یادداشتی از دکتر جعفر مروارید مدیرکل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی
روز جهانی "علم در خدمت صلح و توسعه"
در کشور ما که تجربه زیسته انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی را داشته است، توسعه و به تعبیر کهن آن، ترقی، صرفاً براساس برنامهای آمرانه و از پیش تعیین شده، محقق نخواهد شد. توسعه، کالایی وارداتی نیست که تنها هزینهای که متحمل میشویم، بهای گران آن باشد. توسعه، رأس هرمی است که قاعده آن هرم، مناسبات فرهنگی و بسترهای عرفی متغیر در جامعه است. تا تحولی در منش و نحوه نگرش فرهنگی ایرانیان پدید نیاید، توسعه اقتصادیِ متوازن، محقق نخواهد شد. روح فردگرایِ نکتهسنج و نقاد ایرانی در کنار نداشتن روحیه کار جمعی و فقدان تساهل و تسامح لازم، آمیزهای ناهمگون را در فرهنگ ایرانی پدید آورده که یک نوع منحصر به فرد و خاصِ جامعه کنونی است و نه نسخه توسعه از نوع ژاپن اسلامی، پاسخگوی نیازهای بومی چنین جامعهای است و نه ترکیه اسلامی، چین اسلامی و دبی اسلامی، برایش قابل تجویز است.
علاوه بر این، سیر سریع تغییرات فرهنگی در عادات ایرانیان و نبود واقعگرایی در سیاستگذاریهای کلان و فقدان یک جامعه آماری قابل اعتماد، جامعه ایرانی را بیش از هر زمانی دیگر، پیشبینیناپذیر کرده است. اولین گام برای حل هر مشکلی، صورتبندی صحیح آن مشکل است. یکی از آسیبهای بنیادین روششناسانه تاکنون، سیاستزدگی در فهم مشکلات کلان است. فهم سیاسی، البته در چهارچوب بازی زبانی سیاست، نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است. آنچه باعث خلط زبانی و فکری میشود، غلبه قواعد سیاست بر فهم حوزههایِ دیگرِ امرِ واقع است. راه بدیل، گذر از سیاست زدگی و توجه به واقعگراییِ عملگراست. این واقعگرایی، برنامه و ساختار کلانی را میتواند سامان دهد که در بستری از فهم فرهنگی از مسائل و مشکلات، بسط یافته و متشکل از برنامههایی انضمامی و عینی برای تحقق نتایجی چون صلح، توسعه و تعهد به نتایجِ عقلِ انتقادی است.
فهم ِ اقتصادی و صورتبندیهای اقتصادی از مسائل کلان، تاکنون موفقیت آمیز نبوده است. این شکست، ناشی از عدم اجرای دقیق برنامهها و نبود شاخصهای شفاف بوده که در نتیجه، ارزیابی هر نوع کلانبرنامهای را که با صورتبندی اقتصادی مطرح شده است، ممتنع میسازد.
هنگامی که از "علم در خدمت صلح و توسعه" سخن میگوییم، نیازمندِ ایضاح معنای "علم" هستیم. مفهوم علم، در زمان و زمانه ما، بیش از آنکه ناظر به ساینس و علم تجربی باشد، به معنای تجربه زیسته و فهم فرهنگی از هستی است. این تجربه زیسته و علم به معنای پدیدارشناسانه آن، با گفتوگو، ممکن شده و قبض و بسط مییابد. جامعه کنونی ما، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند "علمِ گفتوگوی فرهنگی و میان فرهنگی" برای رسیدن به صلح و پیشرفت است.