مجری دهه شصت رسانه ملی
توفیقات زندگی و کارم، منبعث از برکات حضور در مجاورت امام هشتم بوده است
میگوید این شانس و افتخار را داشته که از محضر دو استاد بزرگوار استفاده کند و همیشه مدیون لطف آنها است. استاد رفیعی از تهیهکنندگان و مجریان نامدار و زنده یاد شادروان امیر نادری که علاوه بر استادی، معلم اخلاق نیز بوده است. سید ابوالفضل طباطبایی، مجری نامآشنای دهه شصت که نسلهای زیادی از اجراهایش خاطره دارند، در گفتگو با خبرگزاری رضوی از خاطرات گذشته میگوید. از شروع کار حرفه ایش در صدا و سیمای مرکز خراسان تا احساسی که نسبت به امام رئوف دارد. از صحبتهایی که عطر نوستالژیک تلویزیونهای سیاه و سفید را میدهند تا خاطراتی که دیگر تکرار نخواهند شد.
شروع کار
مجری 57 ساله قدیمی رسانه ملی، فعالیت خود را از سال ۶۳ و با صدا و سیمای مرکز خراسان آغاز کرد. ادامه این ماجرا از زبان خودش شنیدنیتر است: «تابستان سال۶۴ وقتی برای ماموریتی به صدا و سیمای مرکز آمده بودم آقای هوشنگ بختیاری از گویندگان خوشسیما، خوش بیان و مسلط خبر را دیدم. ایشان گفت یکی از برنامههای من را دیده و خوب اجرا کردهام. اگر اینجا بخواهم فعالیت کنم حتما جذب خواهم شد. از این پیشنهاد استقبال کردم و با توجه به اینکه خانه پدری من در تهران بود و به خاطر کارم مدت دو سالی در مشهد مجاور شده بودم تقاضای کار در مرکز را کردم. بعد از مدتی از من تست گرفته شد و پس از قبولی، وارد گروه پخش شبکه یک شدم».
اولین اجرا در رسانه ملی
این مجری پیشکسوت، خاطره اولین اجرای خود در رسانه ملی را اینطور ادامه میدهد: «یادم میآید آن سالها فقط دو برنامه زنده داشتیم. یکی اخبار سراسری و دیگری اعلام برنامهها. بعد از قبولی در تست، به مدت دو ماه فقط کپشن میخواندم که اصطلاحا کابینی گفته میشد. بعد از دو ماه در تاریخ ۶ فروردین ماه ۶۵ ساعت۱۴/۳۰ برای اولین بار به عنوانمجری پخش جلوی دوربین زنده آمدم و در حالی که ساعت و نام برنامهها را حفظ کرده بودم با آرامش و طمأنینه لیست برنامهها تا آخر شب را اعلام کردم و به این صورت، اولین اجرایم با موفقیت و بدون مشکل انجام شد».
نوذری؛ پیشکسوت تمام مجریان تلویزیون
این هنرمند خطه سرسبز شمال که قدرشناسی و احترام به اساتید را از مردمان سرزمینش به میراث برده، در سخنان خود، از مقام یکی از پیشکسوتان عرصه اجرا، تقدیر میکند. از زنده یاد منوچهر نوذری که او را میتوان اولین مجری تلویزیون در ایران برشمرد. طباطبایی اولین برخوردش با مرحوم نوذری را سال ۶۵ ذکر میکند که او را در واحد دوبلاژ شبکه دوم ملاقات کرده است. در همان ملاقات، استاد نوذری به او گفته در سال ۱۳۳۷ و برای اولین بار در تلویزیون ثابت پاسال جلوی دوربین رفته و برنامهای را به صورت زنده اجرا کرده است. طباطبایی تاکید میکند به همین علت مرحوم نوذری را پیشکسوت تمام مجریان تلویزیون میداند».
شعری که خواندم و تشویق شدم
ابوالفضل طباطبایی علاقه دوران کودکیاش را به برنامههای رادیو و تلویزیون اینطور شرح میدهد: «ما در خانه، گرامافون و رادیو داشتیم و بعدها هم تلویزیون. با توجه به فراگیر بودن رادیو در بسیاری از خانوادهها، من هم با این رسانه آشنا بودم و تا جایی که خاطرم هست برنامههای خانمها کشمیری و وزیری و آقای معینی من را جذب کرده بود و از شنیدن صدایشان لذت میبردم». این هنرمند عرصه اجرا، خاطرهای از شروع جرقههای مجریگری خود در سنین نوجوانی تعریف میکند: «به یاد میآورم در اردوهای تابستانی رامسر من در کلاسهای فن بیان شرکت کردم و برای اولین بار شعری از ملکالشعرا بهار خواندم که مورد توجه قرار گرفت و تشویق شدم. ایناتفاق مربوط به تابستان ۵۶ است».
مجری، حلقه واسط بین برنامه و مخاطب است
عبور از مراحل سختگیرانه گزینش و انتخاب شدن به عنوان مجری رسانه ملی، شاید یکی از موضوعاتی است که همیشه برای مخاطبین سوالبرانگیز بوده است. ابوالفضل طباطبایی درباره تفاوت این گزینش در دهه ۶۰ با امروز توضیح میدهد: «من چون هیچگاه در هیئت انتخاب مجری نبودم تفاوتها را نمی دانم اما ملاکهای آن دوره چنین بود که متقاضی میبایست فن بیان بداند و صدای خاصی داشته باشد. ضمن اینکه از چهرهای کاریزماتیک هم برخوردار باشد. در واقع مجری، حلقه واسط بین برنامه و مخاطب است و باید این شروط را داشته باشد به اضافه مقداری تیزهوشی که از بدیهیات کار است».
دستمزدها از گذشته تا حالا
میخواهم بدانم دستمزدهای مجریان در دهه ۶۰ در چه سطحی بود و معیار پرداختها چگونه بود؟ طباطبایی در پاسخ به این سوال میگوید: «اول عرض کنم هیچگاه به خاطر نمیآورم که سر دستمزد با تهیهکنندهای بحث کرده باشم. اولین معیار برای من قالب برنامه بود و اینکه قرار است چه پیامی به مخاطب ارائه شود. بنابراین مضمون برای من در وهله اول، حائز اهمیت بود. البته تهیهکنندگان بر اساس برآورد مالی برنامههایشان دستمزد بنده را پرداخت میکردند. اما اگر بخواهم دستمزدهای آن زمان و اکنون را با هم مقایسه کنم بیشتر به یک جوک میماند»!
محدودیتهای اجرا در دهه شصت
وقتی از این مجری قدیمی و توانمند سوال میشود در دهه ۶۰محدودیتهای اجرا در چه حدی بود و شامل چه مواردی میشد، پاسخ میدهد: «اتفاقا اولین سوالی که از مدیر وقت شبکه یک پرسیدم، این بود که من چه چیزهایی میتوانم بگویم که ایشان گفت هر چه دل تنگت میخواهد بگو ولی به شرط اینکه نه به کسی و نه به جایی بر بخورد. البته ما کار خودمان را میکردیم. اما در مجموع، محدودیتها بیشتر از امروز بود. به عنوان مثال، مجریان نمیتوانستند نام خود را روی آنتن بگویند و یا خاطرم هست من چون عادت داشتم هر روز یک لباس متنوع برای اجرا بپوشم با تذکر روبرو شدم که این کار را نکن. به هر حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»!
از روی صدا من را میشناسند
یکی از شاخصههای هنرمندان با افراد عادی این است که آنها اگر جزو هنرمندان مردمی و ماندگار باشند، برای همیشه در اذهان مخاطبین خود باقی میمانند. حتی بعد از گذشت سالهای زیاد. وقتی از مجری خوب دهه شصت درباره برخورد این روزهای مردم و مخاطبانی که در دهه ۶۰ اجراهای او را دیدهاند سوال میکنم، میگوید: «قطعا گذر ایام بر چهره آدمها تاثیر میگذارد و علاوه بر آن با مشکلات عدیده امروز، نمیتوان متوقع بود که همگان بنده را بشناسند. اما گاهی وقتها در جایی که شروع به صحبت کردن میکنم، بلافاصله از روی صدا، من را می شناسند و همچون گذشتهها اظهار لطف میکنند که از این بابت خداوند بزرگ را شاکرم».
مجریهای امروز
این روزها، حجم بالای برنامههای رسانه ملی، موجب شده از شبکههای مختلف، شاهد اجرای مجریهای گوناگونی باشیم. وقتی نظر مجری قدیمی و با تجربه صدا و سیما را درباره مجریها و گویندگان امروز سیما میپرسم جواب میشنوم: «ملاک بنده برمیگردد به تبحر در اجرا که این ذوق و استعداد در بسیاری از همکاران جوان امروز وجود دارد. اما اعتقاد دارم اگر مقداری به این دوستان استقلال عمل دهند نتیجه کار بسیار بهتر شده و نمود بیشتری در جذب مخاطب خواهد داشت».
خاطرات فعالیت در صداوسیمای مشهد
از ابوالفضل طباطبایی درباره نخستین برنامه ای که اجرا کرده و همکاران سابقش در مرکز صدا و سیمای استان خراسان می پرسم. می گوید: "طی یک سالی که در مشهد فعالیت داشتم برنامه صبحگاهی رادیو مشهد را اجرا می کردم که برنامه ای پر مخاطب بود و شنوندگان بسیاری داشت و خاطرات خوبی از آن روزها در ذهنم به جا مانده است. از دوستانی که آن روزها در کنارشان بودم می توانم از آقایان عکاف، خسروی که این روزها در شبکه دوم مرکز به عنوان مجری فعالیت می کند، فرزین و زنده یاد استاد رضازاده که از دوستان دوران نمایش در مشهد نیز بودند نام ببرم".
آن سال ها و مجاورت با حرم امام رضا(ع)
وقتی از این هنرمند که شروع فعالیتش از شهر مقدس مشهد بوده است، درباره احساسش نسبت به امام مهربانی می پرسم، پاسخ می دهد: "نه تنها آن روزهایی که در مشهد بودم بلکه حتی اگر طی همه این سال ها توفیقی در زندگی و کارم حاصل شده همه منبعث از برکات حضور در مجاورت حضرت بوده که هنوز هم ادامه دارد و همانند همه دوستداران امام هشتم وقتی به مشهد مقدس می روم و یا چشمم به تصویر بارگاه با شکوه ایشان می افتد باز هم دلم پر می کشد".
اولینحاجت از امام رضا(ع)
طباطبایی با ارادت خاصی ادامه می دهد: "اولین حاجتی که از حضرت می خواهم آرامش است. چون به هرحال هر کسی از طریقی به آرامش می رسد و در صورت برآورده شدن حاجت و خواسته اش قطعا آرامش نصیبش می شود و این آرامش بهترین نعمتی است که می تواند نصیب هر فردی در زندگی اش شود".
ادامه دوباره فعالیت ها
گفتگو با این مجری خاطره ساز را با خبر خوشی که امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد به پایان می رسانیم: "اخیرا صحبت هایی برای شروع مجدد همکاری با دوستان در تهران و همچنین مرکز مشهد داشته ام که منتظر هستم ببینم کدامیک به نتیجه خواهد رسید تا با یاری خداوند بزرگ بتوانم بار دیگر در خدمت بینندگان عزیز باشم". طباطبایی در پایان می گوید: "برای تمامی دوستانی که همیشه به بنده لطف داشته اند و همچون گذشته پیگیر احوال بنده بوده اند آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم و از خداوند متعال برایشان بهترین ها را خواهانم".