عضو انجمن جامعه شناسی ایران درباره تحولات ازدواج در ایران به خبرگزاری رضوی می گوید:
ازدواج سفید ربطی به آمار تجرد قطعی ندارد/ در جامعه ما بعید است همبالینی غیر رسمی پذیرفته شود
سرویس فرهنگ و جامعه/ ما در زمانی زندگی می کنیم که با تحولات جهانی پیچیده ای روبرو هستیم و پدیده های فکری جدیدی ما را احاطه کرده اند که در بسیاری از زمینه ها، این پدیده ها و تحولات ما را با چالش های مختلفی روبرو ساخته اند.
یکی از مهم ترین عرصه های تغییرات فرهنگی، تغییر در آیین های کلیدی فرهنگ است. آیین ها به عنوان مکانیسم های مرکزی یک فرهنگ برای تداوم و بازتولید خلاقانه زندگی، اهمیت زیادی در فهم یک فرهنگ دارند. آیین ازدواج به عنوان مکانیسم اصلی مشروعیت بخشی فرهنگی و شرعی به یک پیوند اجتماعی (خویشاوندی)، نقش کلیدی ای در بسیاری از نهادهای اجتماعی دارد.در سال های اخیر افزایش سن ازدواج دختران به مراتب بیش از پسران اتفاق افتاده است. و این روند مشکلات خاصی را به لحاظ اجتماعی و جمعیت شناختی در آینده به دنبال خواهد داشت که لازم است به آن توجه ویژه شود همچنین تجرد قطعی یکی از مسائل قابل بحث جامعه ایران است که در این خصوص با دکتر ندا رضوی زاده استادیار جامعهشناسی جهاددانشگاهی خراسان رضوی،عضو انجمن جامعه شناسی ایران و پژوهشگر اجتماعی گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید:
وی درخصوص انگیزه ازدواج در دختران و پسران گفت: نمیشود سن مشخصی را ذکر کرد که افراد انگیزه ازدواج را از دست میدهند. معدودی از افراد ممکن است شخصا انگیزه و میل به ازدواج نداشته باشند، اما علت تجردِ بخش قابل توجهی از افرادی که دیرهنگام ازدواج میکنند یا هرگز ازدواج نمیکنند، انگیزه نداشتن نیست. مفروض این است که این تمایل در غالب افراد وجود دارد اما پارهای از عوامل فردی و اجتماعی و ساختاری موجب تاخیر در ازدواج یا مجرد ماندن برای تمام عمر باشد.
این پژوهشگر اجتماعی در پاسخ به این سوال که آیا تجرد قطعی در ایران رخ خواهد داد یا پدیده هایی همچون ازدواج سفید آن را ترمیم می کند؟، اظهارکرد: تجرد قطعی رخدادنی نیست. تجرد قطعی مفهومی در علم جمعیتشناسی است. این شاخص در کنار پارامترهایی نظیر میانگین سن ازدواج، یکی از شاخصهایی است که جمعیتشناسان در دنیا برای توصیف وضعیت ازدواج در جوامع استفاده میکنند. آنها معمولا درصد زنان ۴۵ تا ۴۹ ساله و مردان ۵۰ تا ۵۴ ساله را که هرگز ازدواج نکردهاند به جمعیت زنان و مردان در آن سن تقسیم میکنند و در صد جمعیت در حال تجرد قطعی را حساب می کنند. بنابراین تجرد قطعی در همه زمانها و در همه جوامع وجود داشته و دارد. منتهی آمار آن بسته به یک سری شرایط ممکن است تغییر کند. مثلا پژوهشها و محاسبات انجامشده در مورد ایران نشان میدهد که تا پیش از سال ۱۳۷۵ آمار تجرد قطعی در مردان (یعنی درصد مردان ۵۰-۵۴ ساله ازدواجنکرده) بالاتر از زنان (۴۵-۴۹ ساله ازدواجنکرده) بوده است، اما از این سال به بعد روند معکوس میشود.
رضوی زاده افزود: همچنین آمارها نشان میدهد که در سالهای اخیر آمار تجرد قطعی در روستاها بیشتر از شهرها است. این تغییرات، محصول عوامل مختلفی است، از جمله مجموعهای از عوامل فردی و عوامل ساختاری و اجتماعی. برای مثال، میدانیم که وضعیت نامساعد و ناپایدار اقتصادی هم میتواند تاخیر در ازدواج ایجاد کند و موجب شود میانگین سن ازدواج بالا رود، و هم نهایتا بر آمار تجرد قطعی تاثیر میگذارد. یک عامل مهم دیگر ساختاری موثر بر تجرد قطعی، متوازن نبودن جمعیت زنان و مردان در سن ازدواج است. معمولا در ازدواج، مرسوم است که زن از مرد کمسنتر باشد، در بعضی برهههای زمانی، این ترجیح نسبتا رایج موجب میشود که «مضیقه ازدواج» پیش آید. مثلا در دهه ۱۳۶۰ ما با رشد جمعیت قابل توجهی مواجه بودیم. این موضوع، در دههی ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ موجب شد تعداد مردان در سن ازدواج کمتر از زنان در سن ازدواج (با فاصلهی سنی مرسوم) بشود. این موضوع ممکن است در نهایت موجب تجرد قطعی بعضی از این دختران متولد دهه ۵۰ و ۶۰ بشود و آمار تجرد قطعی دختران در سالهای آینده رشد داشته باشد. همین وضعیت ممکن است برای پسران متولد دهه ۷۰ پیش بیاید.
استادیار جامعهشناسی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با اشاره به اینکه عوامل دیگری هم ممکن است موجب تاخیر در ازدواج، بالارفتن میانگین سن ازدواج و احیانا تجرد قطعی بشود، اذعان کرد: امکانها، گزینهها و فرصتهای ساختاری در جامعه پدید آید که موجب تغییر سبک و الگوی زندگی زنان و مردان شود، مثلا امروز اغلب دختران شهرنشین ترجیح میدهند ادامه تحصیل بدهند، بخشی از آنها مایلند شغلی داشته باشند. حتی بعضی ممکن است معتقد باشند تحصیل واشتغال، فرصت ازدواج بهتری برایشان فراهم میآورد که لزوما هم نادرست نیست، اما همیشه هم تز موفقی ممکن است نباشد.
این پژوهشگر اجتماعی تغییرات وسیع فرهنگی را یک عامل دیگر موثر بر سن ازدواج دانست که در پی جریانهای غالب فرهنگی در دنیا رخ داده است،خاطرنشان کرد: .به عنوان مثال مشاهده میکنیم که در دنیا و خصوصا در کشورهای توسعهیافته، میانگین سن ازدواج همواره رو به رشد بوده است، وافراد تمایل دارند از فرصتهای مجرد بودن و مسئولیت و وابستگی کمتر داشتن، برای رشد شخصی، تفریح و گسترش روابط اجتماعیشان استفاده کنند. به همین دلیل ترجیحشان به تاخیر انداختن ازدواج است.
وی در خصوص رابطه میان ازدواج سفید و تجرد قطعی اینگونه گفت: آنچه به عنوان ازدواج سفید معروف شده ربطی به آمار تجرد قطعی ندارد، چون رابطهای است که به طور حقوقی ثبت نشده است. ازدواج سفید یا آنچه متخصصان به همباشی یا همبالینی (Cohabitation) ترجمه کردهاند، نوعی از رابطه بین دو جنس است که توافق میکنند ارتباطِ عاطفی-اقتصادی-جنسیِ بلندمدت و وفادارانه بدون ثبت حقوقی داشته باشند. اگر منظورتان این است، میتوان درباره احتمال وقوع و آثار آن اندیشید و تحقیق کرد. واقعیت این است که آمار متقنی در این باره وجود ندارد، اما به نظر نمیرسد هماکنون به یکی از شکلهای شایع رابطه در ایران تبدیل شده باشد. ازدواج در شکل ثبتشده و متعارف آن همچنان شکل غالب و مطلوب ارتباط بلندمدت و متعهدانه بین دو جنس است و بعید به نظر میرسد که در بخش بزرگی از جامعه ما، همبالینی غیررسمی پذیرفته بشود. حتی اگر پذیرفته بشود هم موجب کاهش تجرد قطعی نخواهد شد، چون تجرد قطعی به ازدواج مربوط است. نکته جالب توجه این است که اتفاقا در کشورهایی که همبالینی بیشتر پذیرفته شده است، عموما آمار تجرد قطعی بالاتر است، چون عملااین زوجها ازدواج رسمی نمیکنند. اما اگر منظور شما این باشد که همبالینی بعضی از کارکردهای ازدواج را میتواند داشته باشد و از این بابت از آن استقبال شود، ممکن است در لایههای محدودی از جمعیت این اتفاق رخ دهد. اما نباید فراموش کرد که پذیرش همبالینی، مستلزم صرفنظر از پارهای از امتیازات ازدواج است که معلوم نیست برای همه دختران و پسران و خانوادهها مطلوب باشد. مثلا زوجهای همبالین، به اندازههای ازدواجکردهها در میان خویشاوندان معمولا به رسمیت شناخته نمیشوند، پارهای از مناسک و تشریفات ازدواج که مطلوب افراد و خانوادههایشان است اجرا نمیشود، و بعضی مسیولیتها و تعهدات عرفی و حقوقی که در ازدواج بین طرفین تقریبا تصریح میشود یا بدیهی فرض گرفته میشود، دیگر برقرار نیست. در عین حال، ممکن است افرادی باشند که از این مزایای ازدواج بگذرند، و تمایل داشته باشند برای شراکت عاطفی و اقتصادی و جنسی چنین گزینهای را برای زندگی مشترکشان انتخاب کنند. اما هم از لحاظ فرهنگی بعید است وسیعا در جامعه ما پذیرفته شود و هم این که شرایط و محدودیتهای اقتصادی کنونی کشور، حتی تشکیل این شکل از زندگی را هم با دشواری مواجه میکند، چون زوج همبالین هم دست کم نیازمند کار، درآمد مکفی برای گذران زندگی و مسکن مستقل است.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران در پاسخ به این سوال که آیا ازدواج درایران با توجه به شرایط فعلی به یک امر اشرافی تبدیل شده یا خیر؟ گفت: من با کاربرد اصطلاحاتی از این نوع که صبغه ژورنالیستی دارد، اصلا موافق نیستم. ترجیح میدهم از «نابرابری فرصتها» استفاده کنم. منظورم این است که همانطور که شرایط اقتصادی موجود باعث میشود طبقات مختلف به طور نابرابری به منابع مادی دسترسی داشته باشند، برای مثال بخش کمدرآمدتر نتواند از خدمات و کالاهای با کیفیت مناسب یا حداقلی در زمینه آموزش، بهداشت و سلامت، مسکن، تغذیه و ... برخوردار شود، این شرایط اقتصادی قطعا فرصت ازدواج را هم برای جمعیت وسیعی محدود و کم میکند. یعنی هم تهیه مقدمات یک زندگی و هم تداوم آن در این شرایط، بسیار دشوار خواهد بود. بدیهی است که این مساله در چارچوب حل مشکلات کلان اقتصادی و مدیریتی کشور باید چارهاندیشی شود.
یکی از مهم ترین عرصه های تغییرات فرهنگی، تغییر در آیین های کلیدی فرهنگ است. آیین ها به عنوان مکانیسم های مرکزی یک فرهنگ برای تداوم و بازتولید خلاقانه زندگی، اهمیت زیادی در فهم یک فرهنگ دارند. آیین ازدواج به عنوان مکانیسم اصلی مشروعیت بخشی فرهنگی و شرعی به یک پیوند اجتماعی (خویشاوندی)، نقش کلیدی ای در بسیاری از نهادهای اجتماعی دارد.در سال های اخیر افزایش سن ازدواج دختران به مراتب بیش از پسران اتفاق افتاده است. و این روند مشکلات خاصی را به لحاظ اجتماعی و جمعیت شناختی در آینده به دنبال خواهد داشت که لازم است به آن توجه ویژه شود همچنین تجرد قطعی یکی از مسائل قابل بحث جامعه ایران است که در این خصوص با دکتر ندا رضوی زاده استادیار جامعهشناسی جهاددانشگاهی خراسان رضوی،عضو انجمن جامعه شناسی ایران و پژوهشگر اجتماعی گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید:
وی درخصوص انگیزه ازدواج در دختران و پسران گفت: نمیشود سن مشخصی را ذکر کرد که افراد انگیزه ازدواج را از دست میدهند. معدودی از افراد ممکن است شخصا انگیزه و میل به ازدواج نداشته باشند، اما علت تجردِ بخش قابل توجهی از افرادی که دیرهنگام ازدواج میکنند یا هرگز ازدواج نمیکنند، انگیزه نداشتن نیست. مفروض این است که این تمایل در غالب افراد وجود دارد اما پارهای از عوامل فردی و اجتماعی و ساختاری موجب تاخیر در ازدواج یا مجرد ماندن برای تمام عمر باشد.
این پژوهشگر اجتماعی در پاسخ به این سوال که آیا تجرد قطعی در ایران رخ خواهد داد یا پدیده هایی همچون ازدواج سفید آن را ترمیم می کند؟، اظهارکرد: تجرد قطعی رخدادنی نیست. تجرد قطعی مفهومی در علم جمعیتشناسی است. این شاخص در کنار پارامترهایی نظیر میانگین سن ازدواج، یکی از شاخصهایی است که جمعیتشناسان در دنیا برای توصیف وضعیت ازدواج در جوامع استفاده میکنند. آنها معمولا درصد زنان ۴۵ تا ۴۹ ساله و مردان ۵۰ تا ۵۴ ساله را که هرگز ازدواج نکردهاند به جمعیت زنان و مردان در آن سن تقسیم میکنند و در صد جمعیت در حال تجرد قطعی را حساب می کنند. بنابراین تجرد قطعی در همه زمانها و در همه جوامع وجود داشته و دارد. منتهی آمار آن بسته به یک سری شرایط ممکن است تغییر کند. مثلا پژوهشها و محاسبات انجامشده در مورد ایران نشان میدهد که تا پیش از سال ۱۳۷۵ آمار تجرد قطعی در مردان (یعنی درصد مردان ۵۰-۵۴ ساله ازدواجنکرده) بالاتر از زنان (۴۵-۴۹ ساله ازدواجنکرده) بوده است، اما از این سال به بعد روند معکوس میشود.
رضوی زاده افزود: همچنین آمارها نشان میدهد که در سالهای اخیر آمار تجرد قطعی در روستاها بیشتر از شهرها است. این تغییرات، محصول عوامل مختلفی است، از جمله مجموعهای از عوامل فردی و عوامل ساختاری و اجتماعی. برای مثال، میدانیم که وضعیت نامساعد و ناپایدار اقتصادی هم میتواند تاخیر در ازدواج ایجاد کند و موجب شود میانگین سن ازدواج بالا رود، و هم نهایتا بر آمار تجرد قطعی تاثیر میگذارد. یک عامل مهم دیگر ساختاری موثر بر تجرد قطعی، متوازن نبودن جمعیت زنان و مردان در سن ازدواج است. معمولا در ازدواج، مرسوم است که زن از مرد کمسنتر باشد، در بعضی برهههای زمانی، این ترجیح نسبتا رایج موجب میشود که «مضیقه ازدواج» پیش آید. مثلا در دهه ۱۳۶۰ ما با رشد جمعیت قابل توجهی مواجه بودیم. این موضوع، در دههی ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ موجب شد تعداد مردان در سن ازدواج کمتر از زنان در سن ازدواج (با فاصلهی سنی مرسوم) بشود. این موضوع ممکن است در نهایت موجب تجرد قطعی بعضی از این دختران متولد دهه ۵۰ و ۶۰ بشود و آمار تجرد قطعی دختران در سالهای آینده رشد داشته باشد. همین وضعیت ممکن است برای پسران متولد دهه ۷۰ پیش بیاید.
استادیار جامعهشناسی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با اشاره به اینکه عوامل دیگری هم ممکن است موجب تاخیر در ازدواج، بالارفتن میانگین سن ازدواج و احیانا تجرد قطعی بشود، اذعان کرد: امکانها، گزینهها و فرصتهای ساختاری در جامعه پدید آید که موجب تغییر سبک و الگوی زندگی زنان و مردان شود، مثلا امروز اغلب دختران شهرنشین ترجیح میدهند ادامه تحصیل بدهند، بخشی از آنها مایلند شغلی داشته باشند. حتی بعضی ممکن است معتقد باشند تحصیل واشتغال، فرصت ازدواج بهتری برایشان فراهم میآورد که لزوما هم نادرست نیست، اما همیشه هم تز موفقی ممکن است نباشد.
این پژوهشگر اجتماعی تغییرات وسیع فرهنگی را یک عامل دیگر موثر بر سن ازدواج دانست که در پی جریانهای غالب فرهنگی در دنیا رخ داده است،خاطرنشان کرد: .به عنوان مثال مشاهده میکنیم که در دنیا و خصوصا در کشورهای توسعهیافته، میانگین سن ازدواج همواره رو به رشد بوده است، وافراد تمایل دارند از فرصتهای مجرد بودن و مسئولیت و وابستگی کمتر داشتن، برای رشد شخصی، تفریح و گسترش روابط اجتماعیشان استفاده کنند. به همین دلیل ترجیحشان به تاخیر انداختن ازدواج است.
وی در خصوص رابطه میان ازدواج سفید و تجرد قطعی اینگونه گفت: آنچه به عنوان ازدواج سفید معروف شده ربطی به آمار تجرد قطعی ندارد، چون رابطهای است که به طور حقوقی ثبت نشده است. ازدواج سفید یا آنچه متخصصان به همباشی یا همبالینی (Cohabitation) ترجمه کردهاند، نوعی از رابطه بین دو جنس است که توافق میکنند ارتباطِ عاطفی-اقتصادی-جنسیِ بلندمدت و وفادارانه بدون ثبت حقوقی داشته باشند. اگر منظورتان این است، میتوان درباره احتمال وقوع و آثار آن اندیشید و تحقیق کرد. واقعیت این است که آمار متقنی در این باره وجود ندارد، اما به نظر نمیرسد هماکنون به یکی از شکلهای شایع رابطه در ایران تبدیل شده باشد. ازدواج در شکل ثبتشده و متعارف آن همچنان شکل غالب و مطلوب ارتباط بلندمدت و متعهدانه بین دو جنس است و بعید به نظر میرسد که در بخش بزرگی از جامعه ما، همبالینی غیررسمی پذیرفته بشود. حتی اگر پذیرفته بشود هم موجب کاهش تجرد قطعی نخواهد شد، چون تجرد قطعی به ازدواج مربوط است. نکته جالب توجه این است که اتفاقا در کشورهایی که همبالینی بیشتر پذیرفته شده است، عموما آمار تجرد قطعی بالاتر است، چون عملااین زوجها ازدواج رسمی نمیکنند. اما اگر منظور شما این باشد که همبالینی بعضی از کارکردهای ازدواج را میتواند داشته باشد و از این بابت از آن استقبال شود، ممکن است در لایههای محدودی از جمعیت این اتفاق رخ دهد. اما نباید فراموش کرد که پذیرش همبالینی، مستلزم صرفنظر از پارهای از امتیازات ازدواج است که معلوم نیست برای همه دختران و پسران و خانوادهها مطلوب باشد. مثلا زوجهای همبالین، به اندازههای ازدواجکردهها در میان خویشاوندان معمولا به رسمیت شناخته نمیشوند، پارهای از مناسک و تشریفات ازدواج که مطلوب افراد و خانوادههایشان است اجرا نمیشود، و بعضی مسیولیتها و تعهدات عرفی و حقوقی که در ازدواج بین طرفین تقریبا تصریح میشود یا بدیهی فرض گرفته میشود، دیگر برقرار نیست. در عین حال، ممکن است افرادی باشند که از این مزایای ازدواج بگذرند، و تمایل داشته باشند برای شراکت عاطفی و اقتصادی و جنسی چنین گزینهای را برای زندگی مشترکشان انتخاب کنند. اما هم از لحاظ فرهنگی بعید است وسیعا در جامعه ما پذیرفته شود و هم این که شرایط و محدودیتهای اقتصادی کنونی کشور، حتی تشکیل این شکل از زندگی را هم با دشواری مواجه میکند، چون زوج همبالین هم دست کم نیازمند کار، درآمد مکفی برای گذران زندگی و مسکن مستقل است.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران در پاسخ به این سوال که آیا ازدواج درایران با توجه به شرایط فعلی به یک امر اشرافی تبدیل شده یا خیر؟ گفت: من با کاربرد اصطلاحاتی از این نوع که صبغه ژورنالیستی دارد، اصلا موافق نیستم. ترجیح میدهم از «نابرابری فرصتها» استفاده کنم. منظورم این است که همانطور که شرایط اقتصادی موجود باعث میشود طبقات مختلف به طور نابرابری به منابع مادی دسترسی داشته باشند، برای مثال بخش کمدرآمدتر نتواند از خدمات و کالاهای با کیفیت مناسب یا حداقلی در زمینه آموزش، بهداشت و سلامت، مسکن، تغذیه و ... برخوردار شود، این شرایط اقتصادی قطعا فرصت ازدواج را هم برای جمعیت وسیعی محدود و کم میکند. یعنی هم تهیه مقدمات یک زندگی و هم تداوم آن در این شرایط، بسیار دشوار خواهد بود. بدیهی است که این مساله در چارچوب حل مشکلات کلان اقتصادی و مدیریتی کشور باید چارهاندیشی شود.