۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۱
گفت و گو با جوان نیشابوری زائر، در یک غروب پاییزی؛

زائر پیاده امام رضا(ع): دلم می خواست گرد و غبار خستگی پای زائران امام هشتم را می زدودم

زائر پیاده امام رضا(ع): دلم می خواست گرد و غبار خستگی پای زائران امام هشتم را می زدودم
صدیقه رضوانی نیا- دمدمه های غروب بود و خورشید پاییزی می رفت که آسمان مشهد را ترک کند. جوان زائر را در یکی از ورودی هاش مشهد دیدم. حس خیلی خوبی در وجودش جریان داشت قرار بود ساعتی دیگر به حرم یار برسد و این ماجرا، خوشحالی عمیقی را در وجودش پدید آورده بود.با وجود خستگی سه شبانه روز پیاده روی و طی 140 کیلومتر آن هم با پای پیاده؛برق شادی را میشد در چشم هایش دید. بالاخره به مشهد رسیده بود به ورودی پلیس راه مشهد و کمتر از یک ساعت دیگراز خیابان های این شهر که عبور می کرد خود را به مولایش امام رضا(ع) می رساند.
خوشحالی اش از رسیدن به مشهد را که دیدم در دلم به حال خوبش غبطه خوردم.
هم اسم امام هشتم بود«رضا». رضا از شهر فیروزه نیشابور به مشهد آمده بود.

جوان بود؛فقط 30 سال داشت.برای رهایی از سرمای پاییزی کلاه بافتنی مشکی بر سر داشت و کوله پشتی اش بر پشت.شغل آزاد داشت و گچکار ساختمان بود.
اما در آن سرما پابرهنه بود.بین خودش و امام رضا(ع) عهد کرده بود با پای پیاده و بدون کفش به پابوسی اش بیاید.
گفت: اولین بار است که پیاده خودم را به مشهد می رسانم.
رضا گفت: من از شهر نیشابور به مشهد آمدم شهری که امام رضا(ع) در مسیر ورودشان به ایران از آن عبور کردند تا به توس رسیدند و من از اینکه این مسیر که قدمگاه حضرت بود را طی می کردم مسرور بودم.
از او پرسیدم در سه شبانه روزی که جاده های خراسان به سوی مشهد را طی می کردی آیا کسی را دیدی که به حالش غبطه بخوری؟ بلافاصله و بدون اینکه بخواهد فکر کند گفت:بله کسانی را دیدم که در راه پای زائران را ماساژ می دادندخیلی دلم می خواست جای یکی از آنها بودم و گرد و غبار خستگی پاهای زائران امام هشتم را می زدودم.خیلی دلم می خواست کف پای این زوار را ببوسم. اینکه نوکر زائران امام رضا(ع) باشم خیلی برایم افتخار است و آرزو دارم خادمی و نوکری زائران حضرت را بکنم.

از او پرسیدم وقتی به حرم حضرت برسی به او چه خواهی گفت: پاسخ داد: اول از همه برای شفای مریض ها دعا می کنم بخصوص پدرم.برای رهایی زندانی های بی گناه.برای رفع گرفتاری همه گرفتارها  بخصوص برای جوان ها که کار و بارشان براه باشد.
در پایان گفتگویم با رضا از او پرسیدم راستی شما امام هشتم را به چه صفتی می شناسی؟گفت: ضامن بودن.او ضامن ما پیش خداوند است...
 
https://www.razavi.news/vdcbzabf.rhbz8piuur.html
razavi.news/vdcbzabf.rhbz8piuur.html
کد مطلب ۳۷۴۱۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما