازگر مبحث "سبک زندگی حرفه ای نویسنده" باشد. مهدی قزلی این طور شروع میکند:« آموزش برای من بی معنا است و ترجیح میدهم جلسه گپ و گفت باشد و حاضرین هم در آن شرکت کنند.صحبتم به اندازه دو آیه قرآن است که قطعا این دو آیه برای هنرمند راه گشا است».
با طرح یک سئوال صحبتش را ادامه میدهد:« زندگی یک کشاورز، آیا سبک خود را دارد؟» حاضرین در جلسه با تایید این حرف و اشاره به یکسری مثل وضعیت آب و هوا، زمان بیدار شدن و خوابیدن و... ادامه صحبت را از زبان قزلی میشنوند:« پس حال که قائل به این هستیم که انتخاب شغل تاثیر در سبک زندگی دارد، پس می توانیم بگوییم نویسندگی هم باید سبک زندگی خود را داشته باشد. کسانی که در جلسات داستان شرکت میکنند، معمولا این رفت و آمدشان ربطی به این ندارد، که این کار شغلشان است.( به جز افراد کمی) برای اینکه تاثیرجدی نمیگذارد. هیچ کس با سرعت نویسنده نمیشود. این که نویسندگی نیاز به ذوق دارد درست است.، ولی حتما کوششهایی هم لازم دارد. به خصوص، کوششها مستمر.
زنبور عسل در سبک نویسندگی
از کتاب خواندن تجربه های زیادی به دست میآوریم. کسیکه میخواهد نویسنده شود، باید در ماه حداقل دو کتاب بخواند. این را قزلی میگوید و ادامه میدهد: «نویسنده بعد از رعایت سبک زندگی، تازه به مرز نویسندگی می رسد. این که یک نویسنده چطور زندگی و رفتار کند است که به نظر من در دو آیه قرآن که در ادامه صحبت هایم اشاره خواهم کرد، است. یک هنرمند( نویسنده) باید شبیه زنبورعسل باشد. اگر الگوی خودمان را زنبور عسل بگذاریم، رفتار زنبورعسل باعث ارتقا وضعیت خواهد شد. هر چند که این سبک زندگی کار آسانی نیست».
خلوت فعال
و اوحی ربک الی النحل ان تخذی من الجبال بیوتا من الشجره و مما یعرشون (68 ) ثم کلی من کل ثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذلک لایه لقوم یتفکرون(69) .. و خدا به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل گیرید/ سپس از میوهها تغذیه کنید و راه پروردگارتان را به اطاعت پوئید. آن گاه از درون
هرنویسنده، یک رنگ
ادامه میدهد:«نویسنده بعد از تجربه زیسته خود به خلوتش میآید که تولید کند. همانطور که در ابتدا صحبتم اشاره داشتم، جلسات جزء حرکت است، ولی جز نوشتن نیست. این خلوت منفعل نیست. یک چیزهایی را جمع می کنیم و در خلوت مینویسیم و این خلوت فعال است. با کتاب خواندن یک زندگی را تجربه میکنید. هر نویسنده داستان خود را با رنگ خود دارد و نقطه اشتراکشان را در داستان بودن است. هدف ما در داستان نویسی و تولید اثر است که باید مثل عسل شفا بخش باشد. بعضی وقتها چیزی تولید
ثمرات و سلوک
حسین عباس زاده اشاره ای به صحبت قزلی دارد و می گوید:«در صحبتهایتان اشاره به تجربه کردید، آیا ما فرصت و یا الزام این را داریم. هر موقعیت را تجربه کنبم؟ برای مثال من میخواهم از زندان بنویسم و امکان تجربه را ندارم، در اینجا چه باید بکنیم» این هنرمند در پاسخ میگوید:«تجربه، با توجه به آیات، نیاز به ثمرات و سلوک دارد. چرا باید چیزی را بنویسید که تجربه نکردید. در واقع به خودتان این اجازه را ندهید که هر سوژهای را بنویسید. شما میتوانید داستان زندانی را بنویسید که با تحقیقات و جستجو در اینترنت باشد. ولی معلوم نیست این داستان چقدر جدی شود. من از این زاویه به مسئله نگاه میکنم که شما قرار است، بهترین نویسنده دنیا شوید. اگر قرار است در نویسندگی هم مثل هنرهای دیگر در آن دور بزنید. بله میشود، این کار را کرد. البته این را بگویم. ما بعضی امور را تجربه نکردیم ولی با آن زندگی کردیم. مثلا این که فرد از آرزوهایش سوژه نوشتن پیدا میکند.این فرد درست است تجربه زیسته آن را ندارد. ولی در ذهنش آنقدر مرور کرده است، که تجربه ذهنیش شده است و معمولا یک اثر غیر رئال است و شاید بتوان گفت، این تجربه ذهنی فرد است.
ادبیات، عرصه اغراق است».
میگوید: «در تجربه زیسته، موضوع نگاه، امری مهم است. برای همین توصیه شده است که فرد اول تجربههای زیستی خود را بنویسد. یادم است یک روز شاگردی داشتم میگفت، من در دورهای هستم، که نه جنگ و نه انقلاب است. پس من در مورد چه تجربه زیستهام بنویسم؟ گفتم از دانشآموزی ات بنویس که تجربه کردهای.
یک بخش تجربه هم حقیقی است. مثلا در مورد خودکشی ممکن نیست، بروید خودکشی کنید. بخشی اش تحقیق است و مطالعه و.... نویسنده هر چه بیشتر به جلو میرود تجربههای زیستیاش بیشتر میشود و همیشه موضوع برای نوشتن دارد. ادبیات عرصه اغراق و بزرگ نمایی و کوچک نمایی است. بهتر است به ثمرات خودمان و سن خود نگاه کنیم، قطعا سوژهها ساخته میشود». آثار تکراری نمیشود. یکی از حاضرین اشاره به تکراری شدن تجربیات و اینکه آثار به سمت تکراری شدن برود دارد، قزلی در این باره میگوید:« خیر اینطور نیست. شاید بخشهایی در آثار نویسنده تکرار شود، چون جزء تجربه زیستهاش است، ولی اینکه در خلق اثر به تکرار برسد این طور نیست. همانطور که این اتفاق در آثار نویسندگان برجسته نیفتاده است». زندگی نویسندگی با اتفاقات قطع نمی شود این را قزلی در پاسخ سئوال یکی دیگر از حاضران میدهد: «شاید حوادث و اتفاقات زمان ما را به پرداختن اثر تغییر دهد ولی قطع نمیکند به عنوان مثال خانمی که بچه دار شده است آیا وعدههای غذا خوردنش به دلیل گرفتاری قطع شده است یا تغییر کرده است. قطعا، تغییر کرده است، اما قطع نشده است». سخن آخر.. « مطالعه باید در هر دورهای استمرار داشته باشد و در رفت و آمد باشد. وقتی که فرد در حال مطالعه است قطعا به سمت انزوا نمیرود. مسیر زندگی هنری یک فرد باید از بطن جامعه باشد و قهقرا یک نویسنده زمانی است که به خلوت از جنس انزوا و غیر فعال برود».
یک بخش تجربه هم حقیقی است. مثلا در مورد خودکشی ممکن نیست، بروید خودکشی کنید. بخشی اش تحقیق است و مطالعه و.... نویسنده هر چه بیشتر به جلو میرود تجربههای زیستیاش بیشتر میشود و همیشه موضوع برای نوشتن دارد. ادبیات عرصه اغراق و بزرگ نمایی و کوچک