۱
۲
تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۴
جستاری درباره محمد حنفیه؛

پرورش یافته امیرالمومنین (ع)؛ بالاتر از عدالت و پایین تر از عصمت

حسن طالبیان شریف/ پژوهشگر حوزه علمیه مشهد
پرورش یافته امیرالمومنین (ع)؛ بالاتر از عدالت و پایین تر از عصمت
سرویس فرهنگ/ جناب محمد حنفیه فرزند امیرالمومنین علی علیه السلام است و بعد از امام حسن و امام حسین فرزند ارشد امیرالمومنین است. مادرش خوله حنفیه از بانوان برجسته شیعه و ارادتمندان خاص امیر المومنین بود . خوله حنفیه در فصاحت و بلاغت و شهامت و کمالات معنوی از زنان کم نظیر صدر اسلام است و فرزند خود را به گونه ای تربیت نمود که ارادتمند و شیفته خاص و مطیع امیرالمونین گردید. جناب محمد حنفیه از شخصیتهای عظیم و بسیار  برجسته صدر اسلام است. او فقیهی بزرگ، محدثی عالیقد، مفسر قرآن و استاد عقاید و معارف اسلامی بود. او در مدینه مجلس و کرسی تدریس علوم اسلامی داشت و  لذا علما و دانشمندان و اهل فضل و تحقیق به محضرش رسیده و از بیانات علمی و معنوی وی استفاده می نمودند. او علاوه بر جهات علمی و معنوی از نظر کمالات جسمانی نیز ممتاز بود. زیرا بدنی بسیار تنومند و قوی و در عین حال زیبا و جذاب داشت .قدرت بدنی وی در حدی بود که در زمان امیرالمومنین علی علیه السلام زره ای برای حضرت آوردند که نیاز داشت مقداری کوتاه شود. جناب محمد حنفیه با اجازه از محضر امیرالمومنین فقط با یک قبضه دست و فشار دادن، مقدار اضافه زره را بدون وسیله اهنگری جدا کرد . اما عبدالله ابن زبیر که این صحنه را دید او را چشم کرد و جراحتی در دستش ظاهر شد و کم کم قدرت گرفتن شمشیر و نیزه را و شرکت در جهاد را از دست داد لذا بعد از شهادت امیر المومنین ، نه در جنگ های امام حسن مجتبی علیه السلام توانست حاضر شود و نه در جریان قیام  امام حسین توانست حضور یابد . اما قبل از این جریان علاوه بر بدنی قدرتمند و سالم و قوی روحیه شهامت و سلحشوری و رزم بالا داشت. در جنگ های جمل، صفین و نهروان حضور داشت  و به نفع امیرالومنین شمشیر می زد و دشمنان حضرت را قلع و قمع می نمود. محمد حنفیه در میدانهای جنگ با دشمنان شهامت و شجاعت زیادی از او بروز و ظهور می کرد به قدری که برخی از شجاعان روزگار از شیعیان امیرالمومنین علی (ع) که رشادتها و شجاعتهای وی را در میدان جنگ با دشمنان امیرالمومنین در جنگ جمل و صفین و نهروان دیده بود آنچنان شجاعت وی برایش جلوه کرده بود که گفته بود: اگر کسی بگوید در شجاعت بعد از امیرالمومنین نظیر ندارد بی راه نگفته است. حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام او را در این جنگها به عنوان علمدار و یکی از فرماندهان مهم نظامی لشکر خود منصوبنموده بودند. حضرت علی علیه السلام او را بسیار دوست داشتند و به او محبت و عنایت خاصی می نمودند. امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد او به امام حسن و امام حسین سفارش نموده بودند که "وی را احترام و اکرام نمائید، می دانید که چقدر من او را دوست دارم" . از طرفی به محمد حنفیه سفارش نمودند که آنهارا به عنوان امام بعد از خود از جانب خدا بپذیرد و از آنها اطاعت نماید محمد حنفیه نیز سفارش پدر را با جان و دل پذیرفته و به شدت به آنها احترام می گذاشت و اطاعت از ایشان را بر خود لازم و واجب می دانست. در جنگ های امیر المومنین خود را فدایی امام حسن (ع) و امام حسین(ع) می دانست و حاضر بود جانش را فدای آنها نماید چه برسد به دوران امامت ایشان! امام باقر (ع) می فرمایند : امام حسین(ع) به احترام امام حسن(ع) در محضر ایشان سخن نمی گفتند و محمد حنفیه نیز به احترام امام حسین در محضر ایشان سخن نمی گفت. امیر المومنین علیه السلام فرموده بودند که محمد حنفیه امتناع می ورزد از اینکه معصیت خدا کند؛ این عبارت "حضرت عدالت" بودن او بلکه "فوق عدالت" را درباره وی اثبات می کند (به تعبیر برخی از محققین بالاتر از عدالت و پایین تر از عصمت را می رساند). چرا چنین نباشد و صاحب چنین کمالات جسمانی و روحانی نباشد در حالیکه تربیت شده علمی و معنوی امیرالمومنین علی علیه السلام بوده است. اگر کسی مربی چون امیرالمومنین علی علیه السلام داشته باشد و گوش به فرمان آن حضرت بوده و همتش تبعیت و اطاعت محض از دستورات ایشان باشد؛ طبیعی است به قدر ظرفیت و استعدادش مملو از کمالات علمی و معنوی می شود و جناب محمد حنفیه این چنین بود .
بعد از شهادت امام حسین (ع) برخی از شیعیان به خاطر شدت کمالات علمی و معنوی جناب محمد حنفیه به اشتباه افتاده و گمان نمودند که پس از امام حسین علیه السلام، جناب محمد حنفیه امام است و باید از ایشان تبعیت و اطاعت کنند. این در حالی است که جناب محمد حنفیه خود چنین اعتقادی نداشت و خودش به امامت امام سجاد(ع) علیه السلام اعتقاد داشت و خود را تابع و پیرو امام سجاد می دانست و نیز از دستورات ایشان اطاعت می کرد. وی آن بزرگوار را امام معصوم زمانه دانسته و ایشان را حجت خدا و بهترین فرد روزگار در کمالات علمی و معنوی می دانست. همچنین شیعیان را به امامت ایشان و اطاعت از آن بزرگوار دعوت می نمود.
جناب محمد حنفیه در برابر امام سجاد(ع) خضوع و خشوع فوق العاده داشت. ایشان را با عنوان "سیدی" یعنی آقای خطاب می کرد. محمد حنفیه که خود عظمت امام سجاد(ع) را می دانست که بهترین خلق خدا در آن زمان بود؛ هرگز ادعای امامت نکرد و خود را در برابر حضرت مطرح نکرد. به همین مطلب آیت الله خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، در ذیل بحث مختار اشاره کرده است. همچنین علامه سید محمد سلطان الواعظین شیرازی در کتاب گروه رستگاران در ذیل بحث مختاریه ، در بحث جناب محمد حنفیه این مطلب را تصریح نموده است.
جناب محمد حنفیه به امامت امیرالمومنین علی(ع)، امام حسن، امام حسین و امام سجاد(ع) اعتقاد داشت و از محضر علمی و معنوی آن بزرگواران کسب علم و معنویت می کرد و خود را ملزم به تبعیت و اطاعت از ایشان می دانست و نیز در جهت تایید و ترویج این بزرگواران از هیچ کوششی دریغ  نمی کرد.
محمد حنفیه در زمان حضرت امیرالمومنین علی (ع) جراحتی در دستش وارد شد و روز به روز وخیم تر شد تا آنجا که به مرور ایام قدرت گرفتن شمشیر و نیزه و شرکت در جهاد را از دست داد لذا به هنگام حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و کربلا قدرت جهاد را نداشت و امام حسین (ع) نیز او را برای اینکار دعوت نکردند.
به نقلی محمد حنفیه در هنگام حرکت امام حسین از مدینه به حضرت عرض کرد: به خدا قسم توان گرفتن شمشیر و نیزه را ندارم و الا به همراه شما می آمدم. و به نقل دیگری نیز در عین حال خواست حضرت را همراهی کند که امام حسین (ع) به او اجازه ندادند و دستور دادند در مدینه بماند و دیده بان و مامور مخفی ایشان در میان دشمنان حضرت در میان بنی امیه باشد؛ لذا محمد حنفیه در مدینه اقامت نمود و امام حسین(ع) مکاتبه کردند. ایشان قبل از حرکت نیز وصیتنامه خود را نوشته و به محمد حنفیه دادند و از طریق محمد حنفیه منتشر شد. بعد از شهادت امام حسین (ع) هنگامی که جناب محمد حنفیه در مدینه کاروان اسرای امام حسین (ع) را دید و از شهادت امام حسین (ع) با خبر شد، از شدت اضطراب از حال رفت. از اینکه نتوانسته بود حضرت را یاری کند و به فیض شهادت نائل شود ناراحت بود و از دشمنان حضرت بیزار. این وضعیت ادامه داشت تا مختار قیام کرد.
در همین زمانه عده ای از شیعیان کوفه به مدینه آمده و خدمت محمد حنفیه رسیدند و در مورد همکاری با مختار و انجام تکلیف خود پرسش کردند. جناب محمد حنفیه فرمود: امام من و شما و همه امام سجاد (ع) هستند.
وقتی داستان را نقل کردند امام سجاد (ع) اذن همکاری دادند و جناب محمد حنفیه را نماینده تام الاختیار خود خواندند تا که هر جور صلاح می داند عمل کند. ایشان نیز شیعیان را به حمایت و همکاری در قیام مختار فرا خواند و به این کیفیت جناب مختار قیام خود را آغاز و به اتمام رساند. و از قاتلان سیدالشهدا (ع) و اصحاب آن بزرگوار انتقام کشید. این نیز به برکت مدیریت جناب محمد حنفیه و همکاری با امام سجاد علیه السلام انجام گرفت و نشان از شدت ارادت و اعتقاد و اطاعت جناب محمد حنفیه به امام سجاد علیه السلام دارد.
وفات :
در تاریخ وفات و مدفن جناب محمد حنفیه اختلاف است اما به نظر می رسد نقل معتبرتر این باشد که در اول محرم سال 81 هق وفات کرد و در مدینه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
امام باقر (ع) می فرمایند: من در لحظه وفات محمد حنفیه حاضر بودم. پس از وفات چشمانش را بستم، او را غسل و حنوط و کفن کردم، بر بدنش نماز خوانده و دفنش کردم .
https://www.razavi.news/vdcdjj0x.yt05n6a22y.html
razavi.news/vdcdjj0x.yt05n6a22y.html
کد مطلب ۲۷۸۹۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما

نظرات بازدیدکنندگان
Iran, Islamic Republic of
عالی بود.متاسفانه در جهت شناخت جناب محمد حنفیه و مادر بزرگوار ایشان کمتر تحقیق و تبلیغ مناسب انجام شده و همین باعث شده افراد کم معرفت به ساحت قدس این دو بزرگوار جسارت نموده و انها را کم معرفت به امام علیه السلام معرفی کنند.در حالی که در معرفت نسبت به امام زمان خود در زمره با معرفتترین اافراد عصر خود بوده اند.علامه قاضی نور الله شوشتری در کتاب مجالس المومنین .جناب محمد حنفیه را به عنوان .سید التابعین معرفی می نماید.