گفتگو با هومن بنائی نویسنده و بازیگر تئاتر
از داستان نویسی تا اجرای تئاتر
هومن بنائی هستم،
من متولد 30 شهریور 1364 هستم و در خانوادهای متوسط به دنیا آمدم. پدر و مادرم مخالف تحصیلات من در رشته های هنری بودند و البته بیشتر پدرم! اما برخلاف میل ایشان و بنا برعلاقهام به هنر در رشتۀ ادبیات نمایشی تحصیل کردم. با تحقیقات و مطالعات و استعداد شخصیام سالها در تئاتر فعالیت کردم. از نوجوانی علاقهمند به اجرا بودم و به همین دلیل سالهاست که در تئاتر بازی میکنم، مینویسم و کارگردانی میکنم.
شروع فعالیتهای هنری
اولین قدم را در حوزهٔ تئاتر، در بازیگری برداشتم. سال 1373 بود که در تئاتر مدرسهای و جشنوارهٔ منطقه 15 تهران شرکت کردم و همان موقع در جشنواره جایزهٔ بهترین بازیگر را دریافت کردم و در اجرا مورد تشویق حاضرین قرار گرفتم. تابش نورافکنها بر صحنه در روز اختتامیه و تشویق حاضران عمیقاً در خاطرم نقش بست و هنوز که هنوز است وقتی روی صحنه قرار میگیرم، همان حس هیجان و شعف در من زنده میشود و واقعا همان حس قشنگ تا کنون مرا بر روی صحنه نگهداشته است.
بعد از بازیگری به نوشتن علاقهمند شدم. نمایشنامههای بسیاری از نوشتههای من به اجرا رفتهاند که میتوانم به نمایشنامههای: پیت، افسانه، من تو او، ایفل دیوار ندارد، یک صبح عجیب، وایولت، سیاه و سپید، فرودگاه، زیرزمین خانه ما، سزارین، خط مرزی و خیلی از نمایشنامههای دیگر اشاره کنم. بعدازآن نیز یک سری اتفاقات تصویری برای من افتاد.
اولین نمایشنامهای که نوشتم، «خواست خدا» بود. نمایشنامهای با حال و هوای دوران راهنمایی. با این نمایشنامه در جشنوارهٔ استانی میلاد سبز جایزهٔ اول را کسب کردم. تئاتر باعث شد بخوانم و ببینم و مهارتهای ذهنم را گسترش دهم و نویسندگی هم از همانجا برایم اتفاق افتاد. باعلاقهای که به تاریخ داشتم، فهمیدم که ذهن داستانمحوری دارم و به همین دلیل به سراغ داستاننویسی رفتم و «خواست خدا» اولین اتفاق خوبی بود که برای من افتاد و باعث شد که بنویسم. بعد از دههٔ 80 در بالغ بر 18و 19 جشنواره با مناسبتهای مختلف شرکت کردم و از هیچکدام آنها دست خالی بازنگشتم.
خلاصه ای از فعالیت های هنری من شامل:
دبیر سومین جشنواره تئاتر پلاک سرخ که در سه بخش خیابانی ، نمایشنامه خوانی و صحنه ای برگزار شد ؛ سال 89
آموزش تئاتر در مراکز بهداشتی وزارت بهداشت، از 1387 تا 1388
آموزش تئاتر در فرهنگسرای خاوران ، از 1388 تا 1389
آموزش نمایشنامه نویسی در مراکز سرای محله شهرداری
مدیر داخلی و گرافیست مدرسه هنر های نمایشی سه نقطه از سال 1389 تا 1391
مدیر فرهنگی هنری و گرافیست مدرسه سینما تئاتردراما کالج سال 1392
مدیر مسئول گروه فرهنگی هنری فطرس
مدیر مسئول گروه تئاتر دراما
و منتقد تئاتر در خبرگزاری هنر آرتنا در جشنواره بین المللی تئاتر فجر است.
آثار چاپ شده
محدودیتها بود که باعث شد نگاهم به پیرامون و محیط اطرافم جور دیگری باشد و طور دیگری ببینم که دیگران نمیبینند و حداقل برای من زبان دیگری را ایجاد کرد که توانستم دنیای جدیدی را با آن کشف کنم. 5 اثر از من چاپشده که 3 تای آن در قالب مجموعه شعر هستند و یک رمان و یک نمایشنامه با عناوین: مثل هیچکس فکر نکن، رد پای عشق و مسئلههای دشوار، مجموعههای شعرم هستند که یکی از آنها را جشنواره شعر جوان چاپ کرد و دوتای دیگر را ناشران دیگر:
«دنیا»
از چشمی خانه به دنیای بیرون نگاه میکنم
چقدر دنیا کوچک است
و همسایه ما روزی چند بار به دنیا میآید و از دنیا میرود...
(از کتاب مسئلههای دشوار)
کتابهای دیگری نیز داشتم که ارشاد با چاپ آنها مخالفت کرد و همچنین چند شعر از مجموعه «مسئله دشوار» موقع چاپ از طرف ارشاد حذف شد و بعد از آن دیگر رغبت نکردم مجموعهای برای انتشار آماده کنم. بعد از آن به سراغ نوشتن رمان رفتم و کتاب
«سرکار خانم ببخشید» را نوشتم که رمان عاشقانهای بود درمورد دختری که از اول تا آخر عمرش مجبور است از کلمه ببخشید استفاده کند.
آخرین اثری که از من به چاپ رسید، «مسافر اتاق شماره 37» است که ساعات پایانی زندگی صادق هدایت است و آن بخش از زندگی صادق هدایت است که کسی از آن اطلاعی ندارد. من نوشتن آن را به دست تخیل سپردم و نویسنده را با شخصیت و فضاهایی که آن دوره سیاستمدارها و نویسندگان و دنیا درگیرش بودند، مثل زیگموند فروید که آن موقع برای خیلی از فلاسفه و خیلی از اهالی قلم مهم بوده و یک دوره همه کتابهای او را میخواندند و بهنوعی از آنها نمونهبرداری و استخراج داشتند. من فروید و داش آکل را داخل نمایشنامه آوردم و میرزا حسینعلی را از «داستان مردی که نفسش را کشت» و مرجان را از «داش آکل» وام گرفتم و شخصیتهای خیالی که روز آخر با صادق هدایت در ارتباط هستند. در این اثر، آقای ماندگار که شخصیتی خیالی است به هدایت زنگ میزند و به او دستور میدهد که چه کارهایی انجام دهد.
استقبال هنرمندان و ادامه کار
جهانگیر هدایت، برادرزاده صادق هدایت و پسر عیسی
نمایشنامهها و اجرا
در اغلب نمایشنامههایی که نوشتهام خودم هم بازی کردهام؛ مثل «مسافر اتاق 37» و «خط مرزی» که سال 89 بهواسطه محدودیتهایی که به خاطر اسم صادق هدایت بود و ممیزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد نهایتاً قرار شد نمایش را به صورت زیرزمینی اجرا کنیم. وقتی سالن خانه کوچک نمایش را از ما گرفتند تا نتوانیم این نمایش را به اجرا برسانیم، ما هم در تماشاخانه آو اثر را به صحنه بردیم که خیلی با استقبال مواجه شد. بزرگانی به دیدن اثر آمدند که باورم نمیشد؛ مثلاً استاد خسرو حکیم رابط، دکتر محمد رضا خاکی، دکترعطاءالله کوپال و آقای ناصر حسینی مهر، دکتر مسعود دلخواه، رضا ثروتی، محبوبه بیات، گلاب آدینه، محمد تجریشی و شادمهر راستین و... که اکثرا از اجرا راضی بودند و به عنوان اثری قابل تامل از آن یاد کردند. دکتر تجریشی مسافر اتاق شماره 37 را بهترین نمایشی دانست که تا به حال در مورد هدایت نگاشته شده و...
افتخارات هنری
کلی اتفاقات اینچنینی برایم افتاد و به دلیل استقبال گرم تماشاچیان تصمیم گرفتم که کار را به جشنواره فجر برسانم؛ اما به دلیل نام هدایت کارم را از فجر بیرون کشیدند. خاطره خیلی خوبی که دارم این است که سال 88 به عنوان جوانترین دبیرشناخته شدم و توانستم سومین جشنواره پلاک سرخ را به اجرا ببرم. در فرهنگسرای خاوران که دبیر بودم...آن هم بهنوعی همین آدمهایی کنونی تئاتر که صاحب نام هستند از دل جشنواره بیرون آمدند و هنوز هم دارند کار میکنند. از بین اجراهایم نیز هدیه پدر اثر نیل سایمون را خیلی دوست داشتم و علاوه بر آن کاری به نام «جوادیه» را کارکردم که یکی از کارهای پرمخاطب بود.
جوایزی که تا کنون کسب کردهام:
جشنواره ویژه مناطق تهران؛ رتبه اول کارگردانی؛ سال 1378
اولین جشنواره میلاد سبز؛ رتبه اول نمایشنامه نویسی و
دومین جشنواره میلاد سبز؛ رتبه اول کارگردانی و نمایشنامه نویسی؛ سال 1379
جشنواره نمایشنامه نویسی سکوت ؛رتبه اول نمایشنامه نویسی؛ سال 1379
اولین جشنواره پلاک سرخ ؛رتبه اول کارگردانی و رتبه سوم بازیگری؛ سال 1380
چهارمین جشنواره میلاد سبز؛رتبه اول نمایشنامه نویسی و کارگردانی؛ سال 1381
جشنواره تئاتر در یک دقیقه؛ رتبه دوم کارگردانی و نمایشنامه نویسی؛ سال 1381
جشنواره تئاتر مقاومت؛ رتبه سوم نمایشنامه نویسی؛ سال 1383
جشنواره تئاتر میلاد سبز؛ رتبه اول نمایشنامه نویسی و کارگردانی؛سال 1385
جشنواره رخصت حضور ( حوزه هنری )؛ رتبه سوم کارگردانی؛ سال 1385
جشنواره تئاتر رویش سبز؛رتبه اول بازیگری؛ سال 1386
اولین جشنواره سراسری قلم؛رتبه اول نمایشنامه نویسی؛ سال 1389
برگزیده جشنواره شعر جوان با عنوان کتاب " مثل هیچکس فکر نکن"؛ چاپ نشر چشمه
جشنواره کشوری رهاورد سرزمین نور؛ رتبه سوم داستان نویسی سال 1390
دریافت استاندارد جهانی ISO 9001 از QAL انگلستان سال 1392 جهت کیفیت آموزش
برنامه های آینده
در سال 97 نیز یکسری اتفاقات در حوزه تصویر برای من افتاد و سر دو تا کاردعوت شدم یکی کاری از آقای علی مستعلی است به اسم فیلم ظهر که فضایی کاملا انقلابی دارد و دیگری فیلم قطعه 58 اثر شهرام مسلخی که با علی استادی و رضا اخلاقی همبازی هستم که در آینده اکران میشود. هم اکنون هم در پیش تولید اثری هستم به نام «قضاوت» به کارگردانی یوسف خان حسینی. در فیلم قضاوت نقش اصلی را دارم و در تئاتر هم با آقای مولانیا نمایش «هوراشیو» را تمرین میکنم که فروردین ماه به احتمال زیاد در مشهد اجرا میشود.
دنیای مجازی
یکی از اتفاقاتی که دوست دارم به آن اشاره کنم دنیای مجازی است. دنیای مجازی زمان کمی را از من میگیرد و سعی میکنم زمانی که در آن هستم بهنوعی مفید باشم.
من در صفحه شخصیام خاطرهنگاری میکنم و این صفحه مثل حیاط خلوت من است و میتوانم با دوستانم گپ کوتاهی بزنم.
از مخاطبین این مطلب و این سایت هم درخواست میکنم در صورت علاقه به آشنایی با قلم این حقیر به صفحه شخصیام سر بزنند.
توضیحات
نمایشنامه "وایولت" به نویسندگی "هومن بنائی" به زبان آلمانی ترجمه شده و در دسامبر 2013 توسط یک کارگردان جوان آلمانی به نام "فلوریان لینسکه" در هانوفر آلمان به اجرای عموم در آمد.
نمایشنامه " مسافر اتاق شماره 37" به نویسندگی " هومن بنائی"در پاییز 1391 توسط " یاسمین فهبد" به زبان انگلیسی ترجمه شد