کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

مصطفی علیپور در گفتگو با خبرگزاری فرهنگ رضوی تشریح کرد:

مولفه‌های پیشتاز بودن شعر آیینی/ شناسنامه تاریخی و فرهنگی شعر آیینی در یک نگاه

28 آبان 1395 ساعت 10:15

شعر آیینی یک شناسنامه تاریخی و فرهنگی دارد؛ مثلا وقتی شما درباره عاشورا می‌نویسید ضمن اینکه شعر شما دارای مختصات و مشخصه‌های یک شعر کامل و خوب است، مختصات عاشورا را هم به عنوان یک برهه تاریخی فرهنگی در خود دارد و باید از نمادها و نشانه‌هایی بهره ببرد که ضمن اینکه مختص به عاشوراست، در نگاه اول متعهد به ذات شعر نیز باشد. شاعر شعر آیینی نمی‌تواند به بهانه اینکه شعرش درباره عاشوراست از بسیاری مولفه‌های یک شعر خوب خارج شود.


نیلوفر بختیاری: مصطفی علیپور ، متولد 1340، شاعر، پژوهشگر و معلم ادبیات است. او متولد شهرستان تنکابن و دارای مدرک فوق لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد است. از این شاعر تا کنون مجموعه شعرهای «از گلوی کوچک رود»، «هفتبند مویه»، «گزیده ادبیات معاصر، شماره 57»، «در چهارراه بهارنارنج» و «در پیراهن اردیبهشت» منتشر شده است. خبرگزاری فرهنگ رضوی در خصوص شعر آیینی و عاشورایی با او گفتگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:
 
به عنوان سوال اول بفرمایید شعر آیینی یا به طور اخص شعر مذهبی کشور، برای پیشتاز بودن و حفظ تازگی مضامین خود نیاز به چه مولفه‌هایی دارد؟

شعر آیینی عبارت بسیار مبهمی‌ است که ممکن است در تعریف آن بحث و گفتگو ایجاد شود. اگر شعر آیینی را در معنای عام در نظر بگیریم، باید بگوییم شاهنامه فردوسی هم نوعی شعر آیینی است؛ چون به هر حال دارد به آیین‌، سنت‌ و باورها می‌پردازد. اما گمان می‌کنم منظور شما از شعر آیینی شعر مذهبی‌ است. یعنی شعری که درباره خداوند، پیامبر(ص)، قرآن کریم و ائمه اطهار و باور و اتفاقات تاریخی، مذهبی سروده می‌شود. همه این‌ها شعر آیینی‌ هستند و در واقع شعر مذهبی نیز به نوعی در تعریف خود جزوی از شعر آیینی‌ است. اگر از این منظر نگاه کنیم می‌توانیم معیار و محک‌ و مولفه‌هایی برای شعر آیینی در نظر بگیریم.

ابتدا به شعرهای آیینی قبل از انقلاب اشاره‌ای می‌کنم. چون وقتی از شعر پیشتاز صحبت می‌کنید دست کم دو نام در سال‌های قبل از انقلاب به ذهن من می‌آید. یکی نام زنده‌یاد دکتر طاهره صفارزاده، که به نظر من در کتاب «سفر پنجم» و بسیاری از دفترهایش آثاری وجود دارد که به نوعی به تعریف ما از شعر آیینی و شعر مذهبی گره خورده است؛ به ویژه در شعر «سفر زمزم» و «سفر پنجم» و همچنین آثار دیگر او مانند کتاب «طنین در دلتا». اصولا خانم دکتر صفارزاده نسبت به هستی و تاریخ یک نگاه بسیار آیینی،‌ مذهبی داشتند. لذا این را در جای جای آثار ایشان می‌بینید. به ویژه شاید اهمیت آثار خانم صفارزاده از این منظر باشد که عمده این اشعار آیینی را در  قالب‌های منثور ارائه کرده است.

ما از کسایی مروزی تا محتشم کاشانی و شاعران معاصر اشعار آیینی پرشماری در قالب‌های سنتی، اعم از قصیده، غزل، مثنوی و رباعی و دوبیتی داریم؛ اما اهمیت خانم صفارزاده در این است که شعر آیینی‌اش را در قالب منثور عرضه کرده و به ویژه یکی از تاثیرگذارترین شاعران بر شعر پس از انقلاب اسلامی‌ است.

نام دوم، دکتر موسوی گرمارودی‌ است که بخش قابل توجهی از شعرهای مذهبی‌اش به توصیف قرآن کریم، نهج‌البلاغه، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی(ع) اختصاص دارد. این اشعار در سال‌های  قبل از انقلاب سروده و در محافل ادبی خوانده شده‌اند. یادم است ایشان در «شب‌های شعر گوته»، که مشترک ایران و آلمان بود و در سال 1356 در تهران برگزار می‌شد، شعر «در سایه‌سار نخل ولایت» خود را درباره امام علی(ع) خواندند. اثری که بعدا نیز منتشر شد. آثار دیگر ایشان نیز به نوعی مرتبط به نگاه مذهبی‌شان بوده است. این دو شاعر به همراه چند شاعر دیگر از جمله نعمت میرزازاده از افرادی بودند که پیش از انقلاب شعر مذهبی می‌نوشتند. به علاوه نام‌های دیگری که الآن ممکن است حضور ذهن نداشته باشم.



در سال‌های بعد از انقلاب هم معروف‌ترین شعر آیینی‌ سیدحسن حسینی شعر «گنجشک و جبرئیل» اوست که مجموعه‌‌ای نیز به همین عنوان، اشعار عاشورایی‌‌ این شاعر را در قالب سپید و نیمایی شامل می‌شود. البته زنده‌یاد سیدحسن حسینی و همچنین سلمان هراتی در قالب‌های کلاسیک هم اشعار آیینی داشتند. اما به نظر من دفتر «گنجشک و جبرئیل» برجسته‌ترین و مهم‌ترین کتاب شعر آیینی‌ و اصلا نخستین دفتر شعر عاشورایی است. هر چند شاعران دیگری چون یوسفعلی میرشکاک، علی علم دامغانی، قادر طهماسبی، قیصر امین‌پور، ساعد باقری، سهیل محمودی، علیرضا قزوه و پرشمار شاعران جوان دیگر، شعرهای آیینی  بسیار زیبا و پرقوتی دارند؛ ولی برخی از این شاعران مانند علیرضا قزوه عمده اشعار آیینی‌شان را در قالب کلاسیک و بیشتر غزل سروده‌اند.

یا مثلا قصیده «پیامبر(ص)» دکتر اسماعیل امینی از جمله اشعار کلاسیک خوب آیینی‌ است. اما سیدحسن حسینی بیشتر در قالب نیمایی و گاه سپید، و قیصر امین‌پور اغلب در قالب نیمایی شعر آیینی سروده‌اند. این خیلی مهم است. موسوی گرمارودی نیز پس از انقلاب اشعار آیینی بسیار خوبی نوشته است. به ویژه در کتاب «خط خون» تقریبا 90 درصد اشعار آیینی‌ است و درباره شخصیت‌ها و آدم‌های تاریخِ مذهبی ماست. اصلا خود قطعه سپید «خط خون» به علاوه اشعار پرشمار دیگری در آن دفتر درباره عاشوراست.

در خصوص مولفه‌های پیشتاز بودن شعر آیینی باید بگویم شعر چه آیینی، چه غنایی و مرثیه و حماسه، ماهیت و ذاتش مشترک است. ذات شعر باید متعهد به هویت و زیبایی‌شناسی خود باشد. مخاطب، اول به شعر بودن آن توجه می‌کند و بعد نگاه می‌کند که غنایی‌، حماسی و یا چیز دیگر است. شاعران آیینی نمی‌توانند فقط به بهانه اینکه شعرشان آیینی‌ست به مولفه‌ها و مشخصه‌های ذات زیبایی‌شناختی شعر متعهد و وفادار نباشند.

در واقع می‌فرمایید ویژگی‌های که برای شعر؛ به مفهوم عام نیاز است، در شعر آیینی هم مورد تاکید است؟

بله؛ اما با این تفاوت که شعر آیینی شناسنامه‌ای دارد که ممکن است تغزل نداشته باشد. شعر آیینی یک شناسنامه تاریخی و فرهنگی دارد؛ مثلا وقتی شما درباره عاشورا می‌نویسید ضمن اینکه شعر شما دارای مختصات و مشخصه‌های یک شعر کامل و خوب است، مختصات عاشورا را هم به عنوان یک برهه تاریخی فرهنگی در خود دارد و باید از نمادها و نشانه‌هایی بهره ببرد که ضمن اینکه مختص به عاشوراست در نگاه اول متعهد به ذات شعر نیز باشد. شاعر شعر آیینی نمی‌تواند به بهانه اینکه شعرش درباره عاشوراست از بسیاری مولفه‌های یک شعر خوب خارج شود.

در گفتگویی که با دکتر اسماعیل امینی داشتم، ایشان اعتقاد داشتند ادبیات پس از انقلاب، از نظر آماری و در مقایسه با کل تاریخ ادبیات ایران بیشترین اشعار آیینی را داشته است. نظر شما در این‌باره چیست؟

انقلاب صرفا منبع، مرجع و مبدا شعر آیینی نبوده است. نیمایوشیج هم با وجود همه حرف‌های روشنفکری که پیرامون شعرش وجود دارد و با وجود آنکه شعرش شعر روشنفکری مدرن است و آدم انتظار ندارد شعر آیینی بنویسد، رباعیات خوبی درباره امام علی(ع) دارد و قصیده بسیار جالبی درباره ایشان سروده و حتی مرثیه‌ای درباره حضرت علی اکبر(ع) دارد. یا محمدحسین شهریار دست کم یکی دو غزل و یک مثنوی درباره امام علی(ع) دارد که بسیار معروف است. می‌خواهم بگویم خیلی از شاعرانی که ما اصلا انتظار نداریم، در سال‌های پیش از انقلاب آثار بسیار خوبی را در حوزه شعر آیینی تولید کرده‌اند.
 
برخی از شاعران معتقدند ضعیف‌ترین اشعار شاعران برجسته، اشعار آیینی آن‌ها بوده است و هنگامی که شعرهای غیرمذهبی این شاعران را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم به قوت اشعار دیگرشان نیست. می‌خواستم نظر شما را در این خصوص بدانم و اینکه در صورت تایید این نظر، علت این ضعف را در چه می‌بینید؟

سوال بسیار خوب و در عین حال دشواری‌ است. شاید بتوانیم بگوییم علت آن است که دغدغه اصلی ذهنی و درونی شاعر، شعر آیینی نبوده است. مثلا برخی شاعران برای نوعی ادای دین نسبت به لطف و محبت امام رضا(ع) و سایر امامان ما غزلی را می‌نویسند. اما درگیری‌ها و چالش‌های ذوقی و ذهنی شاعران عمدتا مسائل  اجتماعی و ... است. مثلا درباره نیما، شاهکارهای او اشعار آیینی‌اش نیستند. قصیده‌ای که برای امام علی(ع) نوشته از سطح قصاید متوسط اوست. اما اشعار اجتماعی و دیگر آثار او در اوج‌ هستند. من دوست ندارم درباره شعر خودم بگویم اما چند شعر آیینی دارم که آنها را زیباترین اشعار خودم می‌دانم. مثلا در کتاب «هفت‌بند مویه» شعری به همین نام درباره عاشورا دارم. یا در کتاب «از گلوی کوچک رود» اشعاری عاشورایی به نام‌های «عاشورا در میدان 1» و «عاشورا در میدان 2» در قالب سپید دارم که این‌ها را خیلی دوست دارم و از جمله اشعاری می‌دانم که خیلی فرم دارند.

خصوصا اینکه قالب‌های‌ نیمایی و سپید کمتر برای شعر آیینی به کار گرفته می‌شوند.

دقیقا. برایم جالب است که وقتی شعر «عاشورا در میدان1» و «عاشورا در میدان 2» را می‌نوشتم خیلی جوان بودم و تازه شعر سرودن را آغاز کرده بودم. من شاگرد سلمان هراتی بودم. روزهایی پس از فوت سلمان هراتی من این دو شعر را نوشتم و اصلا کار روی فرم شعر را با این اشعار عاشورایی آغاز کردم. هنوز هم فکر می‌کنم این دو شعر در میان اشعار عاشورایی شعرهای خوبی هستند. این یک مسئله‌ کاملا شخصی است، اما همه شاعران اینگونه نیستند. مثلا زنده‌یاد سیدحسن حسینی هم شعرهای اجتماعی بسیار ساختمندی دارد و در کنارش اشعار عاشورایی او نیز این گونه‌اند. اما نمی‌شود این را به همه شاعران تعمیم داد. همانطور که گفتم برخی شاعران ممکن است دغدغه خاصی نداشته باشند و فقط به نوعی ادای دین کنند. به دلیل آنکه به هرحال ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اعتقادات مذهبی جزو فرهنگ ماست و در رشد فکر و زندگی ما جریان دارد. این خیلی هم عالی و خوب است. به هر حال ما چه اعتقاد به شعر آیینی داشته باشیم و چه به شعر اجتماعی، نگاه و اندیشه آیینی در شعر و زبان ما چهره نشان می‌دهد.
 
صحبت دیگری که می‌خواستم خدمتتان مطرح کنم در خصوص جشنواره‌هاست. در سال‌های گذشته در حوزه شعر مذهبی کشور کنگره‌ها و جشنواره‌های زیادی برگزار شده است. نظر شما درباره تاثیر جشنواره‌ها در شکل‌گیری جریان شعر آیینی و به طور خاص‌تر شعر رضوی چیست؟

من اصولا بر خلاف خیلی از دوستانم نسبت به جشنواره‌ها نگاه منفی ندارم. البته نمی‌توانم به قاطعیت بگویم جشنواره‌ها جریان ایجاد کرده‌اند یا خیر، اما همیشه گفته‌ام جشنواره‌ها را تایید می‌کنم. جشنواره یک بازار سالانه مثل بازارهای هفتگی ماست که شاعران جوان کالاهایشان را که شامل تجربه‌ها، ذوق‌ها و اندیشه‌ و  احساسات آن‌هاست، در قالب شعر به معرض نمایش می‌گذارند و این روی هم رفته می‌تواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد. اما مشکل جشنواره‌ها نگاه رقابتی و جوایزشان است که جوانان را بدعادت می‌کند. شاعران شعر را می‌نویسند فقط برای آنکه جایزه‌ای بگیرند. به نظر من این نگاه رقابتی خیلی بد است و تاثیر خوبی ندارد. نکته دیگر اینکه وقتی جشنواره‌ها تمام می‌شوند برگزیدگان را کنار می‌گذارند و ارتباط‌شان را با شاعران قطع می‌کنند؛ تا سال دیگر که بازار جشنواره دوباره شروع بشود و همه دوباره کالا و متاع‌شان را بیاورند. من گمان می‌کنم بهتر است جشنواره‌ها برای رشد و ساختن جریان موفق شعر عاشورایی و ... کلاس‌ها و کارگاه‌هایی را به صورت مداوم و پیوسته در طول سال برگزار کنند و ارتباطشان را با این شاعران قطع نکنند. اگر قرار باشد جریانی ایجاد شود خود جشنواره‌ جریان ایجاد نخواهد کرد بلکه این کارگاه‌ها هستند که می‌توانند جریان‌ساز باشند.

در پایان بفرمایید آیا در میان سروده‌های آیینی معاصر که از نظر قوام شعری و نوآوری مورد قبول شما هستند، منابع شعری خاصی را در هدایت شاعران جوان موثر می‌دانید؟ به عبارت دیگر توجه به کدام اثر و مرجع شعری را برای شاعران و شعرپژوهان مفید قلمداد می‌کنید؟

دو مرجع را می‌توان معرفی کرد. یکی کتاب‌های نظری است که شامل کتاب‌های تاریخی و روایی درباره جریان‌های آیینی تاریخ تشیع می‌شود. به نظرم اینکه شاعر ما با جریان و تاریخ عاشورا و یا مثلا تاریخ و روایت غدیر و زندگی امام علی(ع) و سایر امامان و جریان‌های تاریخی آشنا باشد بسیار خوب است. اما دوستان شاعر از منابع مستدل و اصلی استفاده کنند نه منابع دست دوم. «تاریخ تحلیلی اسلام» اثر استاد سید جعفر شهیدی یکی از این کتاب‌هاست.

دیگر آنکه آثار شاعران بزرگ آیینی را بخوانند و هم در حوزه زبان و هم در حوزه نگاه و هم به قصد تفتیش با تجربه‌های آنها آشنا شوند. نه به عنوان یک مخاطب و فقط به قصد لذت بردن، بلکه به عنوان یک شاعر این آثار را مطالعه کنند و به قصد آموختن روی جزئیات تصویرها، زبان و نگاه آنها دقت کنند. حفظ اشعار و دقت روی واژگان و نظام نحوی زبان و عنصر خیال و ... موثر است. مثلا از خود بپرسند این حادثه چگونه در شعر سید حسن حسینی شعر می‌شود. اینها مواردی است که فکر می‌کنم در حال حاضر شاعران ما از آنها فاصله گرفته‌اند. امروز شاعران بیشتر از روی دست یکدیگر می‌نویسند و تجربیات همدیگر را تکرار می‌کنند. به همین دلیل در نگاه و زبان بیشترشان تجربه چندانی وجود ندارد و شعرها شبیه به یکدیگر است. در حالی‌ که در شعر شاعران شاخص آیینی، مثلا سید حسن حسینی و قیصر امین پور حتی اگر موضوع مشترک باشد، به هیچ وجه کمترین شباهتی وجود ندارد. آنها تجربه، نگاه و جهان‌بینی مشخصی دارند و همین است که زبان مشخصی به شعرشان می‌دهد.

در پایان شعری از این شاعر آیینی به خوانندگان خبرگزاری فرهنگ رضوی تقدیم می‌شود:

تشنه‌تر از فرات‌ آبی‌ نیست‌
و روشن‌تر از خون،
آفتابی‌

بوی‌ سكه،
بوی‌ بیعت،
پرندگان‌ را نیز مسموم‌ می‌كند
و خاكی‌ كه‌ خاكسترست،
به‌ گیاهان‌ مجال‌ بارور شدن‌ نمی‌دهد
میدان‌ كوچكی‌ است‌
كه‌ در آتش‌ شقایق‌ها و آینه‌ها
برافروخته‌ست!
و میدان‌
به‌ قهرمان‌ به‌ خاك‌ افتاده‌ای‌ می‌ماند
كه‌ برخاستن‌ را
چشم‌ بر چشم‌ آخرین‌ خیمه‌ دوخته‌ست

این‌ جوان‌
این‌ توفان، كیست‌
كه‌ چون‌ برمی‌خیزد!
آسمان‌
زمین‌ اوست‌
و پیشانی‌اش‌ قرآن‌ گشوده‌ است
و میدان، اینك‌
نه‌ سنگ‌ است‌ و نه‌ خاك‌
جویباری‌ست،
جاری‌ست‌
و خلیفه‌ها
هماره‌ آب‌ را بر مسافران‌ می‌بندند


کد مطلب: 4042

آدرس مطلب :
https://www.razavi.news/fa/interview/4042/مولفه-های-پیشتاز-بودن-شعر-آیینی-شناسنامه-تاریخی-فرهنگی-یک-نگاه

رضوی
  https://www.razavi.news