حجتالاسلام قیومزاده تصریح کرد:
روحیه ماجراجویی؛ علت گرایش دانشجویان به عرفانهای کاذب/ ارائه مدل عرفانی اصیل
مفهوم تشکیکی عرفان
وی افزود: با توجه به تشکیکی بودن واژه عرفان و متفاوت بودن مراد از آن، شاید نتوان به گونهای به بررسی این مسئله پرداخت که همه فرقهها را در بر بگیرد. انسان فطرتاً گرایش به باطن و امر مطلق دارد و اگر عرفان را به عنوان باطنگرایی و درونگرایی تعریف کنیم، بر این اساس همه انسانها به سوی عرفان گرایش دارند و هر کس از عرفان دم بزند میتواند گروهی را جذب خود کند. این یکی از عوامل گرایش به عرفان است، چه عرفان صحیح و چه عرفان کاذب.
قیومزاده با بیان اینکه انسانها بر اساس گرایش فطری خود تمایل دارند به پیروی از جریانات عرفانی بپردازند، تصریح کرد: در این مسئله تفاوتی میان عرفان اصیل و عرفان کاذب وجود ندارد. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که برخی از علتها و زمینههای توسعه عرفانها نوظهور مربوط به افرادی است که به پیروی از این جریانات میپردازند و برخی عوامل مربوط به ایجادکنندگان این عرفانهاست.
عوامل گرایش به عرفانهای کاذب
وی اظهار کرد: اگر این زمینهها را از منظر گروندگان و گیرندگان عرفانهای کاذب بررسی بکنیم، میتوانیم به عواملی از این دست اشاره کنیم: تمایل انسان به دانستن ابعاد ناشناخته و مرموز وجود خود. همچنین گرایش فطری به آرامشها درونی و روانی؛ یعنی مردم احساس میکنند عرفان به آنها کمک میکنند درونگرا شوند و آسایش و آرامش بیشتری پیدا کنند. با این وجود، علل شکلگیری و توسعه فرقهها عمدتاً ناشی از عملکرد افرادی است که این فرقهها را ایجاد میکنند و این حالات عرفانی را برای دیگران بروز میدهند.
دانشیار دانشگاه آزاد با بیان اینکه عللی که به توسعه عرفانهای کاذب و فرقهگرایی دامن میزنند یکسان نیستند، تصریح کرد: برای مثال این امر میتواند ناشی از سوءاستفاده از افراد باشد؛ یعنی افرادی که این فرقهها را به وجود میآورند میخواهند از مردم سوءاستفاده بکنند، حالا چه سوءاستفادههای اقتصادی و چه سوءاستفادهها اخلاقی. این امر در همه عرفانهای کاذب مشاهده میشود. برخی نیز به دلیل انگیزههای سیاسی به عرفانهای کاذب دامن زدند و افرادی را جذب این عرفانها کردند، لذا نمیتوان در یک گفتوگوی کوتاه بیان کنیم چرا عرفانهای کاذب شکل گرفتند و عوامل توسعه آنها چیست. عوامل مختلفی در این زمینه دخیل است، هم از ناحیه کسانی که به این عرفانها گرایش پیدا میکنند و هم کسانی که این عرفانها را به وجود میآورند.
راز جاذبه عرفانهای کاذب
وی در خصوص راز جاذبه عرفانهای کاذب توضیح داد: میخواهم بگویم که اگر بخواهیم که درصد بگیریم و آماری ارائه دهیم که چه میزان از جوانان جذب فرقههای نوظهور شدهاند، این آمار آماری نیست که مطلب را غیرطبیعی نشان دهد. منتهی بخشی از افراد اساساً در حوزه دانشجویی و علمی ماجراجو هستند؛ یعنی شاید هیچ نیازی به التیام روحی که بخواهند آن را در عرفان پیدا کنند نداشته باشند، ولی میخواهند این جریانات را بفهمند و با این عرفانها آشنا شوند؛ لذا این افراد در گروههای عرفانی عضو میشوند.
قیومزاده تصریح کرد: نکتهای که باید بر آن تأکید کرد این است که اگر نتوانیم یک عرفان جامع و کامل که نیازهای افراد را برطرف بکند ارائه بکنیم، خودبهخود زمینه برای عرفانهای کاذب فراهم میشود. بهترین راه برای کم کردن این جاذبه، ارائه یک مدل عرفانی جامع و کامل مبتنی بر تعالیم دینی و اسلامی است. در مجموع تصورم این است که جذابیت عرفانهای نوظهور به دلیل نبود یک مدل عرفانی کامل است. در فضای دانشگاهی هم همینگونه است. دانشجویان دنبال شناخت هستند.
پیامدهای توسعه عرفانهای نوظهور
وی با بیان اینکه اگر شناخت صحیحی از عرفان اسلامی ارائه ندهیم طبیعتاً فرقههای غیر اصیل میتوانند جولان بدهند و افراد را جذب خود بکنند، گفت: حاصل کلام اینکه برای خنثی کردن اثر عرفانهای نوظهور هم باید شناخت صحیحی از عرفان اسلامی ارائه داد و هم مدلی از عرفان ارائه کرد که با تعالیم اصلی قرآن و سنت و سیره بزرگان دین راستیآزمایی شده باشد.
قیومزاده در خصوص پیامدهای توسعه عرفانهای نوظهور، اظهار کرد: اولاً افرادی که دنبال فرقههای اینچنینی هستند از تعادل رفتاری خارج میشدند. این پیامد فردی و روانی است که گرایش به این عرفانها در پی دارد. این افراد دیگر آن زندگی متعادل و رفتار متعادلی که پیش از گرایش به این عرفانها داشتند را نخواهد داشت. این نخستین پیامدی است که متوجه این افراد میشود. در مرتبه بعد، زندگی خانوادگی و ارتباطشان با نزدیکان و خویشاوندان از صورت معقول و منطقی خود خارج میشود. ثالثاً افراد زیادی هستند که به پیروی از این عرفانهای کاذب پرداختند و در اثر آن شغل و حرفه خود را از دست دادهاند و دیگر نتوانستند در فضای کاری با دیگران تعامل داشته باشند.
وی افزود: حتی گزارش شده است برخی افراد که به پیروی از این جریانات پرداختهاند به جرایم و تخلفاتی دست زدهاند. اینها تبعات منفی اخلاقی و اجتماعی این عرفانها است. گاهی نیز از این جریانات سوءاستفاده سیاسی شده است؛ یعنی گروههایی تشکیل دادهاند که رفتارهای خاص سیاسی و اجتماعی بروز دهند. در مجموع، این عرفانها میتوانند تبعات اخلاقی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی منفی به بار آورند.
وی افزود: با توجه به تشکیکی بودن واژه عرفان و متفاوت بودن مراد از آن، شاید نتوان به گونهای به بررسی این مسئله پرداخت که همه فرقهها را در بر بگیرد. انسان فطرتاً گرایش به باطن و امر مطلق دارد و اگر عرفان را به عنوان باطنگرایی و درونگرایی تعریف کنیم، بر این اساس همه انسانها به سوی عرفان گرایش دارند و هر کس از عرفان دم بزند میتواند گروهی را جذب خود کند. این یکی از عوامل گرایش به عرفان است، چه عرفان صحیح و چه عرفان کاذب.
قیومزاده با بیان اینکه انسانها بر اساس گرایش فطری خود تمایل دارند به پیروی از جریانات عرفانی بپردازند، تصریح کرد: در این مسئله تفاوتی میان عرفان اصیل و عرفان کاذب وجود ندارد. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که برخی از علتها و زمینههای توسعه عرفانها نوظهور مربوط به افرادی است که به پیروی از این جریانات میپردازند و برخی عوامل مربوط به ایجادکنندگان این عرفانهاست.
عوامل گرایش به عرفانهای کاذب
وی اظهار کرد: اگر این زمینهها را از منظر گروندگان و گیرندگان عرفانهای کاذب بررسی بکنیم، میتوانیم به عواملی از این دست اشاره کنیم: تمایل انسان به دانستن ابعاد ناشناخته و مرموز وجود خود. همچنین گرایش فطری به آرامشها درونی و روانی؛ یعنی مردم احساس میکنند عرفان به آنها کمک میکنند درونگرا شوند و آسایش و آرامش بیشتری پیدا کنند. با این وجود، علل شکلگیری و توسعه فرقهها عمدتاً ناشی از عملکرد افرادی است که این فرقهها را ایجاد میکنند و این حالات عرفانی را برای دیگران بروز میدهند.
دانشیار دانشگاه آزاد با بیان اینکه عللی که به توسعه عرفانهای کاذب و فرقهگرایی دامن میزنند یکسان نیستند، تصریح کرد: برای مثال این امر میتواند ناشی از سوءاستفاده از افراد باشد؛ یعنی افرادی که این فرقهها را به وجود میآورند میخواهند از مردم سوءاستفاده بکنند، حالا چه سوءاستفادههای اقتصادی و چه سوءاستفادهها اخلاقی. این امر در همه عرفانهای کاذب مشاهده میشود. برخی نیز به دلیل انگیزههای سیاسی به عرفانهای کاذب دامن زدند و افرادی را جذب این عرفانها کردند، لذا نمیتوان در یک گفتوگوی کوتاه بیان کنیم چرا عرفانهای کاذب شکل گرفتند و عوامل توسعه آنها چیست. عوامل مختلفی در این زمینه دخیل است، هم از ناحیه کسانی که به این عرفانها گرایش پیدا میکنند و هم کسانی که این عرفانها را به وجود میآورند.
راز جاذبه عرفانهای کاذب
وی در خصوص راز جاذبه عرفانهای کاذب توضیح داد: میخواهم بگویم که اگر بخواهیم که درصد بگیریم و آماری ارائه دهیم که چه میزان از جوانان جذب فرقههای نوظهور شدهاند، این آمار آماری نیست که مطلب را غیرطبیعی نشان دهد. منتهی بخشی از افراد اساساً در حوزه دانشجویی و علمی ماجراجو هستند؛ یعنی شاید هیچ نیازی به التیام روحی که بخواهند آن را در عرفان پیدا کنند نداشته باشند، ولی میخواهند این جریانات را بفهمند و با این عرفانها آشنا شوند؛ لذا این افراد در گروههای عرفانی عضو میشوند.
قیومزاده تصریح کرد: نکتهای که باید بر آن تأکید کرد این است که اگر نتوانیم یک عرفان جامع و کامل که نیازهای افراد را برطرف بکند ارائه بکنیم، خودبهخود زمینه برای عرفانهای کاذب فراهم میشود. بهترین راه برای کم کردن این جاذبه، ارائه یک مدل عرفانی جامع و کامل مبتنی بر تعالیم دینی و اسلامی است. در مجموع تصورم این است که جذابیت عرفانهای نوظهور به دلیل نبود یک مدل عرفانی کامل است. در فضای دانشگاهی هم همینگونه است. دانشجویان دنبال شناخت هستند.
پیامدهای توسعه عرفانهای نوظهور
وی با بیان اینکه اگر شناخت صحیحی از عرفان اسلامی ارائه ندهیم طبیعتاً فرقههای غیر اصیل میتوانند جولان بدهند و افراد را جذب خود بکنند، گفت: حاصل کلام اینکه برای خنثی کردن اثر عرفانهای نوظهور هم باید شناخت صحیحی از عرفان اسلامی ارائه داد و هم مدلی از عرفان ارائه کرد که با تعالیم اصلی قرآن و سنت و سیره بزرگان دین راستیآزمایی شده باشد.
قیومزاده در خصوص پیامدهای توسعه عرفانهای نوظهور، اظهار کرد: اولاً افرادی که دنبال فرقههای اینچنینی هستند از تعادل رفتاری خارج میشدند. این پیامد فردی و روانی است که گرایش به این عرفانها در پی دارد. این افراد دیگر آن زندگی متعادل و رفتار متعادلی که پیش از گرایش به این عرفانها داشتند را نخواهد داشت. این نخستین پیامدی است که متوجه این افراد میشود. در مرتبه بعد، زندگی خانوادگی و ارتباطشان با نزدیکان و خویشاوندان از صورت معقول و منطقی خود خارج میشود. ثالثاً افراد زیادی هستند که به پیروی از این عرفانهای کاذب پرداختند و در اثر آن شغل و حرفه خود را از دست دادهاند و دیگر نتوانستند در فضای کاری با دیگران تعامل داشته باشند.
وی افزود: حتی گزارش شده است برخی افراد که به پیروی از این جریانات پرداختهاند به جرایم و تخلفاتی دست زدهاند. اینها تبعات منفی اخلاقی و اجتماعی این عرفانها است. گاهی نیز از این جریانات سوءاستفاده سیاسی شده است؛ یعنی گروههایی تشکیل دادهاند که رفتارهای خاص سیاسی و اجتماعی بروز دهند. در مجموع، این عرفانها میتوانند تبعات اخلاقی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی منفی به بار آورند.