«یلدا» به ما یادآوری میکند «پایان شب سیه، سپید است»
به گزارش خبرگزاری رضوی، سعید تقدیری از اساتید دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی همزمان با فرارسیدن شب یلدا یادداشتی را به همین مناسبت در اختیار ما قرار داده است.
یلدا این بلندترین شب سال، میراثی بسیار کهن از نیاکان ماست که از هزاران سال پیش در حافظه تاریخی مردمان این سرزمین به یادگار مانده است. به جرأت میتوان گفت مراسم شب یلدا، از جمله سنتهایی است که امروزه نه تنها در سراسر ایران -از بزرگترین شهرها تا کوچکترین روستاها- برگزار میشود بلکه هر ساله ایرانیان خارج از کشور نیز گرد هم میآیند تا در کنار یکدیگر، شب چله را پاس بدارند.
آنچه درباره تاریخچه یلدا میتوان گفت آن است که این رسم در ابتدا یک اتفاق مهم نجومی بوده که با گذشت زمان به یک پدیده نمادین تبدیل شده است. بنابر تعاریف علمی امروز، خط استوا، کره زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند. زمین همانطور که در طول شبانه روز به دور خود میچرخد، دور خورشید نیز میگردد و با توجه به زاویه قرار گرفتن خورشید در برابر زمین و چرخش جهت نور خورشید نسبت به دو نیمکره شمالی و جنوبی، فصلها را به وجود می آورد. آنچه ما به عنوان چهار فصل سال میشناسیم از نظر ایرانیان قدیم شامل دو انقلاب و دو اعتدال بود: اعتدال بهاری (اول فروردین)، انقلاب تابستانی (اول تیر)، اعتدال پاییزی (اول مهر) و انقلاب زمستانی (اول دی).
در اعتدال بهاری، طول شب و روز با هم برابر است و بعد از آن شبها کوتاه و روزها بلند میشود تا اینکه تقریبا در یکم تیرماه که آغاز انقلاب تابستانی است شاهد بلندترین روز سال هستیم، سپس روزها کوتاه و شبها بلند میشوند تا در اعتدال پاییزی که مصادف با حدودا اول مهر است برابری روز و شب را داشته باشیم پس از آن نیز به مرور زمان، شبها بلند و روزها کوتاه میشود و اینگونه است که آخرین شب پاییز که فردای آن یکم دی ماه یعنی آغاز انقلاب زمستانی است، بلندترین شب سال به شمار میرود که ایرانیان از آن به عنوان جشن شب یلدا یاد میکنند.
واژه «جشن» از ریشه کلمه «یسن»، «یسنا» یا «یسنه» فارسی به معنی ستایش کردن است و جشنهای ایرانی مناسبتهایی بوده است که در آن ایرانیان به صورت نمادین به ستایش و عبادت خداوند میپرداختند.
در باورهای اساطیری ایران، همواره دو نیروی خیر و شر در نبردی طولانی به جنگ یکدیگر میروند و سرنوشت خداوندی بر آن است تا در پایان جهان، خوبیها بر بدیها پیروز شود. آنچه در این جهان اتفاق می افتد جدالی میان پدیدههای پاک خداوندی و نیروهای شرور اهریمنی است و از آنجا که شب و تاریکی به اهریمن تعلق دارد، در بلندترین شب سال قدرت و نیروی بیشتری برای مبارزه یافته است؛ به همین دلیل ایرانیان با شب نشینی در کنار هم، یلدا را جشن میگیرند و با برگزاری آیینهای عبادی خود، اهریمن را از خود میرانند.
فلسفه خوردن انار پردانه، هندوانه پرهسته و آجیل پرمغز هم همین است چراکه با تمام توان باید به کممایگی اهریمن تاخت.
درباره واژه یلدا نوشتهاند که این کلمه از ریشه زبان سُریانی به معنی زایش و تولد است و آن را شب تولد خورشید دانستهاند. اطلاق نام «شب چله» نیز بی ربط نیست. چهل از جمله اعدادی است که با تولد و مرگ (تولد دوباره) ارتباط داشته است. چنانکه اعتقاد دارند اگر نوزاد تازه متولد شدهای تا چهل روز از شر بیماری و مریضی یا آنچه که در قدیم آل گفته میشد در امان باشد، بعد از آن سلامت خود را حفظ خواهد کرد یا برای مردگان مراسم شب چهلم یا اربعین برگزار میکنند با این باور که روان درگذشتگان بعد از چهل روز وارد دنیای جدید خود خواهد شد و از نو تولدی دیگر خواهد یافت.
مثال دیگر آنکه عرفا برای رهایی از تیرگیها چله نشینی میکردند تا تولدی دوباره در خود بیابند. تولد خورشید، زایش روشنیها و نیکیها، و نیز زمان مرگ تاریکیها و پلیدیهاست. نور در ایران باستان مورد احترام است و تجلی خداوند در زمین و آسمان به شمار میرود.
اگر ما امروزه به سوی چراغ قسم میخوریم یا بعد از روشن شدن چراغ صلوات میفرستیم، نشانهای از تقدس نور است که در ضمیر ناخودآگاه جمعی همه ما وجود دارد. برخی نیز سعی میکنند جلوهای از نور و نمادی از خورشید را در سفرههای یلدایی خود داشته باشند، ازین رو تا پاسی از شب، شمع روشن میکنند و در کنار یکدیگر به صرف خوردنیهایی چون هندوانه و انار که نمادی از خورشید سرخ است، میپردازند.
در ادبیات فارسی شاعرانی چون خاقانی، خورشید را سرخ (زر سرخ) فرض کردهاند به همین دلیل هندوانه میتواند نمادی از خورشید باشد:
نیزه کشید آفتاب، حلقۀ مه در ربود / نیزۀ این زرّ سرخ، حلقۀ آن سیم ناب
اگرچه برخی گفتهاند که هندوانه از هند وارد ایران شده و بعضی نیز آن را محصول سرزمین شام دانسته اند همانطور که کُردهای ایران به آن شامی میگویند، اما آنچه که میدانیم آن است که این محصول بعد از ورودش به ایران مورد توجه قرار گرفته و از آنجایی که هندوانههای ابتدایی ایران گرد بود، در کنار انار به عنوان نمادهایی از سفرههای یلدایی مورد استفاده قرار گرفته است.
یلدا فقط یک شب نیست، تمرین هر سالهای است که به ما یادآوری میکند «پایان شب سیه، سپید است» و در نهایت، نور بر تاریکی و حق بر باطل پیروز خواهد شد که این از وعدههای خداوند است. در این شب، همه ما ایرانیها فارغ از اختلافات قومی و زبانی، از هر طیف و گروه و سلیقهای، در کنار یکدیگر برای هم آرزوی آرامش و سلامتی میکنیم و با تفأل از حضرت حافظ، از او میخواهیم تا نویدن آمدن روزهای خوب و وعدۀ برآورده شدن آرزوهایمان را به گوشمان برساند:
معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و أن یکاد بخوانید و در فراز کنید
یلدا این بلندترین شب سال، میراثی بسیار کهن از نیاکان ماست که از هزاران سال پیش در حافظه تاریخی مردمان این سرزمین به یادگار مانده است. به جرأت میتوان گفت مراسم شب یلدا، از جمله سنتهایی است که امروزه نه تنها در سراسر ایران -از بزرگترین شهرها تا کوچکترین روستاها- برگزار میشود بلکه هر ساله ایرانیان خارج از کشور نیز گرد هم میآیند تا در کنار یکدیگر، شب چله را پاس بدارند.
آنچه درباره تاریخچه یلدا میتوان گفت آن است که این رسم در ابتدا یک اتفاق مهم نجومی بوده که با گذشت زمان به یک پدیده نمادین تبدیل شده است. بنابر تعاریف علمی امروز، خط استوا، کره زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند. زمین همانطور که در طول شبانه روز به دور خود میچرخد، دور خورشید نیز میگردد و با توجه به زاویه قرار گرفتن خورشید در برابر زمین و چرخش جهت نور خورشید نسبت به دو نیمکره شمالی و جنوبی، فصلها را به وجود می آورد. آنچه ما به عنوان چهار فصل سال میشناسیم از نظر ایرانیان قدیم شامل دو انقلاب و دو اعتدال بود: اعتدال بهاری (اول فروردین)، انقلاب تابستانی (اول تیر)، اعتدال پاییزی (اول مهر) و انقلاب زمستانی (اول دی).
در اعتدال بهاری، طول شب و روز با هم برابر است و بعد از آن شبها کوتاه و روزها بلند میشود تا اینکه تقریبا در یکم تیرماه که آغاز انقلاب تابستانی است شاهد بلندترین روز سال هستیم، سپس روزها کوتاه و شبها بلند میشوند تا در اعتدال پاییزی که مصادف با حدودا اول مهر است برابری روز و شب را داشته باشیم پس از آن نیز به مرور زمان، شبها بلند و روزها کوتاه میشود و اینگونه است که آخرین شب پاییز که فردای آن یکم دی ماه یعنی آغاز انقلاب زمستانی است، بلندترین شب سال به شمار میرود که ایرانیان از آن به عنوان جشن شب یلدا یاد میکنند.
واژه «جشن» از ریشه کلمه «یسن»، «یسنا» یا «یسنه» فارسی به معنی ستایش کردن است و جشنهای ایرانی مناسبتهایی بوده است که در آن ایرانیان به صورت نمادین به ستایش و عبادت خداوند میپرداختند.
در باورهای اساطیری ایران، همواره دو نیروی خیر و شر در نبردی طولانی به جنگ یکدیگر میروند و سرنوشت خداوندی بر آن است تا در پایان جهان، خوبیها بر بدیها پیروز شود. آنچه در این جهان اتفاق می افتد جدالی میان پدیدههای پاک خداوندی و نیروهای شرور اهریمنی است و از آنجا که شب و تاریکی به اهریمن تعلق دارد، در بلندترین شب سال قدرت و نیروی بیشتری برای مبارزه یافته است؛ به همین دلیل ایرانیان با شب نشینی در کنار هم، یلدا را جشن میگیرند و با برگزاری آیینهای عبادی خود، اهریمن را از خود میرانند.
فلسفه خوردن انار پردانه، هندوانه پرهسته و آجیل پرمغز هم همین است چراکه با تمام توان باید به کممایگی اهریمن تاخت.
درباره واژه یلدا نوشتهاند که این کلمه از ریشه زبان سُریانی به معنی زایش و تولد است و آن را شب تولد خورشید دانستهاند. اطلاق نام «شب چله» نیز بی ربط نیست. چهل از جمله اعدادی است که با تولد و مرگ (تولد دوباره) ارتباط داشته است. چنانکه اعتقاد دارند اگر نوزاد تازه متولد شدهای تا چهل روز از شر بیماری و مریضی یا آنچه که در قدیم آل گفته میشد در امان باشد، بعد از آن سلامت خود را حفظ خواهد کرد یا برای مردگان مراسم شب چهلم یا اربعین برگزار میکنند با این باور که روان درگذشتگان بعد از چهل روز وارد دنیای جدید خود خواهد شد و از نو تولدی دیگر خواهد یافت.
مثال دیگر آنکه عرفا برای رهایی از تیرگیها چله نشینی میکردند تا تولدی دوباره در خود بیابند. تولد خورشید، زایش روشنیها و نیکیها، و نیز زمان مرگ تاریکیها و پلیدیهاست. نور در ایران باستان مورد احترام است و تجلی خداوند در زمین و آسمان به شمار میرود.
اگر ما امروزه به سوی چراغ قسم میخوریم یا بعد از روشن شدن چراغ صلوات میفرستیم، نشانهای از تقدس نور است که در ضمیر ناخودآگاه جمعی همه ما وجود دارد. برخی نیز سعی میکنند جلوهای از نور و نمادی از خورشید را در سفرههای یلدایی خود داشته باشند، ازین رو تا پاسی از شب، شمع روشن میکنند و در کنار یکدیگر به صرف خوردنیهایی چون هندوانه و انار که نمادی از خورشید سرخ است، میپردازند.
در ادبیات فارسی شاعرانی چون خاقانی، خورشید را سرخ (زر سرخ) فرض کردهاند به همین دلیل هندوانه میتواند نمادی از خورشید باشد:
نیزه کشید آفتاب، حلقۀ مه در ربود / نیزۀ این زرّ سرخ، حلقۀ آن سیم ناب
اگرچه برخی گفتهاند که هندوانه از هند وارد ایران شده و بعضی نیز آن را محصول سرزمین شام دانسته اند همانطور که کُردهای ایران به آن شامی میگویند، اما آنچه که میدانیم آن است که این محصول بعد از ورودش به ایران مورد توجه قرار گرفته و از آنجایی که هندوانههای ابتدایی ایران گرد بود، در کنار انار به عنوان نمادهایی از سفرههای یلدایی مورد استفاده قرار گرفته است.
یلدا فقط یک شب نیست، تمرین هر سالهای است که به ما یادآوری میکند «پایان شب سیه، سپید است» و در نهایت، نور بر تاریکی و حق بر باطل پیروز خواهد شد که این از وعدههای خداوند است. در این شب، همه ما ایرانیها فارغ از اختلافات قومی و زبانی، از هر طیف و گروه و سلیقهای، در کنار یکدیگر برای هم آرزوی آرامش و سلامتی میکنیم و با تفأل از حضرت حافظ، از او میخواهیم تا نویدن آمدن روزهای خوب و وعدۀ برآورده شدن آرزوهایمان را به گوشمان برساند:
معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و أن یکاد بخوانید و در فراز کنید