مصطفي محدثي خراساني، متولد 1340 در شهرستان تايباد خراسان رضوي است. از او تاکنون آثار گوناگوني با محوريت شکلهاي گوناگون غزل، رباعي، دو بيتي، مثنوي، چارپاره، نيمايي و ... منتشر شده است. کتابهاي «شاعران پروازي»، «هزار مرتبه خورشيد»، « طنين کوه»، «سلوک باران»، « بودن در نبودن» ،«سکر سماع» (گزيده شعر) و ... از آن جملهاند. همچنين او از جمله جريانسازان شعر جوان حوزهي هنري مشهد و از شاعران فعال در برنامههاي آستان قدس رضوي به شمار ميرود. اخيرا نيز مجموعه شعر «جشن يگانگي»از اين شاعر و از سوي انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. خبرگزاري فرهنگ رضوي در روزهای که جشنوارههاي بين المللي امام رضا (ع) در حال برگزاری است، پيرامون موضوع شعر آييني و رضوي با اين شاعر خراساني گفتگويي انجام داده که آن را در ادامه ميخوانيد:
به نظر شما شعر آیینی و رضوی در معرفی و انتقال پیام معصومین به چه مولفههایی باید پایبند باشد؟
علاوه بر شاعر بودن که لازمهي سرودن است، اگر در جان شاعری دو مولفهي معرفت و محبت نسبت به اهل بیت(ع) وجود داشته باشد، میتواند در حوزۀ شعر آیینی موفق عمل کند و اثر ارزشمندی بیافریند.
به نظر ميرسد شعر رضوی در میان شاعران خراسانی حال و هوای خاصتری داشته باشد. با توجه به اینکه خود شما هم از جمله شاعران اهل خراسان هستید، میخواستم کمی دربارۀ پیشینۀ این نوع سرودهها و حالوهوای شعر خراسان؛ به عنوان پایتخت مذهبی ایران بفرمایید.
من خیلی به اين معتقد نیستم که کسانی که در مشهد ساکناند یا همجوار با امام رضا (ع) هستند، لزوما میتوانند شعرهای بهتری بسرایند. در واقع قانون تثبیت شدهای وجود ندارد. چهبسا کسی که دور از ایشان است و نوعی تجربهي غربت دارد، از حس بیشتری برخوردار باشد و شعر تاثیرگذارتری بسراید. اما به نظر من در خراسان، با وجود تمام ظرفیتها، در مجموع نسبت به بحث شعر رضوی کمکاری شده است. یک شهر عظیم با آنهمه امکانات گسترده مثل آستان قدس رضوي که در واقع وابسته به خود امام رضا(ع) هست، کار بزرگ و شایسته، و حرکت هدفمند و پایندهای را نسبت به امام رضا (ع) انجام نداده است. کارهایی انجام شده اما ظرفیت خیلی بیش از اینهاست و امکان بهرهبرداری بیشتری وجود دارد. مثلا شهری مثل شیراز از ابتدای انقلاب اسلامی متولی کنگرۀ شعر عاشورا بوده و هر سال نیز این کنگره را برگزار میکند. و با همان امکانات محدودی که داشتند، اين حرکت را هدفمند پیش بردهاند. یک مرد خیر به نام آقای «فرهنگ» بانی برگزاری اين کنگره است و این کار بزرگ را در سطح کشور انجام دادهاند و کتابهای شعر متعددی نیز در موضوعات و حوزههای مختلف عاشورا تولید کردهاند. ولی در خراسان با توجه به توامندیای که وجود دارد، عملکرد موجود بسیار ناچیز است.
شما از جمله شاعرانی هستید که با آستان قدس رضوی نیز در شب شعرهایی چون ملکوت هشتم، خورشید ولایت، سوگ آفتاب، و ... همکاریهایی داشتهاید. با توجه به این تجربه، چه پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت موجود دارید؟
بله، من هم به عنوان داور، و هم به عنوان مهمان و ... در این برنامهها شرکت داشتهام. کارهای انجام شده را که زیاد هم بوده است، نفی نمیکنم؛ اما عرضم این است که با آن عظمت فرهنگی و ظرفیت ادبی بالایی که در خراسان نهفته است و با آن امکاناتی که آستان قدس و نهادهای دیگر این شهر دارند، ابزار و پشتوانههای لازم برای کارهای خیلی بزرگتر از اینها وجود دارد و از این امکانات میشد بهتر استفاده شود. اگرنه کارهایی که انجام شده و زحماتی که کشیده شده نیز ارزشمند است. اما حرف من این است که در مقایسه با همین شب شعر عاشورا در شیراز، که یک انسان خیّر با بودجه اندک دارد آن را اداره میکند، در مشهد پیرامون شعر رضوی کم کاری شده است. من شنیدهام بخش شعر رضوی را به کرمان سپردهاند. درحالیکه خراسان، خاستگاه شعر پارسی و پایگاه شعر است و تمام جهان برای شناخت شعر پارسی چشمش به خراسان است.
البته شهرهای دیگری چون همدان و بیرجند نیز به برگزاری جشنوارههای شعر رضوی پرداختهاند؟
انواع ادبی دیگر را میتوانند به شهرهای دیگر بسپارند، اما چرا شعر را از خراسان بیرون میبرند؟ اصلیترین و ملیترین و ریشهدارترین هنر در خراسان، شعر است. اصلا ایران و جهان را به شعر شاعران خراسان میشناسند و بزرگترین شاعران ما شاعران خراسان هستند. نقاشی، خوشنویسی و ... را میشود به استانهای دیگر بسپارند، اما شعر را چرا به کرمان سپردهاند؟
برخی شاعران با استانی برگزار شدن جشنواره ها موافقاند، اما معتقدند بهتر است تنها یک جشنوارۀ بزرگ کشوری وجود داشته باشد، نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من کماکان باید متولی جشنوارههای شعر رضوی، خود خراسان باشد و دبیرخانهي دائمی آن نیز در مشهد مستقر شود و از آنجا سیاستگذاری و برنامهریزی شود. اینکه بخواهند در بخشهای مختلف کشور، کارها را تقسیم کنند تا استانهای دیگر هم با موضوع شعر رضوی درگیر شوند، اگر مدیرت واحدی باشد اتفاق بدی نیست. ولی با توجه به اهمیت ویژهي شعر به عنوان یک هنر ملی، در کنار جشنوارههای دیگر باید یک جشنوارهي بزرگ شعر رضوی در اندازههای ملی و بین المللی در مشهد برگزار شود. اندازههای این جشنواره نباید کوچک شود و در دیگر شهرستانها حیف و میلش کنند. اگر همهي حوزههای یک جشنواره را به شهرهای گوناگون واگذار میکنند، به نظر بنده باید یک جشنوارۀ شعر مستقل، و بسیار با عظمت و کارشناسی شده به مرکزیت مشهد وجود داشته باشد و با هدفهای بلند و برای سالهای متمادی برگزار شود.
شما به عنوان یکی از افرادی که در جلسات سیاستگذاری جشنوارۀ شعر رضوی حضور داشتهاید و از کارشناسی و نظراتتان بهره گرفته شده، بفرمایید عملکرد جشنوارۀ بین المللی امام رضا را در طی سالهای برگزاری آن چطور ارزیابی میفرمایید و چه باید کرد تا اشعار رضوی از مضامین تکراری فاصله بگیرد و بتواند به سمت ماندگاری حرکت کند.
هر اقدام فرهنگی که انجام میشود موجی ایجاد میکند و باعث تولید اثر و ایجاد انگیزه میشود. جشنوارهي رضوی هم تاکنون برکات خاص خودش را داشته و توانسته در سطح کشور این موج را ایجاد کند و منجر به تولید اثر شود. زحمات فراوانی هم کشیده شده و تلاش شده کارها با مشورت اهل نظر انجام شود تا نتیجهي مطلوبتری داشته باشد. همهي اینها را باید پذیرفت. ولی من کماکان معتقدم با این ارادتی که تک تک مردم ایران و حتی مسلمانان جهان نسبت به امام رضا (ع) دارند، این حوزه ظرفیتی بسیار بیش از اینها دارد. از طرفی هم چون شعر زبان ملی است و ظرفیت ملی دارد و هنر ریشهدار و عمیق ماست، جشنوارهي شعر رضوی میتواند در قد و قوارههای خیلی بزرگتر از اینها ظاهر شود و عمل کند.
ما اشعار رضوی را معمولا در قالبهای کلاسیک و خصوصا غزل میبینیم و اشعار برجسته در شکلهای دیگر، مانند شکل نیمایی و سپید کمتر در میان سرودهها به چشم میخورد که البته علتش نوظهور بودن این قالبها باشد. به نظر شما برای افزایش اقبال به شکلهای سپید و نیمایی درمیان اشعار رضوی، چه باید کرد و اینکه آیا این قالبها ظرفیت انتقال پیام شعر آیینی را دارند یا میتوانند داشته باشند؟
من خیلی تاکید بر سرودن در قالب خاصی ندارم. مهم این است که شعر تاثیرگذار باشد، جانمایه داشته باشد و معرفت و محبت در آن متجلی بشود. اما طبیعتا ذوق و ذائقهي ما ایرانیها بیشتر با قالبهای کلاسیک گره خورده است و تا امروز هم دیدهایم که این قالبها برای تاثیرگذاری بر مخاطب عام کارآمدتر هستند و امکانات بیشتری دارند. اما نمیشود از ظرفیت قالبهای امروزی هم غافل ماند. ما نمونههایی داشتهایم که در زمینهي شعر آیینی بسیار موفق بودهاند. مثلا کتاب «گنجشک و جبرئیل» سید حسن حسینی که یک کتاب عاشورایی هست و به هیچ وجه کم از اشعار کلاسیک ندارد و خیلی هم توانسته موفق و تاثیرگذار ظهور پیدا کند. اما در مجموع بسامد تاثیرگذاری در قالبهای کلاسیک بیشتر است. بههمینخاطر به نظرم به شکل تصنعی و سزارینی نباید اصرار داشته باشیم که مثلا در فلان قالب هم شعر آیینی خوب سروده شود. اگر به شکل طبیعی اتفاق افتاد و شاعری این توانمندی را داشت و اثري تولید کرد، خیلی هم خوب است. کسب تجارب و جا افتادن زبان تازه در اینگونه قالبها، نهایتا به همراه خود، ظهور اشعار موفق را هم در پی دارد. اما بد نیست در فراخوانهایی که اعلام میشود، تقسیمبندی قالبهاي شعري نيز اعمال شود تا شاعرانی که میخواهند اثری بفرستند، بدانند در قالبهاي گوناگون میتوانند طبعآزمايي کنند.
در پایان اگر دربارۀ شعر رضوی و آسیبشناسی این نوع شعر نکته ای باقی مانده، بفرمایید.
باید تلاش کنیم شعر رضوی را به لحاظ حوزههای مفهومی توسع بدهیم. اینکه ما شعر رضوی را به همان اطراف حرم امام رضا(ع) و واژههايي چون مشهد، کبوتر، صحن، سقّاخانه و زیارت و ... محدود کنیم و صرفا بخواهیم این موضوعات را شعر رضوی بدانیم، تا حدی گسترهي حوزۀ مفهومی شعر امام رضا (ع) با آن عظمت را محدود کردهايم. به نظر من باید اندیشمندان، حوزههای مفهومی گستردهتر و دامنهدارتری را برای فرهنگ رضوی تبیین کنند، تا شاعران هم هنگام سرودن شعر رضوی گمان نکنند که الزاما باید یک کبوتر و آهو و پنجره و صحنی در شعرشان باشد تا اثرشان شعر رضوی قلمداد شود. این یکی از آسیبهاییست که جشنوارهها داشتهاند و این تلقی غلط را برای بعضی از شاعران جوان نيز به وجود آوردهاند. فرهنگسازی در این زمینه بر میگردد به سیاستگذاران شعر رضوی که با کمک گرفتن از اندیشمندان و آگاهان به فرهنگ رضوی، میتوانند حوزههای مفهومی را توسع دهند.