۰
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۴
​وقتی امام رضا(ع) فرمان سخاوت می دهد؛

جواد باید شد

غلامرضا بنی اسدی
جواد باید شد

رابطه زائر و مزار زمانی معنا می یابد که نسبت زائر با حضرت مزور هم به تعریف بایسته برسد والا آمدن و زیارتنامه خواندن و اشکی افشاندن و ضریحی بوسیدن و رفتن، با همه زیبایی هایش، بهره ای که باید نصیب نمی کند.
 سود جاری ، زمانی به حساب معرفت آدمی واریز می شود که زائر بکوشد خود را به زیارت شونده، شبیه سازی کند. دقیقا هم مقدار سود به میزان تشابه، رابطه مستقیم دارد پس ما که جامه زیارت بر تن می کنیم و نفس به نفس فرشتگان می دهیم در حرم حضرت رئوف( ع) ، بایسته است تا تلاش مان را در این جهت افزون کنیم که در روش و منش به حضرت رضا( ع) شبیه شویم.
در تشابه هم اگر بخواهیم اولویت ها را بر اساس نیاز جامعه، فهرست کنیم  به ضرورت داد و دهش و دستگیری از مردمان خواهیم رسید چه گرفتاری آحاد مردم جز به دست خودشان- که همان خودمان باشیم_ حل نمی شود و این هم می طلبد تا به پیشوایان خود شبیه شویم.
به ویژه که امروزه بلایای طبیعی نیز « محنت افزا» شده است و بعد مرگ هموطنان کرمانشاهی، مشکلات عدیده نیز دارد به تاخت بر زندگی چادر نشینان می تازد. اینجا باید همه ما کاری کنیم که از جنس کردار امام مهربانی ها باشد.... این کلمات، زمانی در ذهن من و جان قلم، تراوید که این مطلب از فرهیخته ای به دستم رسید که؛ حضرت رضا، علیه السلام، به حضرت جواد، سلام اللّه علیه مرقوم فرمود: «شنیدم غلامان تو وقتی سوار می‏ شوی، تو را خارج می‏ کنند از در کوچک، آنها بخل می‏ کنند و می‏ خواهند تو به کسی چیزی ندهی.
به حق من بر تو که بیرون رفتن و داخل شدنت نباشد مگر از در بزرگ. و وقتی سوار شدی همراه خود طلا و نقره بردار و هیچ کس از تو سؤالی نکند مگر آنکه به او عطا نمایی. و از عموهای تو هر کس از تو سؤالی کرد، کمتر از پنجاه دینار به او مده، و اگر بیشتر خواستی بدهی، اختیار با تو است.
و من اراده کردم به این امر اینکه خداوند مقام تو را رفیع فرماید، پس انفاق کن و ترس مکن که خداوند بر تو سختگیری فرماید.» همین جمله را که نقشه راه سخاوت و رسیدن به افق متعالی انسانی است را دوباره و چند باره بخوانیم، به این نتیجه خواهیم رسید که باید کاری کرد. کاری نه از نوع کار های پیش بلکه کاری که پیش برنده انسان در مسیر تشابه به اسوه های معصوم باشد و در روی دیگر خود، رفع مشکلات و برطرف شدن حوائج را هم به دنبال داشته باشد.به دیگر عبارت، دست زائر فقط نباید در مشبک های ضریح و پنجره فولاد گره شود بلکه باید گره از مشکلات مردم هم بگشاید.
من به این عبارت، پر تامل نگاه می کنم که خداوند دست های گره گشا را بیشتر از لب های دعا خوان دوست دارد چه دعا زمانی می تواند اثر ببخشد که در تلاوت کننده خویش اثر گذاشته باشد و به ذات او هستی بخشیده باشد تا بتواند « هستی بخش» شود. بله دعا خوانی زیباست، زیارتنامه خوانی، شوق انگیز و روح انکیز است اما این شوق و این روح زمانی زمین و آدم هایش را به عطر ریحان ، شامه می نوازد که زیارتنامه ها و دعا ها به رفتار غالب ما تبدیل شود و این قالب تکراری و کم ثمر را بشکند.
با زندگی فراز های زیارتنامه هاست که زائر از جنس زیارت و مزور می شود و از مزدوری شیطان رهایی می یابد. با طراحی سبک زندگی بر اساس احادیث است که انسان جواد می شود و دستش، یدالله در یاری عبادالله. باز هم بخوانید این فراز سخاوت بخش را که ماموریت ما را نیز تبیین می کند تا در جامعه خویش، چنان دست، گشاده داشته باشیم که هیچ کس « دست تنگ» نباشد و تنها نماند که در جامعه رضوی همه باید بر مدار رضا باشند و همه چیز نیز در تراز رضایت، ان شاالله
https://www.razavi.news/vdcbg8b5.rhb5zpiuur.html
razavi.news/vdcbg8b5.rhb5zpiuur.html
کد مطلب ۲۲۱۷۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما