۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۱
دکتر وکیلی در گفتگو با خبرگزاری رضوی:

15 خرداد، چرخشی در نیروهای سیاسی مبارز به وجود آورد که در کل منطقه اثر گذار بود

15 خرداد، چرخشی در نیروهای سیاسی مبارز به وجود آورد که در کل منطقه اثر گذار بود
حسن دیانی- سرویس فرهنگ، خبرگزاری رضوی/ در جریان انقلاب روزها و حوادث گوناگونی وجود دارد که هر یک نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشته اند. اما در این میان واقعه 15 خرداد 42 از اهمیت بسیار بالایی نسبت به سایر حوادث برخوردار است. تا جایی که امام خمینی(ره) در بیت معروف خود از این تاریخ به بعد است که فرج حضرت حجت (عج) را جدی تر به انتظار می نشیند. از این رو خبرگزاری رضوی به مناسبت این روز به گفتگو با دکتر هادی وکیلی دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد پرداخته تا دلایل اهمیت این روز را با ایشان بررسی نماید.
دلیل اهمیت واقعه 15 خرداد 42 چیست و چرا این روز این قدر در تاریخ انقلاب برجسته است؟
واقعه 15 خرداد واقعه ای است که هم از نظر سیاسی، هم از نظر تاریخی و هم در مطالعات مربوط به تحولات منطقه و بین الملل مورد توجه محققین و پژوهشگران هر یک از این حوزه ها قرار گرفته است. مهمترین علت اهمیت یافتن و برجسته شدن این حادثه را هم باید چرخشی دانست که در جایگاه گروه های مبارز و ساختارهای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ایران، از بعد از این واقعه به وجود آمد. چرخشی که نه تنها در ایران، بلکه در کل منطقه و در دراز مدت در فضای جهانی بازتاب و تأثیر گسترده ای گذاشت.
برای فهم این موضوع باید به این مسئله توجه کرد که ما در ایران معاصر سه جریان فعال سیاسی – اجتماعی داشته ایم؛ نیروهای ملی، جریان چپ و نیروهای مذهبی. از آنجایی که خود رژیم پهلوی ادعاهای ناسیونالیستی و باستان گرایانه داشت، لذا نیروهای ملی در خود دولت و حکومت پهلوی هم مورد حمایت بوده و البته بخشی از آنها که دولت را در این قضیه یک مدعی دروغین می دانستند خودشان احزابی مانند جبهه ملی راه اندازی کرده بودند. اما در عین حال این جریان نتوانست آن جاذبه لازم را در جامعه ایجاد کند. بویژه بعد از آنکه مدیریت نهضت ملی شدن صنعت نفت در اختیار ملی گراها قرار گرفت و دولت ملی گرای مصدق نتوانست این نهضت مهم و بزرگ را به خوبی مدیریت کرده و بر اثر کودتا سقوط کرد.
نیروهای چپ هم در ایران در دهه های 20 تا 40 در ایران بسیار فعال بوده و حزب توده و جریانات چپ حامیان زیادی پیدا کرده بودند. حتی در همان جریان نهضت نفت گاهی اوقات میتینگ های چندصد هزار نفره برگزار می کردند. اما این چریان هم اوج حرکتش تا حدود سال 30-32 است و از سال های بعد رو به افول می رود و برخی از اینها داخل جریان های نفوذی ساواک هضم می شوند و حتی مفهومی به نام چپ امریکایی و توده امریکایی شکل می گیرد. از سویی دیگر مفاهیم اعتقادی و فلسفی ضد الهی آنها موجب می شد تا مردم در مقابل آنها قرار بگیرند. از این رو این جریان هم نتوانست آن پایگاه اجتماعی لازم را بدست آورد.
بنابراین در حدود سال های 35 تا 42، فضا به گونه ایست که جریان نیروهای ملی محبوبیت خود را از دست داده و دوستان مصدق به چندشاخه تقسیم شده اند. بین آنها اختلافات داخلی به وجود آمده و بین مردم از کمترین محبوبیت برخوردارند. طیف نیروهای چپ هم دیگر هیچ تحرک مهمی در این سال ها نداشته و جایگاه و پایگاه اجتماعی خودشان را از دست داده بودند. در این دوره بسیاری از جمله خود رژیم پهلوی به این نتیجه رسیده بودند که جریان مبارزه در حال افول بوده و رژیم خیال می کرد کاملا بر همه چیز مسلط است. در چنین شرایطی بود که حرکت ها و مقاومت های مذهبی در سال های 41 و 42 آغاز شد.
در سال 41 لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را رژیم مطرح کرد که علما و مردم مذهبی با آن به مخالفت برخواسته و به گونه ای قدرتمند عمل کردند که دولت اسدالله علم مجبور به عقب نشینی شد. مدتی بعد پروژه موسوم به انقلاب سفید به دلیل ابهامات و مشکلاتی که داشت مورد اعتراض قرار گرفت؛ و نیروهای مذهبی تنها جریان مهم و فعالی بودند که در مقابل وحدت فاجعه آمیز استعمار خارجی به رهبری امریکا، و استبداد داخلی که دربار بود قرار گرفت و ایستاد. تا اینکه رژیم به این جمع بندی رسید که باید رهبر مبارزین یعنی امام خمینی را بازداشت کند. که این اتفاق در 13 و 14 خرداد روی داد و موجب شکل گیری یک جنبش خودجوش مردمی و بدون برنامه ریزی قبلی، که تقریباً تمامی اعضای آن را نیروهای مذهبی و مردم متدین، تشکیل می دادند شد.  این جریان آن قدر بر رژیم فشار آورد که رژیم پهلوی مجبور شد که خشونت و قساوتی کم نظیر در تاریخ ما آن را سرکوب کند.
 
پس بنابراین 15 خرداد فقط یک روز نیست؛ بلکه به نوعی نماینده ای از مجموعه ای از اتفاقات است؟
بله؛ 15 خرداد هم روزی است که ناظر به یک اتفاق و واقعه ای عینی و واقعی است و هم یک نقطه ایده آل و آرمانی. یعنی مجموعه مبارزاتی که از سال 40 شروع شد و تا سال 42 -43 ادامه پیدا کرد، اوج آن در 15 خرداد است. یعنی حتی ما می توانیم اتفاقاتی را که در ماه های بعد رخ می دهد از جمله ماجرای کاپیتولاسیون و مقاومت امام و علما در برابر آن را -که در آبان 43  روی داد-، به همین قیام 15 خرداد بازگشت دهیم و استمرار این واقعه قلمداد کنیم. به عبارتی دیگر 15 خرداد در اوج این قله و حوادث دیگر در اطراف آن قرار دارند.
خوب است که در اینجا هم اشاره کنیم که در همین ماجرای کاپیتولاسیون رژیم یکی از ننگین ترین قراردادهای تاریخ ایران را امضا کرده و حقی به امریکایی ها داد که از جمله رفتارهای قرون 18 و 19 استعمار بوده و دیگر در قرن 20 این حق به کسی داده نمی شد. و با این قرار داد عملاً ایرانی ها در مقابل امریکا تحقیر شده و به تعبیر امام به اندازه یک سگ امریکایی برای آنها ارزش قائل نشدند. حال عجیب این است که وقتی رژیم این قرار داد ننگین را در مجلس تصویب می کند نه طیف نیروهای ملی، که ادعای ملی گرایانه داشتند و نه طیف نیروهای چپ، واکنش تندی به آن نشان ندادند. در حالی که امام با تمام قدرت به میدان آمده و در سخنرانی خود شاه را مردک خطاب کرده و او را تهدید کرد. و بیش از 30 بار از ایرانیت ایران در همین سخنرانی نام برده و دفاع کرد.
بنابراین در همین اتفاقات است که امام در اوج رهبری مذهبی به عنوان مرجع تقلید، در جایگاه رهبری ملی هم قرار می گیرد و خلأ رهبری ملی را به خوبی پر می کند. و از اینجاست که دیگر گروه های ملی و چپ اصالت خودشان را در نگاه مردم از دست می دهند. و 15 خرداد به عنوان نماد این مجموعه اتفاقات در ذهن و حافظه تاریخی ملت ایران و حتی منطقه ثبت می شود.
 
منظور از منطقه که می فرمایید چیست؟
بعد از رفتارهای غلط رژیم در سال 42-43 ما می بینیم که حتی رهبر الازهر هم به میدان آمده و علیه شاه بیانیه می دهد. یعنی مسئله بین المللی می شود. حتی مراجعی مانند آیت الله خویی که در نجف چندان فعالیت سیاسی گسترده ای ندارند به رژیم اعتراض می کنند. و این نشان دهنده وسعت و گستردگی این حرکت در منطقه است.
 
 
شناخت مردم از امام در این سال ها چندان زیاد نبود. این شناخت به تدریج به وجود آمد. اتفاقا رژیم هم به همین دلیل هم شروع به انجام اقدامات و اصلاحاتی کرد که امریکا و دولت کندی بر انجام آن اصرار داشتند. چرا که فکر می کرد در کشور خلأ رهبری مذهبی وجود دارد. علت این امر هم این بود که ما تا سال 40 آیت الله بروجردی را داشتیم که یک مرجع تقلید منحصر به فرد بود. یعنی زمان ایشان تعدد و تکثر مرجعیت وجود نداشته و همه مردم ایشان را می شناختند. اما بعد از فوت ایشان در فروردین 40، در طول این 2-3 سال تا سال 43، مراجع نسبتاً جوان تر و مهمی مطرح شدند. بزرگانی از جمله آیت الله گلپایگانی، نجفی مرعشی، امام خمینی، شریعتمداری و برخی علمای دیگر در ایران، و آیت الله خویی و حکیم در عراق مراجعی بودند که مطرح شدند. و طبیعتاً تکثر این مراجع، و ناشناخته بودن آنها برای مردم موجب می شد تا رژیم به این نتیجه برسد که خلأ رهبری مذهبی وجود دارد.
اما امام خیلی زود مورد توجه قرار گرفت. حوادث سال 41 و بیانیه ای که علمای قم و بلاد بعد از فوت آیت الله بروجردی صادر کرده و در آن از آیت الله روح الله خمینی به عنوان یکی از مراجع تقلید یاد کرده و حمایت کردند، موقعیت ایشان را برای مردم روشن تر نمود.
به نظر می رسد که علاوه بر جایگاه حقیقی امام یعنی فردی در حد مرجعیت، جایگاه حقوقی این مقام هم خیلی مهم بود. چرا که در ذهن شیعه مرجع تقلید جانشین امام معصوم در عصر غیبت محسوب می شود. بنابراین حتی اگر یک شیعه شناخت موردی و جزئی نسبت به مرجع تقلیدش نداشته است. اما همینکه مطمئن می شد که او شرایط مرجعیت را داراست، معنایش این است که شرایطی را داراست که بتواند در جایگاه جانشینی امام معصوم در عصر غیبت قرار گیرد. و این طبیعتاً برای شیعیان مقامی بسیار مقدس و کاریزماتیک است. بنابراین با اعلام مرجعیت امام ایشان به سرعت از این جایگاه برخوردار شد و مردم دردکشیده و آسیب دیده هم که دیدند امام با صراحت و شجاعت تمام به میدان مبارزه با رژیم وابسته و فاسد پهلوی آمده است کفایت می کرد که از ایشان حمایت کرده و به سرعت دور ایشان جمع شوند.
 
وقتی متن سخنرانی امام در 13 خرداد را مطالعه می کنیم می بینیم که امام لحن تندی نسبت به حکومت و شخص شاه دارد آیا این نحوه خطاب و لحن تند نسبت به حکومت و شاه پیش از این هم سابقه دارد؟
لحن امام در داستان قیام 15 خرداد تند است اما بعداً از این تندتر هم می شود. یعنی در نطق 14 آبان 43 و در جریان کاپیتالسیون. همان طور که شاید چند ماه قبل و در داستان انجمن های ایالتی و ولایتی لحن امام نسبتاً ملایم تر بود. امام در واقع بسته به مواضعی که رژیم می گرفت ادبیاتشان را تنظیم می کرد. البته می دانید که امام از اساس رژیم پهلوی را قبول نداشته و مشروعیت آن را درست نمی دانست. اما امام تا سال 41 امیدوار بود رژیم پهلوی که تحت عنوان رژیم مشروطه داشت حکومت می کرد واقعاً پایبند به مشروطه و قانون اساسی آن بوده و بتواند مشکلات کشور را تا حدی حل کند. کما اینکه امام یکی- دو بار در سخنرانی خود به شاه می گویند: که آقای شاه لااقل به آن قانون اساسی که به آن سوگند خورده ای وفادار باش. من می خواهم تو آقای مردم باشی نه نوکر اجنبی. اما رژیم روز به روز از مردم، قانون اساسی مشروطه، و از مذهب و دین اسلام فاصله گرفته و به استعمار امریکا و استبداد نزدیک تر می شود. اینجاست که دیگر لحن امام تندتر می شود. به خصوص وقتی که شاه در روز 4 بهمن 41 به قم رفته و در آنجا به روحانیت و مرجعیت توهین های زشتی کرده و آنها را ارتجاع سیاه می خواند-در کنار مارکسیست ها که آنها را ارتجاع سرخ می نامد-. طبعاً در چنین شرایطی مواضع امام در دفاع از اسلام و مرجعیت جدی تر و تند تر می شود.
اینگونه خطاب قرار دادن شاه و حکومت را ما در این سال های 40 تا 43 در گروه های دیگر مشاهده نمی کنیم. هرچند در دهه قبل از آن و یا در سال های بعد، گروه های چپ گاهی اوقات لحن بسیار تندی نسبت به شاه به کار می برند و بعضاً توهین هم می کردند. اما امام هیچ گاه در ادبیاتشان تند بودن به معنای بی ادب بودن و یا فحاش بودن مطلقاً دیده نمی شود و همیشه ادب اسلامی را رعایت می کردند.
 
قیام پانزده خرداد به غیر از تهران و قم در شهرهای دیگر کشور هم وجود داشت؟ این گستردگی به چه میزانی بود؟
در قیام 15 خرداد تمرکز به صورت خودجوش بر روی تهران بود. اما در همان روزها در خیلی از شهرهای دیگر هم قیام رخ داد و تا ماه ها هم ادامه پیدا کرد. از جمله در همین مشهد که ده ها نفر در همان روز و صدها نفر طی یک ماه بعد بازداشت شدند. همین طور شماری از علمای بزرگ بلاد به شدت با رژیم و سیاست های آن مخالفت کرده و رسماً از امام حمایت کردند. از جمله علمای همین شهر مشهد که در راس آنها عالمی مثل آیت الله شیخ مجتبی قزوینی حضور داشت. این علما حتی برخواسته و در حمایت از امام دو مرحله به قم رفتند. بالاخره در قیام 15 خرداد در بعضی شهرها مانند تهران، قم، ورامین، کرمانشاه و مشهد درگیری بالا گرفته و تراندازی های زیادی صورت گرفت اما آن میزان خشونتی که در تهران اتفاق افتاد، در شهرهای دیگر مانند مشهد رخ نداد.
 
 
https://www.razavi.news/vdcayynu.49nou15kk4.html
razavi.news/vdcayynu.49nou15kk4.html
کد مطلب ۲۹۴۲۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما