کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

گفتگو با هنرمند نقاش مشهدی، محمد جعفر پاکروان

"دیوار سیمانی شهر بوم نقاشی من است"

مروری بر ده سال برگزاری جشنواره نوروزی و جایگاه هنرهای شهری در مشهد

10 فروردين 1398 ساعت 14:55

یکی از دغدغه های اهالی فرهنگ و هنر در مشهد، بیگانگی نسل جدید با شاهنامه فردوسی است. به نظر می رسد در کنار رسیدگی بیشتر مسئولان فرهنگی به مقبره فردوسی، هنرمندان نیز به نوبه خود نقش مهمی در احیای شاهنامه و آشتی دادن نسل جدید با این گنجینه ادبی و حکمت آموز بر عهده دارند.


تکتم حسین پور/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
 متولد ۱۳۶۳ در مشهد و کارشناس ارشد نقاشی از دانشگاه هنر و معماری تهران است. از سال ۹۰ به صورت تخصصی در رشته نقاشی دیواری فعالیت می کند و در کنار نقاشی به کار تدریس مشغول است. به اسطوره علاقه مند است و طرح "روایت سیاوشِ" او از میان دهها طرحی که در فراخوان شهرداری مشهد با موضوع شاهنامه شرکت کرده اند برگزیده شده. "محمد جعفر پاکروان"، نوروز امسال، داستان سیاوش، قهرمان اسطوره ای شاهنامه را که پیوند دیرینه ای با بهار و نوروز دارد، بر روی یکی از دیوارهای سیمانی شهرمان به زیبایی به تصویر کشیده است.
 
 
در یک عصر زیبای بهاری ساعتی پای صحبت این هنرمند جوان مشهدی نشستم که درباره هنر شهری و به ویژه نقاشی دیواری حرفهای شنیدنی زیادی دارد. پاکروان هنر شهری را مقوله گسترده ای می داند که شامل رشته های مختلفی از جمله دیوارنگاری است و خوشبختانه در سالهای اخیر از سوی مسئولان شهری مورد توجه ویژه ای قرار گرفته.
« هنرهای شهری در مشهد به صورت جدی از سال ۸۷ در خانه هنرمندان بهار استارت خورد و در این ده سال در قالب جشنواره های نوروزی در قسمتهای مختلف شهر مشهد به اشکال مختلفی از جمله المانهای نوروزی و نقاشی های دیواری به نمایش در آمده است. در ابتدا تعداد کارها کم و بر اساس آزمون و خطا بود که به مرور زمان با استقبال مردم روبرو شد و همانطور که می بینید اتفاقات جذابی در شهر رقم خورد و هر سال نسبت به سال قبل شاهد کارهایی با کیفیت بهتر هستیم. »
 
پاکروان با مقایسه ای میان نقاشی دیواری و نقاشی روی بوم و ذکر شباهتهای آنها، یکی از اهدافش را ایجاد نقاط اشتراک میان فعالیت حرفه ای و فضای شخصی خاص خودش می داند.  


« اگر بخواهم فعالیت هنری ام را به دو بخش تقسیم کنم، یک بخش آن کارهایی است که در فضای شهری انجام می دهم و جنبه اقتصادی اش پررنگ تر است و یک بخش علایق شخصی که در آتلیه و روی بوم نقاشی ام شکل می گیرد و در نمایشگاههایی که برگزار می کنم به نمایش می گذارم. از ابتدای فعالیت هنری ام این دو بخش را به موازات هم پیش برده ام، اما همیشه دوست داشتم بین آنها نقطه مشترکی پیدا کنم. شاید در طراحی المانهای شهری دست هنرمند برای پیاده کردن ایده های شخصی اش چندان باز نباشد، اما در نقاشی دیواری این امکان وجود دارد. دیوار برای هنرمند مانند بوم نقاشی است و من  فکر می کنم همان اتفاقی را که در آتلیه شخصی ام می افتد می توانم روی بومی با ابعاد بزرگتر پیاده کنم. همیشه دنبال فرصتی بودم تا هنر شهری را با خودم همراه کنم و کارم صرفا سفارشی نباشد. چون معتقدم هنرمند با ایده و تفکرش از دیگران متمایز می شود. امسال خوشبختانه اسطوره و شاهنامه که همیشه فضای مورد علاقه ام بوده، با کار شهری ام همسو شد، نقطه اشتراک مورد نظرم را پیدا کردم و لذت انجام این پروژه برایم دو چندان شد.»
"روایت سیاوش"، نقاشی دیواری در ابعاد بزرگ است که در ابتدای بلوار سرافرازان مشهد اجرا شده و مهمترین وجه تمایز آن با نقاشی های شاهنامه ای که در دیگر نقاط شهر شاهد آنها بوده ایم، عدم استفاده از رنگ در طراحی آن است. ویژگی که شاید در نگاه اول پرسش برانگیز به نظر برسد اما با دقت در جزییات کم کم مشخص می شود که همین نوآوری و آشنازدایی علاوه برزیبایی خاصی که به آن بخشیده، به وجه تمایزی میان این طرح و طرح های مشابه تبدیل شده. طرحی که روی یکی از دیوارهای آتلیه پاکروان نقش بسته و شباهتهای ظاهری و تکنیکی( و نه محتوایی) با روایت سیاوش دارد نیز نشانگر این نکته است که خالق اثر از مدتها پیش درگیر ایده و چگونگی اجرای آن بوده است.  
:« بعضیها شاید بتوانند کار هنری را هم مثل هر پروژه ای به شکل پیمانکاری انجام دهند و برایشان نگاه و علاقه شخصی و کیفیت مهم نباشد اما من نمی توانم به این شکل کار کنم. ضمنا آدم جشنواره ای هم نیستم. ترجیح می دهم نمایشگاه برگزار کنم و آثارم را به نمایش بگذارم و فقط در صورتی که بدانم فراخوانی مطابق با فضای ذهنی مورد علاقه ام هست در آن شرکت می کنم، مثل همین فراخوانی که با موضوع شاهنامه بود و با طرح روایت سیاوش در آن شرکت کردم. اینطور نبود که بدون پیش زمینه ذهنی اقدام به این کار کرده باشم. یک بار در سال ۹۷ در فرهنگسرای جهاد دانشگاهی نمایشگاهی با عنوان سیاوش در آتش برگزار کرده بودم و بعد از آن نیز در گالری فردوسی روی بوم چهار در دو متر گذر سیاوش را به نمایش گذاشتم و در واقع استارت کار دیواری ام از نوروز ۹۷ خورده است که شروع به طراحی کردم و در ۲۵ اردیبهشت که روز بزرگداشت فردوسی است کارم را به نمایش گذاشتم. مدتی بعد که فراخوانی با موضوع شاهنامه داده شد، همان طرح را با تغییراتی ارائه دادم که از بین تعداد زیادی اثر از سراسر کشور برگزیده شد. البته طرح اولیه ام برای اجرا روی سه دیوار بود که در نهایت یک طرح آن به مرحله اجرا رسید. من مدتها به ایده این کار فکر می کردم و حتی روی دیوار آتلیه ام طرحی شبیه به آنچه در روایت سیاوش انجام دادم را کار کردم. حتی پیش از آن هم در سال ۹۳ یک بار دیگر گذر سیاوش را کار کرده ام که حالت طنز داشت به این شکل که سیاوش را به تصویر کشیده بودم در حالی که از روی ماشینهای آتش گرفته ایران خودرو می پرید»
پاکروان درباره نحوه و مدت زمان اجرای این طرح می گوید:
 
« روایت سیاوش را همراه با میلاد خالقی که تجربه زیادی در اجرای نقاشی دیواری دارد در مدت یک هفته اجرا کردیم و  همزمان از یکی از دوستانم خواستم مستندی هم از مراحل اجرا تهیه کند. نکته ای که در حین کار به آن فکر کرده ام این است که طرح این قابلیت را داشته باشد که بعد از تکمیل شدن هم چیزهایی به آن افزود. از آنجا که این طرح با خط سر و کار دارد و کاملا بداهه است و فرم هندسی خاصی ندارد، حتی می شود بعد از مدتی به راحتی جزییاتی به آن افزود. آنچه در اجرای طرح برام اهمیت ویژه ای داشت و تلاش کردم لطمه ای به آن نخورد، وفادار ماندن به داستان سیاوش و حفظ اصل روایتگری است که در آثار ایرانی به ویژه در اسطوره اهمیت ویژه ای دارد و یکی از مهم ترین اصول هنر ایرانی است.
استفاده از ابیات شاهنامه هم به همین دلیل بوده که شفاف بگویم سراغ چه موضوعی رفته ام. ابیاتی که انتخاب کردم ضربه های کلیدی داستان سیاوش است. اگرچه به نظرم تصاویر به اندازه کافی گویاست. همه عناصر نقاشی در خدمت معرفی قهرمان هستند و به این دلیل در بخشهای مختلف تصویر گنجانده شده اند که سیاوش بهتر و شفاف تر دیده شود. »  
 
یکی از دغدغه های اهالی فرهنگ و هنر در مشهد، بیگانگی نسل جدید با شاهنامه فردوسی است. به نظر می رسد در کنار رسیدگی بیشتر مسئولان فرهنگی به مقبره فردوسی، هنرمندان نیز به نوبه خود نقش مهمی در احیای شاهنامه و آشتی دادن نسل جدید با این گنجینه ادبی و حکمت آموز بر عهده دارند. پاکروان با اشاره به این نکته از تجربه های شخصی اش مثال می زند.
 

:« خوشبختانه دو سه سال اخیر در بدنه فرهنگی هنری شهرداری اتفاقهای خوبی افتاده که یکی از آنها بها دادن به اسطوره ها و شاهنامه فردوسی است که به ویژه برای من که علاقه شخصی ام شاهنامه است اتفاق لذتبخشی بوده. حتی یکی از شعارهای شورای شهر جدید، توجه به شاهنامه بود که به خانه هنرمندان هم ابلاغ شد و به شکل جدی در سطح شهر اجرایی شد. البته در کنار توجه مسئولان به شاهنامه بایستی هنرمندان هم در این زمینه تلاش ویژه ای داشته باشند. من معتقدم حتی برای به تصویر کشیدن اسطوره هایی همچون قهرمانهای شاهنامه هم باید نوآوری داشته باشیم و هنرمان را به روز کنیم تا مخاطب امروزی راحت تر با آن ارتباط برقرار کند. در هنرهای شهری در بخش معماری زیاد جایی برای خلاقیت و نوآوری های هنری نیست اما در نقاشی های دیواری دست ما بازتر است و کارهای زیادی می شود انجام داد. برای مثال همین روایت سیاوش را که کار کردیم بعضی ها گفتند چرا رنگ ندارد و سیاه و سفید است؟ اما من این جسارت را در کارم به خرج دادم و مطمئنم به مرور زمان تاثیر خودش را خواهد گذاشت. شاید در ابتدا برای تماشاگر کمی نامانوس باشد چون ذهنش عادت کرده که نقاشی های شاهنامه را رنگی ببیند، اما به مرور ارتباط بیشتری با آن برقرار می کنند چون تلاش کرده ام در دل این کار تصاویر بدیعی شکل بدهم. از شاهنامه وام گرفته ام، نگارگری کرده ام، اما ایده ها و فضای شخصی خودم را هم به کار تزریق کرده ام. مثلا پرنده هایی که در نقاشی میبینید از فضای شخصی خودم آمده اند. در کارهای دیگری هم که انجام داده ام تلاش کرده ام نوآوری داشته باشم، برای مثال در میدان دانش آموز پرتره آدم های معمولی را در ابعاد بزرگ طراحی کردم. تا پیش از آن فقط پرتره  مشاهیر را می دیدیم. اما در کار من شهروندان عادی حضور دارند. شاگردان ممتاز مدرسه، راننده تاکسی، موتور سوار، کارمند و... یادم هست وقتی مشغول طراحی پرتره شاگرد اولها بودم آقای رهگذری از من خواست تصویر او را هم نقاشی کنم. همان جا عکسی از او گرفتم و شروع به طراحی چهره اش کردم. این کار برای مردم خیلی جذاب بود و بازخورد خوبی داشتند چون کار جدیدی بود و نگاه جدید همیشه تاثیرگذار است. وقتی برای همین مردم کار می کنیم چرا تصویر خودشان را نقاشی نکنیم؟
 یادمان باشد که هر کار نویی در ابتدا با مقاومتهایی روبرو می شود که به دلیل الگوهای ذهنی تکراری و کلیشه ای است، اما به مرور جای خودش را باز می کند. هنرمند باید این جسارت را داشته باشد که در کارش نوآوری کند. یک اثر هنری، مثلا نقاشی دیواری باید طوری باشد که هر بار مخاطب از کنارش رد می شود درگیرش شود و به کشف تازه ای برسد. قرار نیست فقط با مقداری رنگ دیوار را تزیین کنیم. برای من این نکته مهمتر است که مخاطبم را به فکر وادار کنم.»
همه اینها قبول. اما سوال مهمی که مطرح است اینکه دست هنرمند برای ایجاد نوآوری و خلاقیت چقدر باز است؟ با موانع و محدودیتهایی که همیشه وجود دارند چه باید کرد؟  
 
 
:« اگر مدیران و دست اندرکاران نگاه باز و روشنی به مقوله هنر شهری داشته باشند و دست هنرمند را باز بگذارند و به او فضای کافی برای فعالیت بدهند اتفاقات فوق العاده جذابی در جهت زیبا سازی و شادابی شهر رخ خواهد داد. درست است که برخی محدودیتها خلاقیت را شکوفا می کند اما از یک جایی به بعد موجب خستگی و دلزدگی هنرمند می شود. شهرداری باید به هنرمندان حرفه ای که تخصصی کار کرده اند بهای بیشتری بدهد و از آنها حمایت کند.
اگر مدیران شهری به هنرمندان جوان اعتماد کنند، خواهند دید که حتی صرف هزینه ای اندک تا چه حد در افزایش رضایتمندی شهروندان و ایجاد فضای شاد شهری موثر خواهد بود.
مردم این روزها آنقدر درگیر مشکلات ریز و درشت زندگی هستند که اگر در فضای زندگی شان هم نتوانیم فضا را تلطیف کنیم و شادی را تزریق کنیم دیگر چه دلخوشی باقی می ماند؟ یادمان باشد شهری توسعه یافته است که بتواند هنرمندانش را راضی نگه دارد و حمایت کند. در همه نقاط دنیا هنر شهری و نقاشی دیواری اهمیت ویژه ای دارد و در شهرهای توسعه یافته  نقاشی دیواری را بهترین هنرمندان اجرا می کنند. حتی پیکاسو هم نقاشی دیواری دارد.»
 
نگاهها و سلیقه های خاص سیاسی مدیران در هر دوره تا چه حد در این موضوع دخیل است؟  
 
:« مسلما هر مدیری نگاه خاص خودش را دارد و سلیقه اش را در تصمیم گیری های کلان دخالت می دهد. در همه دوره ها همینطور بوده است. اما خوشبختانه در چند سال اخیر فضای خوبی حاکم بوده و تعادلی میان سلیقه مدیران و ایده های هنرمندان وجود داشته است. خانه هنرمندان نگاهش کاملا هنری و تخصصی است و با وجود اینکه تصمیم گیری های کلان از بالا صورت می گیرد اما همواره سعی شده در فراخوان ها میان سلیقه و نگاه شورای سیاست گذاری و پارامترهایی مثل اقلیم مشهد، بافت مذهبی و مسافرپذیری شهر و جاذبه های توریستی و... تعادلی وجود داشته باشد. مدیران هم این نکته را می دانند که اگر موضوعی که هنرمند می خواهد کار کند با فضای ذهنی اش همخوانی نداشته باشد موفق نخواهد بود.»
 
یکی از گلایه های اغلب هنرمندان مشهدی دستمزد اندک و مشکلات معیشتی است. مشکلاتی که به گفته برخی از آنها گاهی حتی کیفیت کارهایی را که انجام می دهند تحت تاثیر قرار می دهد. نظر پاکروان را در این مورد می پرسم.   
 
 
:« مسلما مسائل اقتصادی مهم است. اینکه می گویند هنر قیمت ندارد که شعار است! اگرچه خیلی از هنرمندان از جمله خود من در آغاز کار و زمانی که هنوز به شکل حرفه ای وارد بازار کار نشده ایم زیاد در بند قرارداد و مبلغ نبوده ایم و اولویت مان این بوده که خودمان را اثبات کنیم و تجربه کسب کنیم، اما نمی شود برای همیشه اینطور کار کرد. بدیهی است که قرارداد در زمینه هنرهای شهری هم مثل هر کاری اهمیت زیادی دارد و به قول معروف هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری. کارفرما هر چقدر هزینه کند و تسهیلات در اختیار پیمانکار قرار دهد کار بهتری تحویل می گیرد. اما برای کسانی که کار هنری انجام می دهند این اتفاق نیفتاده و با وجود تورم امسال که شامل مواد اولیه کار ما هم شده است دستمزدها واقعا ناچیز است و تنها دلخوشی ما این است که کاری را انجام می دهیم که دوستش داریم و از آن لذت می بریم. البته درست است که تا وقتی فقط به پول فکر کنیم و عشق و ایده آلهایمان را نادیده بگیریم کار تاثیرگذاری خلق نخواهد شد،
اما زندگی واقعی متفاوت است و همه ما گاهی ناچاریم برای گذران زندگی کاری را انجام دهیم که زیاد دوستش نداریم و این قطعا روی کیفیت کارمان تاثیر می گذارد. حتی کارهای خوبی مثل همین روایت سیاوش هم با دستمزد دو برابر و زمان بیشتر حتما نتیجه بهتری خواهد داشت. اما مشکلات اقتصادی همیشه وجود دارند. اگر یک روز تاخیر در تحویل کار داشته باشیم جریمه می شویم اما وقتی دستمزدمان دیر پرداخت شود کسی جریمه نمی شود. این خوب نیست. با اینکه ده سال است جشنواره نوروزی برگزار می کنیم و فرصت آزمون و خطا داشته ایم هنوز هنر شهری در مشهد حرفه ای نشده. حرفه ای شدن یعنی تامین منابع مالی و پول که هنوز در این زمینه لنگ می زنیم. »  
پاکروان معتقد است با وجود برخی محدودیتهایی که در مشهد وجود دارد، این شهر دارای پتانسیل های خوبی برای رشد و پیشرفت هنرمندان جوان و تازه کار است.
:« مشهد بعد از تهران مهم ترین شهر از لحاظ هنرهای شهری است. بازار کار خوبی در مشهد وجود دارد. بسیاری از فارغ التحصیلان رشته های هنری بلافاصله جذب بازار کار می شوند و باند و مافیا در این کار وجود ندارد. خوشبختانه رقابت سالم است و می شود فعالیت کرد. گاهی در برخی مناطق شهرداری پیش آمده که به کیفیت بی توجهی شده و کار را به کسی سفارش داده اند که با قیمت کمتری انجام دهد اما خوشبختانه خانه هنرمندان هنوز نگاه تخصصی و هنری اش را حفظ کرده و به کیفیت کار اهمیت می دهد. در مشهد هنرمندان جوان با استعداد و خلاق زیاد هستند که با مبالغ کم کارهای بسیار خوبی انجام می دهند چون عاشق کارشان هستند. اما به هر حال کارفرما هم باید نگاهی اصولی داشته باشد و بتواند تعادلی میان رضایتمندی مردم و سلیقه شخصی اش ایجاد کند تا اتفاق خوبی بیفتد.»  
 
از پاکروان درباره نگاه مردم به مقوله هنر شهری و اینکه در مدت این ده سال که جشنواره نوروزی برگزار شده چه تغییری در ذائقه هنری و نوع برخورد آنها با هنرهای شهری صورت گرفته می پرسم.  
:« خوشبختانه نگاه مردم بسیار تغییر کرده و این تغییر مثبت بوده است. در سالهای ابتدایی حتی گاهی مردم آثار هنری سطح شهر را تخریب می کردند، اما مدتی است که دیگر این قبیل اتفاقها نمی افتد و این نشانه مثبتی است. نه تنها در مورد هنرهای شهری که به طور کلی سلیقه هنری مردم رشد زیادی داشته است. من از سال ۸۸ در مشهد کار می کنم و به صورت مداوم در تهران و مشهد نمایشگاه برگزار کرده ام و برایم جالب است که واکنش مردم در طی این سالها نسبت به کارهایم چقدر تغییر کرده. من همیشه کارهای ساختار شکنی انجام داده ام و به دنبال مفاهیم با فرم و سبک های جدید رفته ام که برای مردم نامانوس بود چون با نقاشی های طبیعت یا طبیعت بی جان که اغلب دیده بودند متفاوت بود. در آن سالها واکنشهایشان عجیب بود و زیاد ارتباط برقرار نمی کردند اما حالا خیلی خوب با کارهایی که در آن نوآوری وجود دارد ارتباط برقرار می کنند و از آنها استقبال می کنند. مثل همان کاری که در مورد پرتره شهروندان عادی در میدان دانش آموز انجام دادم و خیلی از آن استقبال شد. یادم هست سر یکی از کارهایم آقای رهگذری که از پیاده رو عبور می کرد ایستاد و من را در آغوش گرفت. و ابراز علاقه و تشکر کرد. این رفتارش به قدری من را تحت تاثیر قرار داد که خستگی از تنم بیرون رفت. چنین بازخوردهایی نشان می دهد که در این سالها برگزاری جشنواره های نوروزی در نگاه مردم به هنر معاصر و افزایش سواد بصری آنها تاثیر زیادی داشته است و هر سال بهتر هم می شود. مثلا همین امسال اتفاق خوبی که افتاد، اجرای طرحی با عنوان پویش رنگها بود. به این ترتیب که شهرداری مناطق مختلف رنگ و مواد اولیه را در اختیار مردم قرار دادند تا اهالی محله های مختلف خودشان دیوارهای محل زندگی شان را رنگ امیزی و نقاشی کنند که اتفاق قشنگی بود. این قضیه مردم را به هنر شهری نزدیک می کند، خودشان از اثر هنری که خلق کرده اند مراقبت می کنند و فضای شادی و نشاط بیشتری در شهر حاکم خواهد شد و مگر هدف شهرداری چیزی جز این است؟ شهرداری باید یک سازمان مردم نهاد باشد و هر کاری انجام می دهند در خدمت بالا بردن کیفیت زندگی مردم باشد که هنرهای شهری بخش مهمی از آن است.
»
 
به جز روایت سیاوش چه کارهای دیگری انجام داده اید؟  
 
:« اولین کارم خط - نقاشی صلوات امام زمان در چهارراه ابوطالب بود و بعد از آن کاری که در میدان دانش آموز انجام دادم که در واقع نوعی گالری خیابانی بود از پرتره شهروندان عادی. در بزرگراه امام علی، ورودی ابرار، بشقابهای دوره ساسانی را کار کرده بودیم که سال گذشته در همان محل تغییراتی ایجاد کردیم و روایتی از زندگانی حضرت علی علیه السلام را به صورت چاپ سنگی کار کردیم. از دیگر فعالیتهایم در سال گذشته دبیری جشنواره ای بود که توسط خانه هنرمندان با عنوان  هفته نقاشی دیواری برگزار شد که نتایج بسیار خوبی داشت. در این جشنواره که به مدت یک هفته در بازار کتاب گلستان برگزار شد هنرمندانی را که کار نقاشی دیواری انجام می دهند دور هم جمع کردیم و ۱۴ نفر از هنرمندان روی تعدادی بشقاب فایبر گلاس در ابعاد بزرگ  نقاشی کردند که این بشقابها در فواصلی در بلوار وکیل آباد نصب شده اند و در معرض دید عموم قرار گرفته اند. هفته نقاشی دیواری رویداد بسیار خوبی بود. هم مردم می توانستند از نزدیک کار هنرمندان را ببینند و هم با حضور تعدادی از صاحب نظران، مباحث تئوریک با محوریت نقاشی دیواری داشتیم که برای هنرمندان جوان و تازه کار جنبه آموزشی داشت و هم اینکه فرصت خوبی فراهم شد تا مروری داشته باشیم بر ده سال هنرهای شهری به ویژه نقاشی دیواری. به نظرم این رویداد هنری جان تازه ای بود به نقاشی دیواری در مشهد و فرصتی خوب برای بچه های هنر که جذب بازار کار شوند.
در این سالها پروژه های زیادی کار کرده ام که طرح امسال( روایت سیاوش) را از همه آنها بیشتر دوست دارم چون علاقه شخصی ام است و برای اجرایش دستم بازتر بوده است. امیدوارم در پروژه های بعدی ام بتوانم در ابعاد وسیع تری ایده هایم را اجرا کنم.»
 
 
از پاکروان می خواهم مقایسه ای میان هنرهای شهری در ایران و دیگر کشورها داشته باشد. او به فاصله زیادی که میان ما و استانداردهای دنیا وجود دارد، اشاره می کند.   
 
:« جایگاه ایران از لحاظ نقاشی دیواری بین کشورهای مختلف جایگاه پایینی است. در اغلب کشورهای دنیا نگاه مردم و مدیران شهری نگاه بازتری است و محدودیتها برای هنرمند خیلی کمتر است. از طرفی به لحاظ تکنیک و امکانات اولیه هم ما در وضعیت نامناسبی هستیم. اینجا هنوز هم برای کار در ارتفاع زیاد از داربست استفاده می شود در حالی که در اغلب کشورها دستگاههای مخصوصی برای این کار وجود دارد که بسیار بی خطر و راحت است. مسلما هنرمندی که موقع انجام کار ترس افتادن دارد کیفیت کارش پایین می آید. یک بخش از این مشکلات به مسائل اقتصادی و کمبود امکانات برمی گردد و بخش دیگر به محدودیتهایی که وجود دارد. برای مثال هنر گرافیتی از آنجا که ذاتش اعتراضی است در اینجا به هیچ وجه نمی شود کار کرد. در حالی که الان در تمام دنیا هنر شناخته شده و پر طرفداری است. اما برای هنرمند ایرانی محدودیتهایی وجود دارد که نمی تواند سمت بعضی کارهای ساختار شکن برود. در حالی که اگر نگاهی که در سطح مدیریت کلان شهری وجود دارد کمی بازتر شود، خواهیم دید که نتایج فوق العاده ای خواهد داشت و حتی می شود از هنرمند جسوری که کار گرافیتی انجام می دهد، یک هنرمند شهری خوب ساخت. چون خلاق است و ظرفیتهای بالایی دارد و می شود به او جهت داد و کمکش کرد از این راه کسب درامد داشته باشد. علاقه مندان به گرافیتی در ایران زیاد هستند. خود من یک ترم به دانشجویانم که علاقه مند به این هنر بودند گرافیتی را آموزش دادم اما وقتی فضایی برای کار وجود نداشته باشد نمی توانند کاری انجام دهند. ذات گرافیتی اعتراض است و هنر سفارشی نمی تواند اعتراضی باشد. نمی شود به هنرمند گفت با موضوع بهار گرافیتی کار کن. به همین دلیل هم تلاشهای پراکنده ای که صورت گرفته ناکام مانده است.»
 
یکی از ویژگیهای هنر شهری و به ویژه نقاشی دیواری از یک طرف ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با شهروندان عادی و از طرف دیگر مشکلات و مسائل خاصی است که کار کردن در خیابان ممکن است به همراه داشته باشد. از پاکروان می خواهم از تجربه های شخصی وخاطرات حرفه ای اش بگوید.
:« مشکلات و سختی ها که همیشه هست. در هر حرفه ای وجود دارد. اما حرفه ما طوری است که همیشه بعد از پایان کار حس خوبی داریم. سختی ها همان زمان کار است و تمام می شود و خاطرات خوبش به جا می ماند. پارسال تا نزدیک سال تحویل در اتوبان بزرگراه مشغول کار بودم و از کارم هم لذت بردم و حس خوبی داشتم. یادم هست چند سال پیش در میدان دانش اموز در برف و سرما کار می کردیم. شرایط دشوار، اما لذتبخشی بود. حالا دیگر به سختی های کارم فکر نمی کنم و حس خوبی دارم. مخصوصا در مورد پروژه روایت سیاوش. چون حالا فکر می کنم موفق شده ام کار تاثیرگذاری در سطح وسیعی انجام دهم. ویژگی مهم نقاشی دیواری فراگیر بودن و دیده شدن در سطح گسترده است. وقتی من آثارم را در یک نمایشگاه به نمایش می گذارم حداکثر چهارصد تا پانصد نفر کارم را می بینند یا در فضای مجازی کلا سه چهار هزار نفر کارم را می بینند، اما یک نقاشی دیواری سالها می ماند و عده زیادی آن را می بینند که اتفاق جذابی است و این بخش از هنر شهری عالی است و اگر بستری فراهم شود تا هنرمند بتواند کاری را که دوست دارد انجام دهد حس رضایتمندی اش از کاری که انجام می دهد بسیار بالا می رود و تاثیر کارش هم چند برابر می شود»
به عنوان آخرین سوال این گفتگو از پاکروان می پرسم فضای کار هنری در مشهد را چگونه می بیند و آیا مثل بعضی از هنرمندان مشهدی به رفتن از اینجا فکر می کند یا خیر؟  
 
:« من معتقدم یک هنرمند باید آنقدر جهان بینی اش گسترده باشد که مشهد و تهران و هر نقطه دیگری از دنیا برایش فرقی نداشته باشد. من در یک شهرستان کوچک هم می توانم کارم را انجام دهم و تاثیرگذار باشم. کما اینکه مدتی در نیشابور هم زندگی کرده ام و چند نمایشگاه انفرادی برگزار کرده ام که استقبال خوبی هم شد. البته در تهران شاید اوضاع اقتصادی مناسب تری وجود داشته باشد، اما برای من که شغلم و آتلیه ام را دارم، مشهد و تهران و جای دیگر فرقی نمی کند. هر وقت بخواهم می توانم در هر شهری فعالیت کنم. برنامه زندگی ام به این صورت است که به آتلیه ام می روم کار می کنم و تدریس می کنم. من در این شهر بزرگ شده ام. خانواده و دوستانم اینجا هستند و علاوه بر اینها برای من مشهد شهر مناسبی است چون در یک قدمی توس و شاهنامه و عطار و خیام هستم. آبشخور ذهنی من در خراسان زیاد است و اینجا برایم کلی منبع تصویری و ادبیات غنی وجود دارد که می توانم دستمایه قرار دهم. به عقیده من مشهد هنوز فضای زیادی برای کار و پیشرفت دارد و اگر قرار باشد ما دهه شصتی ها که دوران سی سالگی مان را سپری می کنیم و تازه می خواهیم کاری انجام دهیم مدام از وضعیت شهرمان بنالیم و حرف از رفتن بزنیم هیچ اتفاقی نمی افتد. باید حضور داشته باشیم تا جریانهایی اتفاق بیفتد. »
می توانید با قاطعیت بگویید هیچوقت به رفتن فکر نمی کنید؟
:« هر چیزی ممکن است. شاید من هم چند سال بعد به مهاجرت فکر کنم، اما قطعا زمانی می روم که بدانم جایی غیر از اینجا می توانم به عنوان یک هنرمند کار و زندگی کنم. در حال حاضر در اینجا می توانم به عنوان یک هنرمند زندگی کنم. به راحتی می توانم روزی ده ساعت کار کنم و نقاشی بکشم که بسیار عالی است، اما اگر بخواهم خارج از کشور یا هر جایی بروم که شرایط اقتصادی سختی دارد دیگر نمی توانم به راحتی و ازادانه به هنرم بپردازم. باید برای گذران زندگی کار دیگری انجام دهم که ظلم به خودم است. وقتی می بینم کارم در سطح وسیعی دیده می شود و سالهایی که درس خوانده ام و تلاش کرده ام حالا دارد نتیجه می دهد، همه اینها حالم را خوب می کند و پیش وجدان خودم راضی هستم. کمترین اتفاق اینکه در پاسخ به کسانی که سوال می کنند رشته هنری که در آن تحصیل کرده ای به چه دردت خورده و از آن چه استفاده ای کرده ای پاسخی برای گفتن دارم. »
و سخن آخر...
« من در این سالهایی که فعالیت می کنم، کارهای مختلفی انجام داده ام. ۱۲ نمایشگاه انفرادی در مشهد و تهران برگزار کرده ام. تدریس کرده ام و کارهای شهری انجام دادم. کاری انجام نداده ام که صرفا به خاطر پول باشد و همیشه سعی کرده ام نوآوری داشته باشم. تجربه این سالها به من می گوید هنرمندی می تواند کار شهری خوبی انجام دهد که در آتلیه اش موفق باشد. من آتلیه ام را آزمایشگاهی می دانم که باید مدام در آن کار کنم و ایده هایم را با آزمون و خطا به اجرا دراورم و پیش ببرم. کار نو و تاثیرگذار از آتلیه هنرمند بیرون می آید. من به فعل کار کردن خیلی اهمیت می دهم. باید واقع بین باشیم. قبول کنیم شرایط همین است و محدودیتها همیشه هستند. با این وجود باید ماند و سخت تلاش کرد. این شهر و مدیران شهری به امثال ما نیاز دارند. هنرمندان را نمی شود حذف کرد. پس بمانیم و با عشق کار کنیم. این خیلی مهم است.  اگر عشق نباشد کار بیهوده ای انجام داده ایم و هنرمندی که عاشق کارش نباشد، همان مقدار وقت و انرژی را صرف هر کار دیگری بکند سود اقتصادی خیلی بیشتری خواهد داشت.  
مشهد این روزها نسبت به ده سال گذشته به لحاظ هنری خیلی وضعیت بهتری دارد. یکی از نشانه های این تغییر این است که ده سال پیش تنها دو گالری میرک و رضوان را داشتیم و حالا چندین گالری خصوصی داریم که اتفاق خوبی است. شرایط برای کار هنری در مشهد بهتر شده و امیدوارم بهتر هم بشود. یادمان باشد با توجه به هنر و هنرمند، شهر حتما جای بهتری برای زندگی خواهد شد.
 
 
 
 
 


کد مطلب: 40752

آدرس مطلب :
https://www.razavi.news/fa/interview/40752/دیوار-سیمانی-شهر-بوم-نقاشی

رضوی
  https://www.razavi.news