۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۲۷
در پیش خیمه گفته ام" إرکب بنفسی انت"

یعنی که بی مبالغه جانم فدای تو

ملیحه جهانبخش
یعنی که بی مبالغه جانم فدای تو

تاسوعاست... روز اتمام حجت است. روز ماندن یا رفتن... هنوز یک روز مانده تا انتخاب کنند که در رکاب حسین(ع) جان بدهند یا یزیدی بمانند و به اسفل السافلین بپیوندند... و امام ایستاد تا در آخرین خطبه خود با آنان که در صفوف بی شمارشان به جنگ با حق آمده اند اتمام حجت کند... ایستاد تا بار دیگر به یاد آن ها بیاورد که مگر حسین(ع) و خاندان اش را نمی شناسید که به جنگ با اصحاب خدا آمده اید؟ 
اما افسوس که دیگر گوش آنان به حق و حقیقت شنوا نبود چنان که در پاسخ امام گفتند:
«ما بر همه این ها اقرار داریم و با وجود این دست از تو بر نمی داریم تا آنکه تشنه کام شربت مرگ را بچشی!  چون آن سید مظلومان و آن امام انس و جان خطبه خویش را اتمام کرد خواهران و دخترانش استماع کلام او کردند و صداها به گربه و ندبه برآوردند... امام حسین(ع) برادر خود حضرت عباس(ع) و فرزند علی اکبر(ع) به سوی اهل حرم فرستاد و فرمود: ایشان را ساکت نمایید، به جان خودم قسم که آن ها گریه های بسیار در پیش دارند.»1
و از سویی دیگر شمر نیز که به کربلا آمده بود امان نامه ای آورد و ندا داد که: 
ای پسران خواهر ما! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید در آیید. (برخی نوشته اند آنها ابتدا سکوت کردند و جواب شمر را ندادند و امام حسین(ع) فرمود: پاسخش دهید هر چند فاسق است. آنگاه عباس و برادرانش پاسخ گفتند.)
ابوالفضل و برادرانش گفتند: دستت بریده باد ای شمر، امان نامه آورده ای؟ خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند. ای دشمن خدا، از ما می خواهی که برادرمان حسین فرزند فاطمه و پیامبر را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیامبر را امانی نباشد؟ و شمر بسرافکنده و ذلیل و خوار به سمت سپاه خود بازگشت. 
عصر تاسوعا و شب عاشورا امام حسین(ع) خاندان و یاران اش را برای شهادت آماده می کند. ایشان رو به حضرت زینب(س) می فرماید: «هم اکنون رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که می گفت به زودی نزد ما خواهی آمد و آن لحظه بی شک نزدیک شده است.» حضرت زینب با شنیدن این سخن بر صورت خود نواخت و صیحه کشید و گریه کرد! امام به خواهرش فرمود: ای خواهر مهربان، آرام باش و ما را مورد شماتت دشمن مساز.»2
و چون شب هنگام فرا رسید امام حسین(ع) یاران و اصحاب خود را فراخواند و در سخنان اش به آنها گفت تاریکی شب شما را فرا گرفته است و هر که می خواهد دست اهل بیت را بگیرد و در این شب تاریک از من دور شود و مرا با دشمنان واگذارد که ایشان را جز من اراده ای نیست... و یاران یک به یک و به سخن آمدند که محال است امام را تنها بگذارند و بازگردند... از این میان سخن زهیر بن قین جاودانه سخنی بود که گفت: «یابن رسول الله! دوست می دارم که کشته شوم و بعد از آن دوباره زاده شوم تا هزار مرتبه چنین باشم...»
و فردا روز عاشوراست... تاریخ حسین(ع) روایت می شود تا ما بار دیگر در این نهم محرم 1340 به خود یادآوری کنیم که: « صحرای کربلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود. اگر مرد میدان صداقتی نیک در خویشتن بنگر که تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر؟! »3
امام رضا علیه ااسلام فرمودند:
«همانا روز حسین چشم هاى ما را زخم و اشک هاى ما را جارى کرده است. عزیز ما را در کربلا خوار شمردند و این اتفاق ما را وارث محنت و بلا کرده است تا روز قیامت.»3 
 
1.سوگنامه کربلا، متن کامل لهوف، علامه مجلسی،ص163
2. سوگنامه کربلا، متن کامل لهوف، علامه مجلسی،ص167
3. فتح خون، سید مرتضی آوینی، ص79
4.کتاب العیون العبری
5. در پیش خیمه گفته ام" إرکب بنفسی انت"/ یعنی که بی مبالغه جانم فدای تو( شاعر: عطیه سادات حجتی)



https://www.razavi.news/vdcc04q1.2bq1p8laa2.html
razavi.news/vdcc04q1.2bq1p8laa2.html
کد مطلب ۳۳۸۵۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما