۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۸

اربعین، شور عاشورایی حسین و حسینیان

سعید نوریان، فعال فرهنگی
اربعین، شور عاشورایی حسین و حسینیان
این روزها، کربلا حال و هوایی دیگر دارد. این روزها، دل های عاشورائیان کربلایی و عاشورایی است. نینوا، مهیای استقبال از دلدادگانی است که عاشقانه با پای ارادت به پا بوسی ارباب بی کفن می آیند. عشق، در دل محبان حسین(ع)، شوری دیگر به پا کرده است. شوری از جنس عاشورایی.
این روزها، سپیده در خون تپیده. این روزها، روزهای غم انگیزی خورشید است. خورشید، اینک سربند یا حسین را بر پیشانی بسته است و فرات، همچنان بر جداره ها می کوبد و خون، موج می زند. فرات، چون ماری زخم خورده در خویش مچاله شده است و هفتاد و دو بار پیچ و تاپ خوردن را به تماشا نشسته است. آب، «یا ابوالفضل» را در قطره قطره خود در حال گریستن است. هنوز، مشک بی آب و سقای بی دست، کنار فرات است. این روزها، روزهای غروب غم انگیز خورشید است. روزهایی که بوی درد می دهند و خون. روزهایی که یادآور خاطره تلخ خیمه های سوخته است و سرهای بی بدن و بدن های بی کفن. اینک، گودال قتلگاه، روی دو زانو نشسته و بر سر می کوبد و چهره می خراشد.
زینب(س)، یک کاروان عشق را با خود با کربلا می آورد. کاروان زینب(س)، همه چیز دارد. دلی دارد که مثل گلبرگ پرپر و زیر پا له شده و به تارج رفته است. چشمی همراه دارد که جز به بوی پیراهن حسین(ع) باز نمی شود و دستی که تمام بغض فروخورده گلوی بریده را در خود مشت کرده است و پایی که هرجا قدم نهاده، ردی از خون آبله های اسارت و دربدری را به جا گذاشته و مویی که به پای گریه های شبانه یتیمان حسینی سپید شده است. زینب(س) برای اربعین برادرش، سکینه را که بهانه است، با خود آورده است و سجاد را که خون غیرت و غرور زخمی اش از زیر غل و زنجیر اسارت فوران کرده است. اما، رقیه، این دردانه زیبای برادرش را کم دارد. دختر سه ساله ای که دل کوچکش از داغ سر بریده بابا، آب شد ولی آب نخورد. چه سخت است، زیر خیمه گاه نگاه زینب(س)، چله نشین درد بودن.
غباری سرد و غریب، آسمان را پوشانده است. فریادها، شعله ورند و هنوز از چشم های زمین خون می چکد. داغ دل زینب در حال چهل روزه شدن است. حسین در روز عاشور و ظهر این روز خونین، در مذبح جهل و جور، سر بریده شد تا خونش زمین تشنه را سیراب کند و خاک، سرخ شود. خاکی که آدم را از آن ساخته اند و از روز عاشورا، هر کودکی که متولد می شود، ذره ای از خون حسین را با خود همراه دارد.
بیابانی که در جنون است و پا می زند و صدای زنگ شترهایی که آشفته اند و هراسان. هنوز تلخی این شوکران، جان تاریخ را مسموم می کند. بال های پرواز که با ردی خونین بر آسمان گسترده می شوند و صدای شیون کودکان و ناله زنان و صدای مویه ملائک از عرش. شام غریبان کوفه، تا انتهای تاریخ ادامه خواهد داشت. هنوز خرابه های شام خواب دردناک دختری را می بیند که با خورشیدی پاره پاره درد دل می کند.
سوگواره ها، اربعین تو را ضجه می زنند و زنجیرهای خسته پیوسته و پی در پی، تو را به نوای طبل ها گریه می کنند. هنوز بوی خون از گلوی کودکان شش ماه می ریزد. اربعین، چهل بار درد سیلی را تجربه کردن و چهل بار با حنجره های شش ماهه داغ دل حسین را فریاد زدن است. اربعین چهل بار بر خود لرزیدن خورشید است. اربعین، یادآور شور عاشورایی حسین و حسینیان است. اربعین، فصل گریستن دوباره بر شهدای مظلوم آل الله و بهار اشک باریدن بر خاک پاک کشتگان بی کفن دشت نینواست. اربعین، چهل روز کربلا را در این روزهای عزا و مرثیه، گریه کردن است. اربعین، چله نشینی عشق حسین و هفتاد و دو حنجره سوخته است. اربعین، خلاصه غربت هفتادو دو نگاه غریبی است که در فصل غربت نگاه ها، در چشمه عاشورا، غسل شهادت ساختند و در سرزمین نینوا برای احیای دل ها جاری شدند. اربعین، نامه بلند عاشوراست که پاورقی آن، زیارت عاشوراست. ااربعین، سجاده هیهات گستردن و بر سر زنان و سینه کوبان، زیارت عاشور ا را زمزمه کردن است: سلام بر تو ای خون خدا.

 
https://www.razavi.news/vdccosq1.2bqpp8laa2.html
razavi.news/vdccosq1.2bqpp8laa2.html
کد مطلب ۳۵۱۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما