۰
تاریخ انتشار
يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۱

از هبوط آدم تا ظهور حضرت حجت در قاب «فصل شیدایی»

از هبوط آدم تا ظهور حضرت حجت در قاب «فصل شیدایی»
«فصل شیدایی» عنوان نام آشنایی است که حالا دیگر سابقه‌اش بیش از یک دهه شده است و قالب  نوپا و جذاب «نمایش میدانی» را به بلوغ رسانده است. نمایشی که ترکیبی از تئاتر، تعزیه خوانی، سینما، موسیقی و سایر هنرهای نمایشی است و در عمرکوتاه خود توانسته مخاطبان فراوانی را پیرامون خود جذب کند. تجربه هیجان انگیز تماشای نمایش در بستر واقعیت،‌ از آدم علیه‌السلام تا موعود عجل‌الله تعالی فرجه الشریف موجب شده است تا در تمام این سال‌ها «فصل شیدایی» -و سایر نمایش‌های مشابه خود که پیش از این با نام های دیگری شناخته می‌شدند-‌ بتوانند در استان‌های مختلف کشور مورد توجه قرار بگیرند. مخاطبان چندده هزار نفره‌ای که در ایام کمتر از ۱۰ روز به تماشای این نمایش هیجان انگیز می‌نشینند و با قالبی جدید از روایت نمادین مواجه می‌شوند. فصل شیدایی این‌بار به سمنان رسیده است و استقبال چشم‌گیر مردم این استان نه چندان پرجمعیت بهانه ای شد تا نگاهی داشته باشیم به این قالب نمایشی که علیرغم عمر کوتاه خود توانسته به عنوان یک قالب هنری پرطرفدار مطرح شود.
 
از میراث نامبارک قجرشاه تا دغدغه‌های لاله‌زاری
ورود تئاتر به ایران مشابه بسیاری از گونه‌های هنری دیگر معلول سفر شاهان قجری به اروپا بود. جذابیت این‌گونه هنری نیز موجب شد تا ناصرالدین شاه بعد از بازگشت از اروپا دستور دهد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایش‌هایی مثل ان‌چه که  او در فرنگ دیده به نمایش درآید. عمارت مسعودیه در بهارستان به همین نیت ساخته شد و تئاتر مدرن در ایران پا گرفت. اما این گونه نمایشی هیچ‌گاه مورد علاقه عامه مردم ایران نبود. آن‌ها نمایش‌های روحوضی و تعزیه‌ها را بیشتر ترجیح می‌دادند. در دوران رضا شاه تعزیه و عزاداری به صورت کلی ممنوع گردید و با کودتای ۲۸ مرداد تئاتر نیز رو به افول شد. با عبور از کودتا تئاتر توسط حکومت پهلوی معنای تازه‌ای گرفت و رد آن را در لاله‌زار می‌شد یافت.پیش از آن لاله‌زار مرکز اصلی نمایش‌های صحنه‌ای بود و بعد از کودتا تبدیل به کافه‌ها و کاباره‌های متعددی گردید. تئاتر تا می‌خواست دوباره جان تازه‌ای بگیرد دو دهه از عمر حکومت پهلوی دوم گذشت. در این مدت تئاتر باردیگر به مثابه زمان قاجار رو به اجرای نمایش‌های ترجمه‌ای به دور از هویت ایرانی آورد. تئاتر از بدو ورود به ایران هیچ‌گاه فرزند خودخواسته مردم نبود. بلکه همواره دغدغه‌هایی دور از عامه جامعه و ادبیاتی متفاوت از فرهنگ ایرانی را دنبال می‌کرد. بعد از انقلاب اگرچه که تعریف هنر مطلوب به هنری دغدغه‌مند و بومی تغییر یافت،‌اما تئاتر در عمده مواجهات پساانقلابی خود همچنان نتوانست هویت متمایزی به خود ببخشد. به جز معدود آثاری که در سال دغدغه‌مندانه با هویتی ایرانی به روی صحنه می‌رفت،‌بدنه انقلاب از جامعه بازماند و نتوانست به خود تحولی جدی ببخشد.
تولد ایرانی تئاتر با دغدغه‌ای محترم
 تا نیمه اول دهه هشتاد شاید تئاتر اتفاق هنری مهجوری برای بیان دغدغه‌های شیعی  و ایرانی به حساب می‌آمد. اما بهزاد بهزادپور در این ایام اتفاقی جدید رقم زد. کارگردانی که با «خداحافظ رفیق» نامش در تاریخ سینمای ایران ماندگار گردید، اما در عین حال دستی بر تئاتر داشت و پیشه‌اش نویسندگی بود. او با «شب‌های آفتابی» قالب هنری جدیدی را در ایران رونق داد که هم تئاتر بود، هم موسیقی، هم سینما و هم آمیخته‌ای از هنرهای نمایشی پیشین ایرانی‌ها. شب‌های آفتابی با حدود ۴۰۰ بازیگر، ادوات عظیم نظامی و آکسسوار های پیچیده صحنه در محیطی باز اجرا شد. هر سال رونق این نمایش بیش از سال قبل می‌گردید. به گونه‌ای که دیگر شب‌های آفتابی تبدیل به یک ژانر جدید در عرصه‌ هنرهای نمایشی شده بود. بهزادپور با «شبی در کهکشان‌ها» این قالب را ادامه داد اما پس از مدتی خود کنار کشید،‌ اما ژانر نمایش میدانی همچنان رو به رشد مسیر خود را ادامه داد.
تورق نمایشی تاریخ
«شب‌های آفتابی» و  «شبی در کهکشان‌ها» دهه هشتاد تا «فصل شیدایی» امروز همگی داستانی واحد را روایت می‌کنند که پس از یک دهه همچنان برای مخاطبینش جذاب باقی مانده است. روایتی از تاریخ بشر.  از حضرت آدم(عج) تا ظهور حضرت حجت(عج). این ابتدا و انتها البته میانه‌ای طولانی دارد. تا جایی که از دل چندساعت اجرا تاریخ جلوی چشم حضار ورق می‌خورد. از پیش از اسلام تا حوادث بعد از شهادت پیامبر اسلام(ص). تاریخ یک‌جا نمی‌ماند از جغرافیای عربستان به کربلا می رسد و از کربلای عراق به کربلای ایران و ۸ سال دفاع مقدس کشانده می شود. تاریخ معاصر با ما می‌شود. حتی از ما عبور نیز می‌کند و آینده ای قریب را به رخ می‌کشد که چگونه‌ اهل‌حق، مستضعفان وارثان زمین خواهد شد.  ورق زدن تاریخ به کمک قصه و تکنولوژی مخاطبان عام را با خود همراه می‌سازد. به همین خاطر است که پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم «فصل شیدایی» به شرط تداوم در اجرای هرساله خود می‌تواند به تنهایی طعنه به تعداد مخاطبان تمام نمایش‌های صحنه‌ای بزند.
فصل شیدایی،‌ماه عدالت
فصل شیدایی را نمی‌توان صرفا در حوزه نوآوری در تکنیک و جذب مخاطب سرآمد دانست. این اتفاق هنری یکی از بهانه‌های خوب مطرح ساختن مساله «عدالت فرهنگی» است. در صنعت فرهنگی، عمده امکانات متمرکز بر پایتخت و کلانشهر هاست و کمتر رویداد مهم فرهنگی هنری را می‌توان یافت که خارج از محدوده کلان‌شهرها به وقوع بپیوندد. در تمام این سال‌ها فصل شیدایی و نمایش‌های مشابه آن نه تنها در تهران اجرا می‌شود بلکه شهرستان‌ها و برخی مراکز استان‌ها نیز میزبان فصل شیدایی می‌شوند. اقتضای این نمایش برگزاری آن به صورت رایگان برای عموم است و بعید به نظر می‌رسید نهادی دیگر جز سازمان هنری‌رسانه‌ای اوج بتواند با صرف هزینه‌های اندک، مردم را به صورت رایگان به تماشای این نمایش بنشاند. فقر عدالت فرهنگی در شهرستان‌های کم‌بهره‌تر موجب می‌شود که نه تنها استقبال از این رویدادهای به غایت بزرگ و وسیع افزایش پیدا کند، بلکه از این ظرفیت برخوردار است تا بر میزان اثر گذاری آن نیز بیفزاید. فصل شیدایی با سفر به هر شهر داستان خود را با محوریت قهرمان‌های شهر پیش می‌برد. اتفاقی مبارک که تلاش می‌کند داستان هر سال از فصل شیدایی مختص به همان مردمی باشد که به تماشای آن‌نشسته اند. در شهر سمنان که کمتر از ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و همزمان کنسرت و سیرک نیز در این شهر درحال برگزاری است، هر شب حدود ۸ هزار نفر به تماشای فصل شیدایی می‌نشینند که آماری درخورد توجه است. استقبال از این نمایش در شهرک روزیه با توجه به حجم جمعیت خود اتفاقی کم‌نظیر در سال‌های اخیر بوده که تحسین بسیاری از اهالی هنر را نیز برانگیخته است.
شیدایی در فصل‌های بعد...
در تمام این سال‌ها از شب‌های آُفتابی تا فصل شیدایی همواره مردم پای ثابت این  نمایش‌های میدانی بوده‌اند و از آن استقبال نموده‌اند. اما این استقبال نباید بدان معنا باشد که قصه تکراری این سال‌های فصل شیدایی همچنان بدون تاریخ مصرف تا سال‌های سال روایت شود. خلاقیت در روایت و استفاده از تکنولوژی‌های مدرن‌تر در عین پایبندی به اسلوب قصه‌گویی ایرانی و ذائقه مخاطب نسل جدید باید بهانه خلق محصولات متنوع دیگری باشد که زین پس اجرا خواهند شد. نمایش‌های میدانی می‌توانند به جای روایت تمام تاریخ بشر، بخشی از تاریخ و سوژه‌ای ناب از دل زمان باشند که مخاطبان را با جزئیات بیشتر به دل یک واقعه بکشانند. واقعه‌ای که هم می‌تواند از تاریخ بگوید و هم طعنه به امروز و فردا بزند.
 
مرجع : فارس
https://www.razavi.news/vdcgtq9t.ak9nw4prra.html
razavi.news/vdcgtq9t.ak9nw4prra.html
کد مطلب ۴۵۱۳۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما