گزارشی از نمایشگاه "تا عشق جانان" نقاشی های مسرور ملک زاده
دویی از خود برون کردم، یکی دیدم دو عالم را
دویی از خود برون کردم، یکی دیدم دو عالم را
یکی جویم، یکی گــویم، یکی دانــم، یکی خوانم
اولین گام را که برآستانۀ آسمان مینهی، در چرخشی بیاختیار غوطه میخوری. در هیاهویِ ها و هو، با هو و ها، هو میشوی، رنگ میگیری و در چرخۀ رنگها با زمزمۀ سماعگرانِ عرشی در گردابی از هو، با هستی و خالقت یکی میشوی، هیچ میشوی، همه هو میشوی، همه او میشوی...
و انــــدر دلِ آتش درآ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو
هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیـــا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو
رو سینــه را چـون سینهها هفت آب شو از کینهها
وآنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو پیمانــه شـو
باید کـــه جملــــــه جــان شــوی تا لایق جانان شوی
گـــر ســوی مستــان میــروی مستانه شـــو مستانه شو
مسرور ملک زاده، هنرمند نقاش و خالق آثاری است از اشعار
معرفی و فعالیتها:
«مسرور ملک زاده، متولد 1362و کارشناس گرافیک هستم. فعالیت هنری من جدا از زمینۀ گرافیک، نقاشی است. من از بچگی به نقاشی علاقمند بودم و نقاشی میکردم و به موازات نقاشی در حوزۀ گرافیک هم فعالیت میکردم.
من نمایشگاههای گروهی بسیاری داشتهام؛ اما این چهارمین نمایشگاه انفرادی من است. حدود 4 سال پیش در تهران نمایشگاه نقاشیای داشتم با مجموعه شقایق. مجموعه حاضر را از سه سال پیش تا کنون کار کردهام که در مورد مولاناست.
معرفی اثر:
هدف من در این مجموعه این بود که سلوک یک سماعگر را نشان دهم. از فِرِیم
الگوی هنری:
من سالهاست با استاد گرانقدرم خانم طاهره واحدیان کار میکنم و در واقع، هر آنچه که دارم از ایشان است. به دلیل اینکه رشته دانشگاهی من گرافیک بوده و طراحی لوگو هم انجام میدهم، تا حدودی با خوشنویسی آشنا هستم و در نقاشیهایم از خوشنویسی هم استفاده کردهام.
من مدت زیادی دنبال این سوژه ای که کار کردم بودهام. دوست داشتم کاری انجام دهم که با درون من پیوند داشته باشد و خیلی دوست داشتم
نقاشی من مدرن است و کار مدرن در مشهد وضعیت جالبی ندارد و مورد استقبال نیست و بیشتر کار رئال موردِپسند است.
درکل میتوانم بگویم در ایران و مخصوصا در مشهد نقاشی وضعیت مناسبی ندارد وچندان موردِاستقبال نیست. چون از بیرون ساپورت نشده و هنرمندان خیلی انگیزهای برای کار کردن ندارند.
پیشنهادات و راهکارها:
من از مسئولین تقاضا دارم از هنرمندان حمایت کنند. اطلاع رسانیها میتواند در برگزاری بهتر نمایشگاهها کارساز باشد یا خیلی چیزهای ساده و ابتدایی میتواند اتفاق خوبی برای ما باشد. به عنوان مثال برای همین نمایشگاه با سماعگری هماهنگ کرده بودم که برای افتتاحیه
استادم میگفتند قرار بوده یکسری جلسات برگزار شود تا بتوان کلاسهای آموزشی برگزار کرد، ولی آنقدر اتفاقات افتاده که آن جریان منقضی شده است.
با اینکه خراسان هنرمندهای بسیار زیاد و معروفی دارد، حمایت چندانی از آنان نمیشود و به همین دلیل رشد چندانی نمیکنند یا مطرح نمیشوند.
در جهاد دانشگاهی طبقه پایین، گالریای بود که در آنجا آثار، فروش خوبی داشت و استقبال بیشتری از آثار میشد. چون گالریای که اسم و رسم داشته باشد مورد استقبال بیشتری قرار میگیرد.
صحبت پایانی من، هم بازهم حمایت است. حداقل اتفاقی که میتوانست برای نمایشگاه من بیوفتد زدن ساز و وجود سماعگر بود که چنین حمایتی از من نشد و با مخالفت روبهرو شد.