گفتگو با استاد احمد قائم مقامی به بهانه نمایشگاه "غدیر میعادگاه عشق " در نگارخانه رضوان
دیوار شکسته عشق
استاد قائم مقامی درباره نمایشگاه میگوید: (( چهارماه زمان کم بود اما با برنامه ریزی دقیق توانستیم کارها را به سرانجام برسانیم وشاهد کارهای خوبی از شاگردانم باشم.)) آثار این نمایشگاه با همکاری 12 تن از هنرجویان مقطع فوق ممتاز انجام شده است که قائم مقامی اشاره به آن دارد:(( آثار از هنرجویان مرحله فوق ممتاز من است که تقریبا دو تا سه دوره را در مرحله فوق ممتاز با من گذراندند. هنرجویان در دسته بندی مختلف هستند. عده ای در دور سوم فوق ممتاز، تعدادی دوره دوم و تعدادی هم مر حله اول را پشت سر گذراندند. موضوع آثار با توجه به مناسبت عید قربان تا عید غدیر مرتبط با این اعیاد است.))
رجعتی به رسالت خویش داشتم
نوع نمایشگاه را آگاهانه انتخاب
وی تاکیدش به روی سبک قدیم در این نمایشگاه است و میگوید: (( هر هنرمندی ذاتا دوست دارد،یک رجعتی به رسالت خودش داشته باشد که در حوزه شعر ، نقاشی و... این اتفاق افتاده است. من بحث مدرن را انکار نمیکنم ولی متاسفانه دراین مسیر مدرن آنقدر راههای غلط پا در میان گذاشته است که گاهی چیزی به عنوان پست مدرن نمی بینم. اگر ما الهام مدرن و پست مدرن را از اروپا میگیریم
این مدرس خوشنویس ادامه میدهد: (( در حوزه خوشنویسی که قدرتمندی خودش را از گذشته دارد، نخواستم بیش از این راه به مسیر غلط بگذارد. از طرفی چون خودم علاقه مند به آثار دوره صفوی ودوره قاجار هستم، این نگاه رجعتی را به کار داشتم.بشر امروز خسته است و نیاز به محیط آرام دارد واین نوع نگاه در بخش خوشنویسی، احیاگر این خواهد بود. حتی رنگهایی که در آثار در نظر گرفتهایم کاملا سنتی است و نوع سیاه خط منطبق با دوره قاجار است.))
این را من به فال نیک میگیرم
عشق ورزی از پشت دیوار
آثار یک استاد کنار شاگردانش در این روزگار استاد-شاگردی، کمی غریب است. اما وی اعتقاد به اتفاق خوب در کنار این با هم بودن دارد و میگوید: (( می توان اتفاق خوبی را به وجود آورد. ما تا زمانی که بین هنرجو که فرزند من است یک حائلی به عنوان دیوار است و روال من استادم تو شاگردی، باشد؛ نه من توفیق پیدا می کنم ارتباط عاطفی پیدا کنم نه آنچه را که دارم میتوانم انتقال دهم. در واقع عشق ورزی را نمیشود از پشت دیوار بیان کرد. اولین کاری که برای شاگردانم کردم دیوار را شکستم. در واقع حریم شکسته نشد، دیوار
بی سامانی اقتصادی هنرمند!
ازمیزبانی مجموعه هنری رضوان و ارزیابیاش نسبت به آستان قدس میگوید: (( با خودم همیشه اینطور فکر میکنم که اگر ما مشهدیها امام رضا (ع) را و گزینهای با عنوان آستان قدس رضوی و عنوان پایتخت معنوی جهان اسلام را نداشتیم، هیچ تفاوتی با استانهایی که از همه اینها بی بهره هستند، نداشتیم و ما هم بی بهره بودیم. امروز من در مکتب رضوان نشستم و فخرم به این است که پشتوانه ام مکتبی با عنوان رضوان است که پشتش به علی ابن موسی الرضا (ع) گرم است و این قلب من را شاد میکند که
در آخر کلامش به ما گفت: ((خویش را در عشق نشناسی خوش است/ عشق را در خویش نشناسی خوش است/ عاشقی هم حضرت عباسی خوش است/ یا علی گفتیم وعشق آغاز شد/ عشق در عالم طنین انداز شد.