هنرمند عرصه نقاشیخط:
در حال تاسیس یک آکادمی نقاشیخط در مشهد هستم
هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر، خبرگزاری رضوی
نامش را که جستجو کنی، اسامی جشنوارههای زیادی را میبینی که اسم او در صدر برگزیدگانش میدرخشد. از جشنوارههای خوشنویسی تا هنرهای تجسمی و گرافیک. کاظم خراسانی حالا سالهاست که نامی آشنا در عرصه هنر دارد و عمده شهرتش به خاطر آثار نقاشیخط او به سبک خاص خودش است. هنری بینرشتهای که خود دربارهاش می گوید: «اوایل، شناخت خیلی کمی نسبت به نقاشیخط داشتم و قصدم این نبود که به این رشته هنری، به طور جدی ورود پیدا کنم. اما عوامل زیادی دست به دست هم داد تا نقاشیخط را انتخاب کنم و امروز با وجود فعالیت در رشتههای و کارهای گوناگون، تنها نقاشیخط است که میتواند نیازهای درونیام را ارضا کند و در من حس و آنی را به وجود آورد که هیچیک از شغلهای دیگرم ایجاد نخواهند کرد». صحبتهای این هنرمند 42 ساله را که دارای مدرک دکترای پژوهش هنر و کارشناسی ارشد از دانشکده هنر تهران است، با هم میخوانیم:
استاد من؛ تجربههای من
از بیست و دو سال پیش که اولین نمایشگاهم را برپا کردم، به صورت نیمه حرفهای به نقاشیخط مشغول شدم. اشتغال به این رشته هنری، به صورت پاره وقت بوده و مستمر نبوده است. چرا که جز نقاشیخط به شغلهای دیگر هم مشغول بوده و هستم. در طی این سالها اکثر آنچه آموختم از تجربه بوده که تجربه، مادر همه علمهاست. خیلی از فنون این هنر را از جایی آموزش ندیدم و بسیاری را بر اساس تجربه و آزمون و خطا پیش بردم. برای خوشنویسی نیز هیچگاه آموزش حرفهای ندیدم. طوری که از روی دیوارها و سنگ قبرها و... تمرین میکردم. یک دوره خیلی کوتاه نزد یکی دو استاد که در شهر ما بودند، این هنر را به شکل مبتدی آموختم که به هر حال آن زمان و در آن برهه که سن و سال کمی داشتم، برایم مثمر ثمر بود. در نقاشیخط، چون ما از انواع خطوط و متریال استفاده میکنیم یک قسمت اعظم این هنر، به شناخت ابزارها مربوط میشود. من این شناخت ابزارها را بر اساس تجربه و آزمون و خطا به دست آوردم و در کنار آن تابلونویسی میکردم. کارهایی در ابعاد بزرگ. دیوارنویسیها و نقاشیهای دیواری و امثال این. آن تکنیکها، آن رنگها و آن جسارتها در کنار کار خوشنویسی که انجام میدادم، همه دست به دست هم داد تا امروز درگیر نقاشیخط شوم و البته هنوز هم در حال تجربه کردن هستم.
نقاشی خط و سه طیف هنرمند
در زمینه نقاشیخط، امروزه طیفی از خوشنویسها، گرافیستها و نقاشها به این رشته ورود پیدا کردهاند. در حقیقت، نقاشیخط گرایش در نقاشی معاصر است که در آن هنرمند از فرم، حروف و نوشتار در ایجاد تصویری غالبا انتزاعی بهره میگیرد. پس با وجودی که برای این رشته، عنوان نقاشیخط یا خط نقاشی را به کار میبریم، باز هم با یک اثر نقاشی روبرو هستیم. اگر ما این سه طیف هنرمند را در نظر بگیریم، هر یک بر اساس تخصص خود میتوانند به این هنر بین رشتهای بپردازند. مثلا خوشنویسها، نقاشیخطشان تا حدودی متمایل به خوشنویسی است و از حروف بر اساس همان اصول و پایه خوشنویسی ولی در قالب کاری مدرنتر از لحاظ رنگی و فرمی استفاده میکنند. گرافیستها باید نسبت به خوشنویسها و نقاشها از نظر فرمی در نقاشیخط جلوتر باشند. چرا که سالها کار تایپوگرافی کردهاند و با فضاهای گرافیکی بیشتر آشنا هستند و چون دکوپاژهای حروف را کار کردهاند، میتوانند فضاهای خلاقانهای ایجاد کنند. کارهایی که یک گرافیست در نقاشیخط انجام میدهد به لحاظ فرم و فضا و کمپوزیسیون متفاوت است. اگر تایپوگرافی را به عنوان فعالیتی که خیلی از طراحهای گرافیک انجام میدهند در نظر بگیریم، ادامه این روند را با تکنیکها و ابزارهای مختلف کار کنیم و از آن قالب، فقط طراحی لوگو یا لوگوتایپ مثلا تک کلمهای یا چند کلمهای خارج بکنیم و به فضای بزرگتر و کلیتری برسیم و آن کادر و بوم و صحنهای که می تونیم این لوگو و نوشتهها را با آن درگیر کنیم، در نظر بگیریم و تکنیکها و متریالهای مختلف را در کار دخیل کنیم، منجر به خلق یک اثر نقاشیخط میشود. پس هنرمند گرافیست اگر بتواند تایپوگرافی را کاملتر ببیند، به نقاشیخط میرسد. همینطور یک نقاش برای کار نقاشیخطی که انجام میدهد، بر اساس وجه استفاده از ابزارها و تکنیکهایش میتواند بهتر و مسلط تر عمل کند.
آثار مذهبی و رضوی من
طی این سالها، در جشنوارههای مناسبتی مختلفی مانند جشنواره قرآن کریم، جشنواره طریق جاوید، جشنوارههای ملی و بینالمللی امام رضا(ع) و امثال این شرکت داشتهام. در این جشنوارهها بر مبنای موضوعات کار میکردم و چون موضوعات جشنوارهها قرآنی و مذهبی بود، آثار زیادی درباره ائمه اطهار مانند حضرت علی(ع) و امام رضا(ع) و رخدادهای مذهبی مانند واقعه غدیر خلق کردهام. در آن دوران که اوج خوشنویسی سنتی من بود، اکثر تابلوهایم یا قرآنی هستند یا مرتبط با فضای فرهنگی و مذهبی. اما کارهای اخیرم چون فرممحور هستند کمی معاصرتر شدهاند. در این سالها، در هشت دوره جشنواره بینالمللی امام رضا(ع) شرکت کردهام که خوشنویسی در یزد بود و هنرهای تجسمی در شیراز و بعد در بیرجند. در این جشنوارهها، هر هشت دوره، مقام کسب کردم. ولی آخرین بار که مشارکت داشتم، یکسری ناداوریها دیدم که هر چند مقام دوم را کسب کردم، اما از آن سال تصمیم گرفتم در هیچ جشنوارهای شرکت نداشته باشم. درباره امام رضا(ع) آثار زیادی کار کردهام. از بین آنها یک صلوات خاصه کار کردم با فرم دست آزاد که هم در اولین دوسالانه قزوین مقام آورد و هم اینکه بعدا من این اثر را در خارج از کشور به نمایش گذاشتم و با استقبال روبرو شد.
فرهنگسازی از کودکی
از مسئولین فرهنگی هیچ انتظاری ندارم. چرا که مسئولین در جای خودشان نیستند و ما هنرمندان هم خیلی رغبتی نداریم که بخواهیم ترغیبشان کنیم برای ما جایگاهی بسازند و یا اینکه فرهنگسازی کنند. چرا که این فرهنگسازی نیاز به موارد پیچیدهای دارد که باید از سنین پایینتر و با آموزشهای مختلف شروع شود. مثلا از آموزش و پرورش. بگذارید برایتان مثالی بزنم. در اروپا بارها در موزهها، گروهی را دیدم که دور هم حلقه زده بودند. در این گروه، معلم یک مهد کودک را میدیدم که با اطلاعات و مطالعاتی که دارد، اصل اثر پیکاسو را برای بچههایی که روی زمین نشستهاند و چهار پنج سالهشان بیشتر نیست، توضیح میدهد. درباره اینکه این هنرمند چه کسی است؟ اثر هنریاش چطور خلق شده؟ و چه روند کاری را طی کرده است؟ این بچهها وقتی بزرگتر میشوند این آموزشها همراهشان است. متوجه هستند که باید به اثر هنری با دید دیگری نگاه کنند. اگر شما قدم به خانههای اروپا بگذارید، قطعا در هر خانه حتی خانههای کوچک، یک اثر اوریجینال هنری میبینید. اینها یک قسمت از فرهنگسازی است که دقیقا چنین خلأهایی در کشور ما احساس میشود. وقتی مسئولی به واسطه خیلی مناسبات دیگر مسئول شده است و بسیاری از فرهنگسازیهایی که باید برای آموزش او و دیگران انجام شود، صورت نگرفته، کار سختی است که منِ هنرمند الان بتوانم به این مسئول بگویم شما بایستی چه کاری انجام بدهید. چرا که او باید از کودکی این موضوع را با پوست و با استخوانش درک می کرد و متوجه میشد.
جایگاه خاص هنر مدرن در پایتخت
مدت چند سال به واسطه ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در تهران بودم و درباره مقایسه محیط فرهنگی و هنری این شهر با مشهد باید بگویم محیط تهران اصلا قابل مقایسه با هیچ شهری نیست. تهران، پایتخت است و به لحاظ هنری، فرهنگ مردم نسبت به آثار هنری مقدار زیادی بالاتر است. با وجود اینکه ما در مشهد هنرمندان بزرگی داریم و خیلی از هنرمندان مطرح کشور، مشهدی هستند، متاسفانه فرهنگ آشنایی با هنر، استفاده از هنر و سایر رسانههای مرتبط با آن بسیار پایین است. در پایتخت، هنر مدرن جایگاه خاص خودش را دارد. شناختش برای مردم نسبت به کسانی که در مشهد حضور دارند راحتتر است. هم مسئولینش هم مردم عادی و هم خود هنرمندان. تعداد گالریها در تهران خیلی زیادتر است. رویدادهای هنری که رخ میدهد و فراخوانهایی که هست، همه در مرکزیت تهران است. این پایتخت بودن خیلی به رشد سواد بصری مردم کمک کرده است. من هنوز هم در نمایشگاههایی در تهران شرکت میکنم. همین امسال نمایشگاهی انفرادی دارم و در حال حاضر در نمایشگاهی گروهی مشارکت کردهام. از قدیم در نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی شرکت داشتهام و در کل در 55 جشنواره ملی و بینالمللی رتبههای اول تا سوم را کسب کردهام و کارهایم در کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، ترکیه، پاکستان، تاجیکستان، قطر، بنگلادش و... به نمایش در آمده است. عقیده دارم آموزشها، تجربهها، ارتباط با خارج از کشور با سایر گالریها، حضور در جشنوارهها و نمایشگاهها و ارتباط با سایر اساتید، به بالا رفتن سواد بصری، کمک شایانی میکند.
خدماتی که میتوان در مشهد داشت
نزدیک به 17 الی 18 سال است که در محیط آموزشی دانشگاه تدریس میکنم. سالها در رشته گرافیک مدیر گروه بودم. بحث آموزشی را هنوز در فعالیتهایم دارم و به عنوان مثال کلاسهای آزاد، در زمینه نقاشیخط دارم. در مورد کنکورهای گرافیک و امثال آن نیز به فعالیت مشغولم. آموزشهایم هم داخل استانی و هم خارج استانی است. ولی در حال حاضر موضوعی که برایم اهمیت زیادی دارد تاسیس یک آکادمی نقاشیخط در شهر مشهد است. این روزها پیگیر مقدمات مجوزی هستم که بتوانم این آکادمی نقاشیخط را در مشهد راهاندازی کنم. تصمیمم با توجه به ظرفیت بالای هنرمندانی است که در این شهر داریم و انشاالله بیشتر هم خواهد شد. بحث دیگری که در مشهد آن را دنبال میکنم برپایی نمایشگاه است. من معمولا هر سال، برای سایر هنرمندان و هم چنین هنردوستان، نمایشگاههای انفرادی و گروهی دارم و این، تنها کاری است که از عهدهام برمیآید که تا حدی بشود برای شهر مشهد فرهنگ سازی کرد و به شناخت و سواد بصری مردم کمک کرد و یک سری از انتظاراتی که هنرجویان و هنردوستان دارند را از این طریق، برآورده ساخت.
نقاشیخط؛ هنری با اقبال عمومی
نقاشیخط، هنری معاصر و جدید است و چون یک هنر بین رشتهای است، هنرمند با سواد بصری که دارد اثری را خلق میکند ولی علاوه بر آن، با یک بیان فرا مرزی میتواند هنرش را در کل جهان به نمایش بگذارد. شاید پایه حروف در کار استفاده شده باشد اما زبان، زبان نقاشی و یک زبان بینالمللی است. این هنر به دلیل جدید بودن، علاقهمندان خودش را دارد و با توجه به اقبالی که مجموعهدارها و گالریدارها و حراجیها طی چند سال اخیر نسبت به نقاشیخط داشتهاند، توجه بسیاری از مردم و گرایش خیلی از هنرمندان به این هنر جلب شده است. طوری که امروزه تعداد افرادی که درگیر نقاشیخط هستند زیاد شده و بیشتر هم خواهد شد. در همین استان خراسان، افراد مستعدی در این رشته، اشتغال داشتند، دارند و خواهد داشت که میتوانند این مسیر را به پیش ببرند. مثلا رضا مافی به عنوان یکی از هنرمندان پیشگام و نوگرای ایران که از اولین هنرمندان تاثیرگذار و بنیادین نقاشیخط معاصر است، مشهدی بود. این هنرمند با وجود اینکه در 39 سالگی فوت کرد، هنوز اسم و رسمش بر زبانها جاری است و آثارش در حراجیها به فروش میرود. به تبع این، خیلی از هنرمندان بودند که از قدیم در این راه قلم زدند و کار کردند و هنوز هم افراد مستعدی در این زمینه به فعالیت مشغولاند.
عضویت در انجمن سیته
شهرک بینالمللی هنر(سیته) در پایتخت فرانسه قرار گرفته است و مجموعهای حدودا سیصد واحدی از خانه آتلیههایی است که بسیاری از کشورهای دنیا در آنجا مالکیت دارند. مالکیت چهار واحد نیز مربوط به ایران است و هنرمندان میتوانند از یکی دو ماه تا دو سال برای فرصتهای مطالعاتی آنجا بروند، کار کنند، آثار نمایشگاهها را ببینند، با آثار موزهای آشنا شوند و بسیاری فعالیتهای دیگر که میتوانند داشته باشند و در کنار هنرمندان سایر کشورها نمایشگاه بگذارند. من با توجه به رزومه هنریام، عازم آنجا شدم و چند ماهی حضور داشتم. درباره تجربیاتم از آن دوران باید بگویم فضاها در اروپا خیلی متفاوت است. مخصوصا در گالریها و موزهها. آنجا ما میتوانستیم از چهل موزه هنری پاریس استفاده کنیم. فرصت مغتنمی بود که شاید دیگر هیچگاه در همه عمر من تکرار نشود. از موزه لوور تا موزه ژرژ پمپیدو که در آنجا میتوانی روند سیر تکاملی اینکه هنرها چگونه به وجود آمدهاند را بر اساس آثار، ببینی و مطالعه کنی. در حقیقت این خود یک دانشگاه است. مشق نظری چیزی است که برای همه هنرمندها تاکید شده و هر روزی که شما آثار جدیدی ببینید، نقطههای روشنی در زندگی هنریتان به وجود خواهد آورد.
در انتظار تجربیات جدید
در حال حاضر، جز نقاشیخط، مدیر تبلیغات یک کارخانه هستم و در محیط دانشگاهی هم 17 الی 18 سال است فعالیت دارم. 10 الی 11 سال در دو دانشگاه مدیر گروه بودم و جدا از آن، دفتر کاری دارم و کارگاهی که مشغول به کار نقاشیخط و سفارشاتم هستم. به هر حال فعالیت آموزشی دارم و کلاسهای کنکور کارشناسی ارشد گرافیک که سالها است در تهران و مشهد درگیرش هستم.
شیوه کارم برای خلق یک اثر به این شکل است که ابزار و وسایل را میچینم ولی معمولا کارهایم بداهه است. فقط شاید قبل از کار به تکنیکم فکر کنم. بداهه کار میکنم چون رویکرد کارهای امروزم کمی مدرنتر بوده و بیشتر فرمالیستی است. بنابراین کمتر به اینکه اول فضا را بسازم و بعد مرحله به مرحله پیش برم میپردازم. در این سالها به شغلهای مختلفی مشغول بودم و همه مرتبط با رشته و تحصیلم بوده، ولی باز هم فقط کار نقاشیخط نیازهای درونی من را ارضا میکند. اگر هزار بار هم کاری چاپی و گرافیکی را طراحی کنم، قطعا حس و آنی را که برای من در کار نقاشیخط به وجود میآورد، ایجاد نخواهد کرد. همه آثارم را در حوزه نقاشیخط دوست دارم و فکر میکنم بعد از بیست و چند سال کار حرفهای در حوزه نقاشیخط، تازه به تکنیکهایی رسیدهام که تا حدی میتواند به پختگی آثارم کمک کند. هر چند همه اینها را تجربه میبینم و هنوز هم تجربیات زیادی در انتظارم خواهد بود. همینکه در این هنر، هر چند وقت یکبار، به تجربه و تکنیک جدیدی برسم، برایم بسیار ارزشمند است و فکر میکنم تا پختگی کامل خیلی راه مانده باشد. انشالله بتوانم کارهای جدیدتری ارائه کنم که اول خودم را راضی کند و بعد دیگران را.
نامش را که جستجو کنی، اسامی جشنوارههای زیادی را میبینی که اسم او در صدر برگزیدگانش میدرخشد. از جشنوارههای خوشنویسی تا هنرهای تجسمی و گرافیک. کاظم خراسانی حالا سالهاست که نامی آشنا در عرصه هنر دارد و عمده شهرتش به خاطر آثار نقاشیخط او به سبک خاص خودش است. هنری بینرشتهای که خود دربارهاش می گوید: «اوایل، شناخت خیلی کمی نسبت به نقاشیخط داشتم و قصدم این نبود که به این رشته هنری، به طور جدی ورود پیدا کنم. اما عوامل زیادی دست به دست هم داد تا نقاشیخط را انتخاب کنم و امروز با وجود فعالیت در رشتههای و کارهای گوناگون، تنها نقاشیخط است که میتواند نیازهای درونیام را ارضا کند و در من حس و آنی را به وجود آورد که هیچیک از شغلهای دیگرم ایجاد نخواهند کرد». صحبتهای این هنرمند 42 ساله را که دارای مدرک دکترای پژوهش هنر و کارشناسی ارشد از دانشکده هنر تهران است، با هم میخوانیم:
استاد من؛ تجربههای من
از بیست و دو سال پیش که اولین نمایشگاهم را برپا کردم، به صورت نیمه حرفهای به نقاشیخط مشغول شدم. اشتغال به این رشته هنری، به صورت پاره وقت بوده و مستمر نبوده است. چرا که جز نقاشیخط به شغلهای دیگر هم مشغول بوده و هستم. در طی این سالها اکثر آنچه آموختم از تجربه بوده که تجربه، مادر همه علمهاست. خیلی از فنون این هنر را از جایی آموزش ندیدم و بسیاری را بر اساس تجربه و آزمون و خطا پیش بردم. برای خوشنویسی نیز هیچگاه آموزش حرفهای ندیدم. طوری که از روی دیوارها و سنگ قبرها و... تمرین میکردم. یک دوره خیلی کوتاه نزد یکی دو استاد که در شهر ما بودند، این هنر را به شکل مبتدی آموختم که به هر حال آن زمان و در آن برهه که سن و سال کمی داشتم، برایم مثمر ثمر بود. در نقاشیخط، چون ما از انواع خطوط و متریال استفاده میکنیم یک قسمت اعظم این هنر، به شناخت ابزارها مربوط میشود. من این شناخت ابزارها را بر اساس تجربه و آزمون و خطا به دست آوردم و در کنار آن تابلونویسی میکردم. کارهایی در ابعاد بزرگ. دیوارنویسیها و نقاشیهای دیواری و امثال این. آن تکنیکها، آن رنگها و آن جسارتها در کنار کار خوشنویسی که انجام میدادم، همه دست به دست هم داد تا امروز درگیر نقاشیخط شوم و البته هنوز هم در حال تجربه کردن هستم.
نقاشی خط و سه طیف هنرمند
در زمینه نقاشیخط، امروزه طیفی از خوشنویسها، گرافیستها و نقاشها به این رشته ورود پیدا کردهاند. در حقیقت، نقاشیخط گرایش در نقاشی معاصر است که در آن هنرمند از فرم، حروف و نوشتار در ایجاد تصویری غالبا انتزاعی بهره میگیرد. پس با وجودی که برای این رشته، عنوان نقاشیخط یا خط نقاشی را به کار میبریم، باز هم با یک اثر نقاشی روبرو هستیم. اگر ما این سه طیف هنرمند را در نظر بگیریم، هر
آثار مذهبی و رضوی من
طی این سالها، در جشنوارههای مناسبتی مختلفی مانند جشنواره قرآن کریم، جشنواره طریق جاوید، جشنوارههای ملی و بینالمللی امام رضا(ع) و امثال این شرکت داشتهام. در این جشنوارهها بر مبنای موضوعات کار میکردم و چون موضوعات جشنوارهها قرآنی و مذهبی بود، آثار زیادی درباره ائمه اطهار مانند حضرت علی(ع) و امام رضا(ع) و رخدادهای مذهبی مانند واقعه غدیر خلق کردهام. در آن دوران که اوج خوشنویسی سنتی من بود، اکثر تابلوهایم یا قرآنی هستند یا مرتبط با فضای فرهنگی و مذهبی. اما کارهای اخیرم چون فرممحور هستند کمی معاصرتر شدهاند. در این سالها، در هشت دوره جشنواره بینالمللی امام رضا(ع) شرکت کردهام که خوشنویسی در یزد بود و هنرهای تجسمی در شیراز و بعد در بیرجند. در این جشنوارهها، هر هشت دوره، مقام کسب کردم. ولی آخرین بار که مشارکت داشتم، یکسری ناداوریها دیدم که هر چند مقام دوم را کسب کردم، اما از آن سال تصمیم گرفتم در هیچ جشنوارهای شرکت نداشته باشم. درباره امام رضا(ع) آثار زیادی کار کردهام. از بین آنها یک صلوات خاصه کار کردم با فرم دست آزاد که هم در اولین دوسالانه قزوین مقام آورد و هم اینکه بعدا من این اثر را در خارج از کشور به نمایش گذاشتم و با استقبال روبرو شد.
فرهنگسازی از کودکی
از مسئولین فرهنگی هیچ انتظاری
جایگاه خاص هنر مدرن در پایتخت
مدت چند سال به واسطه ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در تهران بودم و درباره مقایسه محیط فرهنگی و هنری این شهر با مشهد باید بگویم محیط تهران اصلا قابل مقایسه با هیچ شهری نیست. تهران، پایتخت است و به لحاظ هنری، فرهنگ مردم نسبت به آثار هنری مقدار زیادی بالاتر است. با وجود اینکه ما در مشهد هنرمندان بزرگی داریم و خیلی از هنرمندان مطرح کشور، مشهدی هستند، متاسفانه فرهنگ آشنایی با هنر، استفاده از هنر و سایر رسانههای مرتبط با آن بسیار پایین است. در پایتخت، هنر مدرن جایگاه خاص خودش را دارد. شناختش برای مردم نسبت به کسانی که در مشهد حضور دارند راحتتر است. هم مسئولینش هم مردم عادی و هم خود هنرمندان. تعداد گالریها در تهران خیلی زیادتر است. رویدادهای هنری که رخ میدهد و فراخوانهایی که هست، همه در مرکزیت تهران است. این پایتخت بودن خیلی به رشد سواد بصری مردم کمک کرده است. من هنوز هم در نمایشگاههایی در تهران شرکت میکنم. همین امسال نمایشگاهی انفرادی دارم و در حال حاضر در نمایشگاهی گروهی مشارکت کردهام. از قدیم در نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی شرکت داشتهام و در کل در 55 جشنواره ملی و بینالمللی رتبههای اول تا سوم را کسب کردهام و کارهایم در کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، ترکیه، پاکستان، تاجیکستان، قطر، بنگلادش
خدماتی که میتوان در مشهد داشت
نزدیک به 17 الی 18 سال است که در محیط آموزشی دانشگاه تدریس میکنم. سالها در رشته گرافیک مدیر گروه بودم. بحث آموزشی را هنوز در فعالیتهایم دارم و به عنوان مثال کلاسهای آزاد، در زمینه نقاشیخط دارم. در مورد کنکورهای گرافیک و امثال آن نیز به فعالیت مشغولم. آموزشهایم هم داخل استانی و هم خارج استانی است. ولی در حال حاضر موضوعی که برایم اهمیت زیادی دارد تاسیس یک آکادمی نقاشیخط در شهر مشهد است. این روزها پیگیر مقدمات مجوزی هستم که بتوانم این آکادمی نقاشیخط را در مشهد راهاندازی کنم. تصمیمم با توجه به ظرفیت بالای هنرمندانی است که در این شهر داریم و انشاالله بیشتر هم خواهد شد. بحث دیگری که در مشهد آن را دنبال میکنم برپایی نمایشگاه است. من معمولا هر سال، برای سایر هنرمندان و هم چنین هنردوستان، نمایشگاههای انفرادی و گروهی دارم و این، تنها کاری است که از عهدهام برمیآید که تا حدی بشود برای شهر مشهد فرهنگ سازی کرد و به شناخت و سواد بصری مردم کمک کرد و یک سری از انتظاراتی که هنرجویان و هنردوستان دارند را از این طریق، برآورده ساخت.
نقاشیخط؛ هنری با اقبال عمومی
نقاشیخط، هنری معاصر و جدید است و چون یک هنر بین رشتهای است، هنرمند با سواد بصری که دارد اثری را خلق میکند ولی علاوه بر آن، با یک بیان فرا مرزی میتواند هنرش را در کل جهان به نمایش بگذارد. شاید پایه حروف در کار استفاده شده باشد اما زبان، زبان نقاشی و یک زبان بینالمللی است. این هنر به دلیل جدید بودن، علاقهمندان خودش را دارد و با توجه به اقبالی که مجموعهدارها و گالریدارها و حراجیها طی چند سال اخیر نسبت به نقاشیخط داشتهاند، توجه بسیاری از مردم و گرایش خیلی از هنرمندان به این هنر جلب شده است. طوری که امروزه تعداد افرادی که درگیر نقاشیخط هستند زیاد شده و بیشتر هم خواهد شد. در همین استان خراسان، افراد مستعدی در این رشته، اشتغال داشتند، دارند و خواهد داشت که میتوانند این مسیر را به پیش ببرند. مثلا رضا مافی به عنوان یکی از هنرمندان پیشگام و نوگرای ایران که از اولین هنرمندان تاثیرگذار و بنیادین نقاشیخط معاصر است، مشهدی بود. این هنرمند با وجود اینکه در 39 سالگی فوت کرد، هنوز اسم و رسمش بر زبانها جاری است و آثارش در حراجیها به فروش میرود. به تبع این، خیلی از هنرمندان بودند که از قدیم در این راه قلم زدند و کار کردند و هنوز هم افراد مستعدی در این زمینه به فعالیت مشغولاند.
عضویت در انجمن سیته
شهرک بینالمللی هنر(سیته) در پایتخت فرانسه قرار گرفته است و مجموعهای
در انتظار تجربیات جدید
در حال حاضر، جز نقاشیخط، مدیر تبلیغات یک کارخانه هستم و در محیط دانشگاهی هم 17 الی 18 سال است فعالیت دارم. 10 الی 11 سال در دو دانشگاه مدیر گروه بودم و جدا از آن، دفتر کاری دارم و کارگاهی که مشغول به کار نقاشیخط و سفارشاتم هستم. به هر حال فعالیت آموزشی دارم و کلاسهای کنکور کارشناسی ارشد گرافیک که سالها است در تهران و مشهد درگیرش هستم.
شیوه کارم برای خلق یک اثر به این شکل است که ابزار و وسایل را میچینم ولی معمولا کارهایم بداهه است. فقط شاید قبل از کار به تکنیکم فکر کنم. بداهه کار میکنم چون رویکرد کارهای امروزم کمی مدرنتر بوده و بیشتر فرمالیستی است. بنابراین کمتر به اینکه اول فضا را بسازم و بعد مرحله به مرحله پیش برم میپردازم. در این سالها به شغلهای مختلفی مشغول بودم و همه مرتبط با رشته و تحصیلم بوده، ولی باز هم فقط کار نقاشیخط نیازهای درونی من را ارضا میکند. اگر هزار بار هم کاری چاپی و گرافیکی را طراحی کنم، قطعا حس و آنی را که برای من در کار نقاشیخط به وجود میآورد، ایجاد نخواهد کرد. همه آثارم را در حوزه نقاشیخط دوست دارم و فکر میکنم بعد از بیست و چند سال کار حرفهای در حوزه نقاشیخط، تازه به تکنیکهایی رسیدهام که تا حدی میتواند به پختگی آثارم کمک کند. هر چند همه اینها را تجربه میبینم و هنوز هم تجربیات زیادی در انتظارم خواهد بود. همینکه در این هنر، هر چند وقت یکبار، به تجربه و تکنیک جدیدی برسم، برایم بسیار ارزشمند است و فکر میکنم تا پختگی کامل خیلی راه مانده باشد. انشالله بتوانم کارهای جدیدتری ارائه کنم که اول خودم را راضی کند و بعد دیگران را.