۰
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۸
نشست تخصصی «آنک» و بررسی ریشه ها در گرافیک با حضور استاد فرزاد ادیبی

تن پوشِ پندارِ مردمان

تن پوشِ پندارِ مردمان
مریم ظریف/سرویس هنری خبرگزاری رضوی
«ما آن نمی توانیم باشیم، کاف تصغیر را به آن اضافه می کنیم و آنک می شویم.» استاد فرزاد ادیبی با این تعبیر، خرسندی خود را از دعوت به شرکت در نشست تخصصی آن، اینگونه بیان می کند که:« در حال شنیدن کتاب فرار از مدرسه عبدالحسین زرین کوب بودم. کتاب، حال و هوای طوس و نیشابور و خراسان را برایم تداعی می کرد. احسان مهدوی با من تماس گرفت و بدون معطلی دعوتش را قبول کردم. شبی که گذشت به اتفاق دوستان از آرامگاه فردوسی و عمارت هارونیه دیدن کردیم. خراسان همیشه برای من رتبه و مرتبه خاصی داشته و دارد. از احسان عزیزم و کسانی که این برنامه را تدارک دیدند سپاسگزارم.»
بیوگرافی هنری
دبیر نشست تخصصی گرافیک، احسان مهدوی، در آغاز نشست مختصری از شرح حال هنری استاد ادیبی را بیان کرد:«او در شهری که میان مثلثی با اضلاع کرمانشاه، سنندج و همدان است و سنقر نام دارد، متولد شده است. فارغ التحصیل رشته گرافیک و مدرس دانشگاه های داخلی و دانشگاه ایالتی وارونژ روسیه می باشد. طراحی های او را بیشتر بر روی پوستر،‌ جلد کتاب و مجله، صفحه آرایی و تصویرسازی مطبوعات می توان دید. از پژوهش ها و نگارش هایش درباره هنر گرافیک می توان به موضوعات: تاریخچه هنر گرافیک، نشانه، اعلان دیواری، صفحه آرایی، طراحی جلد، نقاشی قهوه خانه ای، میرزا غلامرضا اصفهانی و .... اشاره کرد. شرکت در نمایشگاه های انفرادی و گروهی و عضویت در هیأت داوری چندین جشنواره در کارنامه فعالیت های هنری اوست. کسب جوایز متعدد از جشنواره ها، المپیادهای فرهنگی و نمایشگاه های مختلف هنری، مدالی است که هنر او را ارزشمندتر نموده است.»
ریشه ها و مبانی
«هر نسلی دارای یک ریشه است. ما نسلی هستیم که از نسل پیشین ریشه داریم و باید به نسل پسین آن را منتقل کنیم. هر سبک و فرمی از جایی آمده و آفریده شده است که ما توانسته ایم از روی آن اثری را به وجود آوریم. بی شک، هرکس ناخودآگاه و فی البداهه کاری را انجام دهد از طبیعت الهام گرفته است. کما اینکه، ناشنوایان، مادرزادی نمی توانند تکلم کنند اما با آموزش وادار به حرف زدن می شوند. خروجی صداها، واژه هایی گسسته و حروفی ناهماهنگ است، اما ریشه دارد. اولین چیزی که هر فرد آموزش می بیند مبانی آن علم است. مبانی به معنی ریشه داشتن است. درخت تا زمانی که ریشه هایش در خاک است ایستاده است ولی وقتی قطع شود از حالت عمودی به افقی تغییر شکل می دهد. بدون ریشه بودن، مانند قارچ بودن است که ریشه ندارد و با بادی از زمین کنده می شود. نکته اصلی اینجاست که اگر قرار است
ریشه دار باشیم، لازم است ریشه ی خوبی هم داشته باشیم. قاعدتا ریشه ی خوب در خاکی محکم می شود که آن خاک مستعد پرورش گیاه باشد. رشد اگر در خاک فرهنگ باشد اتفاقی که باید می افتد. تولستوی می گوید: در هنر میانبر نیست. باید آنقدر با تأمل کار کرد تا به نتیجه مطلوب رسید. هر هنرمندی می تواند با سبکی که ابداع می کند خودش را ریشه دار کند. مانند طرزی افشار، شاعر دوره شاه عباس دوم، که واژه ها را به مصدر تبدیل می نموده است. شعرهای او در میان اشعار دیگران به راحتی قابل تشخیص است.» استاد ادیبی بعد از این مقدمه کوتاه، انواع ریشه ها را با نمایش طرح های نمونه، شرح داد.
انواع ریشه
ریشه در سنت تصویری
ریشه در یک سابقه ذهنی در بازه زمانی کوتاه مدت
ریشه های افقی
ریشه در فرهنگ عامه (روایت، ضرب المثل و متل ها... )
ریشه شدن
ریشه در سنت تصویری
در نمایش ریشه ها به صورت تصویری، با استفاده از خطوط و حالت ها،‌ مفهوم به مخاطب القاء می شود. مثال اول: پوستر بهار، از خط نستعلیق، کلمه بهار و گل ها و شکوفه هایی که در داخل خط طرح زده شده اند، به خوبی حس بهاری را به بیننده منتقل می کند، ضمن اینکه شعر مولانا آن را آراسته است. مثال دوم: کتاب دو جلدی شکوای سبز که محتوای آن دعاست، تصویر جلد اول دست راست و تصویر جلد دوم دست چپ را نشان می دهد که در کنار هم دعا کامل می شود. گاهی باید دو فرم با هم تلفیق شود تا مفهومی را برساند و یا با تصویری قدیمی برخوردی نوین صورت گیرد. شاملو با اینکه شاعری معاصر است، اما زمانی شاملو شد که تاریخ بیهقی را می خواند و درک می کند. تاریخ بیهقی ملکه ذهن احمد شاملو می شود و شعرهای فاخر را از لحاظ زبانی می سراید.


ریشه در یک سابقه ذهنی کوتاه مدت
گاهی چیزی ذهن شما را به یک پدیده، داستان و واقعه کانال می زند، که نوعی تداعی است. در آفرینش یک اثر گرافیکی باید به زبان جهانی صحبت کرد. از زبان قبیله ای و از زبان استانی و ملی بیرون می آییم تا به زبان جهانی برسیم. برخی از حرف ها و احساسات برای عده ی خاصی قابل درک است و برای عده ای دیگر اینگونه نیست.


مردم شهرها و کشورهای دیگر شاید نسبت به پوستر، جمله، لطیفه و ... که شما جذب می شوید یا می خندید، هیچ عکس العملی نشان ندهند. مانند مواد خوراکی هر منطقه و ناحیه که شاید به مذاق سایرین خوشایند نباشد و نپسندند. پس به نوعی، ذائقه باید جهانی باشد. به تعبیری طرح باید فرازبانی و فرامکانی باشد. مثال اول: اگر طرحی که بشکه ی نفت روی آن نقش بسته، سیصد سال پیش کسی آن را می دید تصویر ذهنی از آن نداشت زیرا در آن زمان چنین شئیی وجود نداشته است.
مثال دوم: اگر پوستری را طراحی کنیم که خنچه دارد برای نسل امروز قابل درک نیست و باید برایش شرح داده شود.

ریشه های افقی
گاهی ریشه ها، زنجیره ای و افقی هستند. مانند پیچک هایی که روی دیوار حرکت می کنند. زمانی که گرافیک سبکی را پیش می گیرد که طرحی در تمام کارها تکرار می شود، مانند: فنجان باشد، مثلث باشد، دایره باشد و ...  نوعی امضا و مشخصه هنری را برای خود برگزیده است. با این حال، برای محکم بودن طرح، بهتر است ریشه هم عمودی باشد و هم افقی. گاهی با تکرار یک داستان و ادامه دادن یک جریان می توان ریشه را ثابت کرد و رواج داد. مانند این نشست که به عنوان اولین نشست تخصصی گرافیک است. اگر تکرار شود در جلسات بعدی، تعداد شرکت کنندگان بیشتر خواهد شد زیرا این حرکت و فعالیت ریشه پیدا کرده است. در کائنات تمام چیزهایی که ریشه دارند بقاء می یابند. زمانی به چندین شهر ایران سفر کردم. برای هر شهر پوستری طراحی نمودم که وجه مشترک تمام پوسترها سلام دادن به منطقه بود که با زبان و لهجه ی همان شهر طراحی پوستر انجام شد.
ریشه در فرهنگ عامه
دیدن برخی تصاویر در طراحی، شما را به یاد چیزی که شفاهی آن را در ذهن سپرده اید می اندازد. شما را به جریانی پرتاب می کند. مثال اول: طرحی از تیر و کمان می تواند شما را به داستان آرش کمانگیر برساند. گاهی نیز باور و اعتقادات را می توان در طرح گنجاند. مثال دوم: وجود دوازده عین در جلد کتاب موعود غدیر، ناخودآگاه ذهن را به سمت وجود با برکت امام زمان می کشاند. می توان یک بازه زمانی را با استفاده از شعر در پوستر نمایشگاه، ذهن بازدیدکنندگان را به چالش کشید. مثال سوم: ورودی نمایشگاه، تو نیکی می کن و در دجله انداز، با زمینه ای موجدار که نشان دهنده آب است و خروجی نمایشگاه، که ایزد در بیابانت دهد باز، زمینه ای با خط های افقی که نشان دهنده کویر است.
ریشه شدن
استاد ادیبی می گوید:« بدون ادعا در اینکه کارهای من در حال ریشه دار شدن است.» او برای هر طرحش شرحی می دهد. طرح اول: پوستری است که برای ماه محرم و نصب در سطح شهر به سفارش شهرداری طراحی شده است. یا حسین با همان خطی که برای همه آشناست طوری طراحی شده که ح از سین جدا افتاده است و شعری سروده شده که: بی سر شد و یاسین شد... آیینه ی آین شد.


شرح اول: هیچ وقت اصل و مفهوم فدای فرع و طرح نشود. ارزش ایده باید حفظ و دیده شود. کار گرافیکی نباید آنقدر پیچیده باشد که برای رسیدن به مفهوم به شرح نیاز داشته باشد. با توجه به قشری که آن را می بینند و با توجه به میزان درک مخاطب باید طرح زد. در یک کلام، گاهی گرافیک باید در خدمت
مفهوم باشد.
طرح دوم: زن های زیادی که ناصرالدین شاه داشته است با بلند بودن انگشت انگشتری ناصرالدین شاه که پر از انگشتر است، مفهوم پوستر را به خوبی نمایش می دهد.
شرح دوم: با اینکه بعد از رضا شاه داشتن حلقه ازدواج رسم بوده است اما این شوخی و بازی را با طرح انجام دادم.
طرح سوم: تقویمی دوازده ماهه، برای تولد امام مهدی (عج) که در ماه های آن، برخی چیزها گم شده و برخی فاکتورها در ماه های سال هم هست و هم نیست.
شرح سوم: این طرح را برای دل خودم طراحی کردم. این پوستر در جاهای معمولی قابل نصب نیست زیرا باید برایش شرح کامل داد. در برخی مکان ها مانند جاده،  فقط با ساده ترین علائم از جمله: رستوران، پمپ بنزین، پارکینگ و ... اطلاع رسانی انجام می شود. طراح باید در نظر داشته باشد که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
طرح چهارم: وجود شمشیر و قلم یک وجه مشترک دارد. شمشیر سلاح سرباز است و امضاء طراح نیز هویت هنری اوست.  

پرسش و پاسخ
با توجه به تنوع طرح های نمایش داده شده و برای بهره مندی از تجارب استاد ادیبی حاضران در نشست چند پرسش را مطرح نمودند که بی پاسخ نماند.
پرسش: میزان اطلاعاتی که گرافیست دارد و اطلاعاتی که سفارش دهنده به او می دهد چه تأثیری در خلق یک اثر می تواند داشته باشد؟
پاسخ: هر دو مؤثر است. هنگام دریافت سفارش باید سفارش دهنده را حضوری دید و او را راجع به موضوع، تخلیه اطلاعاتی نمود. اگر برخی موارد را ذکر نشود در ارائه طرح، طراح به مشکل بر می خورد و مجبور به انجام چندین ویرایش شود. همچنین ما باید تا اندازه ای دانش و آگاهی داشته باشیم که راجع به همه چیز درست فکر کنیم، به طوری که اگر سفارش دهنده نسبت به موضوعی آگاهی کافی نداشت ما با ارائه نظر خود او را راهنمایی نماییم.
پرسش: چرا در یک طرح نباید محتوا برای مخاطب خیلی واضح و سهل الوصول باشد؟ اما در طرح دیگر نه؟
پاسخ: گاهی روایت به زعم خود می کنیم ولی گاهی استنادی و گزارشی است که باید مشخص باشد که چیست و باید در طرح، آن را به وضوح نشان داد. در این زمینه  مقاله ای نوشتم که گرافیک امروز تبدیل متن به حاشیه است. گرافیک، از اصل دور شده و همه به فکر این هستند که نوع گرافیک را نشان دهند نه اصل و ایده را.
پرسش: کجا از پوسترهایی استفاده کنیم که لازم به توضیح باشد، و آیا ساده نگری و جذب مخاطب را باید در آموزش بگنجانیم؟
پاسخ: گاهی می خواهیم یک دیزاین داشته باشیم. با این حال باید برای مخاطب پیچیده سخن نگوییم و راحت باشیم. گاهی نیز برای دل خود کار می کنیم که این کار قرار نیست تکثیر شود و کسی طالب آن است که کسی که آن را
درک کند. اوراد، تعاویذ، طلسمات و پیچیدگی های سمبلیک ذهنی فرد هنرمند، شاید یک طرح گرافیکی محسوب نشود زیرا طرح ذهنی یک گرافیست است. بازی های ذهنی و شیطنت های محتوای ذهن هنرمند است. اما گاهی باید به زبان جمع صحبت کرد و طرح رسم نمود.
پرسش: در پوسترها از نوشتار زیاد استفاده می کنید و با تسلطی که بر شعر دارید در کارهایتان حتی شعر هم می سرایید. آیا این درست است که با شعری که خود سرودید ذهن مخاطب را به سمتی که می خواهید بکشید؟
پاسخ: هر اثر گرافیکی یک نوشتار دارد. در آثار من نکته انحرافی زیاد است. آنچه روی یک جلد یا پوستر طراحی می کنم گوشه ای از محتوای موضوع کتاب یا مجله است. بیشتر طراحان برای دل خود کاری را انجام می دهند که داستانش فرق دارد.
پرسش: چرا طرح آنقدر باید ساده باشد که از نظر گرافیکی ضعیف کار شود فقط صرف اینکه مخاطب درک کند. آیا نباید کاری کنیم که مخاطب سوادش را به سطح کار گرافیکی برساند؟ اعتقاد دارم گرافیک باید سواد بصری عمومی را بالا ببرد.
پاسخ: نظر شما را قبول دارم که دست مخاطب را باید گرفت و بالا آورد. اما پوستری که در سطح شهر نصب می شود و با وجود مردمی که از طیف های گوناگون هستند، این کار سخت است. بنابر این زبان را باید گسترده کرد تا تأثیر بیشتری داشته باشد. البته وقتی قدم به قدم مخاطب را بالا بیاوریم به جایگاه طراح میرسد و این خوب است
پرسش: منابعی که بیشتر به آن مراجعه می کنید چیست؟
استاد: من بیشتر به کتاب های هنر ایرانی رجوع می کنم. در ادبیات به سمت مثنوی مولانا رفتم. اما نکته ی لازم به ذکر این است که ما باید با هنر و فلسفه و اندیشه خود، تا حدی آشنایی داشته باشیم. برای شناخت یک فرهنگ و هنر فقط خواندن کافی نیست. باید موسیقی را هم درک کرد. باید در فضا قرار گرفت و فرهنگ ایرانی را با جان و دل چشید. باید ورودی ایرانی باشد تا خروجی ایرانی شود. متأسفانه نسل امروز استفاده درستی از وسایل ندارند. نسل جوان مقصر نیست. جامعه و مسائل اقتصادی و اجتماعی دست به دست هم داده و با هم ارتباط دارند. این مسأله باید حل شود. ظروف مرتبطه در فیزیک و شیمی از پایین به هم متصل هستند. اگر در یکی از استوانه های عمودی آن مایعی ریخته شود، بقیه استوانه ها هم به همان اندازه پر می شوند. شما اگر می خواهید طراح خوبی باشید باید فرزند، پدر، شاگرد و... خوبی باشید. ما گاهی طراحی زدگی می شویم. باید طراح قابل و قوی بود، اما به همان نسبت باید به سراغ ریشه ها هم رفت. شما یک کامیون خوب، راننده ماهر، و جاده مشخص را در نظر داشته باشید. بار کامیون همان چیزی است که برای یک گرافیست لازم است.
https://www.razavi.news/vdcawine.49neo15kk4.html
razavi.news/vdcawine.49neo15kk4.html
کد مطلب ۳۳۶۹۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما