۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۱
گفت‌وگوی خبرگزاری رضوی با شاعری که اولین شعرش امام رضایی بود؛

آثار مهربانی اهل‌بیت(ع) را در جای‌جای زندگی‌ام می‌بینم

آثار مهربانی اهل‌بیت(ع) را در جای‌جای زندگی‌ام می‌بینم
 
سرویس استانها - خبرگزاری رضوی/ بانوی جوان و نام آشنا در میان اصحاب رسانه  قم و شعرای کشور است؛ «سمانه روشنایی» بیشترین روزگار کاری‌اش را با اهالی رسانه استان قم سپری کرد، ولی امروز میان شعرای کشور سر برافراشته و توانسته در جشنواره‌های متعدد از جمله کنگره بانوی کرامت برگزیده شود تا به سهم خود، مایه مباهات شهر قم شهر کریمه اهل بیت(ع) باشد.
مشروح گفت وگوی صمیمانه خبرنگار خبرگزاری رضوی در قم با خانم سمانه روشنایی از شاعران معاصر کشورمان را در ادامه بخوانید:
 
*شعرا و نویسندگان معمولا در یک زمانی  از زندگی شان، احساس می کنند که استعدادی برای ورود به عرصه شعر و نویسندگی را دارند و به دنبال این حس و علاقه شان می روند؛ شما از چه زمانی به این حس دوست داشتنی رسیدید و شعر گفتن را شروع کردید؟
از کودکی علاقه بسیار خاصی به نوشتن داشتم تا اینکه در سن ۱۱ سالگی برای نخستین بار یک داستان ۵۰ صفحه ای نوشتم؛ گرچه حرفه ای نبود، ولی نقطه عطفی بود برای اینکه وارد عرصه شعر بشوم.
پس از آن به صورت دست و پا شکسته ترانه می نوشتم، ولی هیچ استادی نداشتم که بتوانم متوجه شوم راهی که میروم درست است یا خیر.
 
*رشته تحصیلی تان چه بود؟ و چه ارتباطی بین رشته تحصیلی تان و شعر سرایی وجود داشت؟
زمانی که قرار بود انتخاب رشته داشته باشم، به صورت خاص رشته «نقاشی» را انتخاب کردم و همین مسئله موجب فاصله گرفتن من از مقوله شعر شد، ولی در آینده به این نتیجه رسیدم که تمامی هنرها میتوانند مکمل هم باشند.
 
*اشاره کردید که پس از مدتی که در رشته نقاشی شروع به تحصیل کردید و از شعر گفتن فاصله گرفته بودید، دوباره به شعرسرایی روی آوردید؛ چه عاملی موجب بازگشت مجدد شما به این بحث شد؟
همانطور که گفتم من در رشته نقاشی تحصیل کردم، ولی پس از اتمام تحصیل و غوطه ور شدن در نقاشی، به خبرنگاری روی آوردم؛ و با توجه به اینکه خبرنگاران با مسائل بسیاری اعم از سیاست، مسائل اجتماعی، ادبیات و هنر ارتباط دارند، با انجمن های شعر آشنا شدم و با توجه به پیش زمینه و علاقه ام به مقوله شعر سرایی، با این انجمن ارتباط مناسبی برقرار کردم و توانستم عطش خود را با چشمه معرفت سیراب کنم.
 
*چه مدت است که به صورت جدی به شعر گفتن روی آوردید؟
حدود دو سال است به صورت جدی شعر میگویم و بهتر است بگویم که یکی از مهم ترین علاقه هایم در زندگی، شعر سرایی است که با این کار آرامش خاصی پیدا می کنم.
 
*شعر سرایی را با چه سبکی آغاز کردید و نخستین شعری که سرودید با چه موضوعی بود؟
سرودن شعر را به صورت آئینی با دوبیتی و رباعی برای امام زمان(عج) شروع کردم و در نظر داشتم تا برای همه ائمه اطهار(ع) شعر بگویم؛ خارج از لطف نیست که عنوان کنم این نوع شعر سرودن را، نه برای شهرت و چاپ کتاب، بلکه برای عرض ارادت
به اهل بیت(ع) دوست دارم و این نوع نگاه و این عشق و دوست داشتن اهل بیت(ع)، حس و حال خوبی برایم ایجاد می کند.
 
*معمولا چه زمانی حس و حال خوب تری برای شعر گفتن دارید؟
شعر مکان و زمان نمیشناسد من معتقدم که نیاز نیست یک شاعر برای شعر گفتن مکانی خاص را انتخاب کند و بنشیند و فکر کند که چه بگوید و چه بنویسد؛ خود من هر زمانی که نکته ای به ذهنم می رسد، سریع یادداشت می کنم و بعد ادامه آن را می نویسم؛ بخاطر دارم برای نخستین بار، که برای حضرت معصومه(س) شعری سرودم؛ همان موقع در خیابان ارم شهر قم بود و پس از اینکه به آستان بانوی کرامت رفتم و زیارتنامه را خواندم، شعرم تکمیل شد؛ که حس بسیار خوبی بود.
*
ایوان آئینه، اذان مغرب و حوض
در حسرت روییدن این اتفاقم
در آرزوی پر زدن دور ضریحت
پروانه ی کِز کرده ای کنج اتاقم
حس می کنم نزدیکی و دورم همیشه
کم لطفی من ماجرای تازه ای نیست
بر باد دادم شعرهای دفترم را
حال پریشان مرا شیرازه ای نیست
پا می شوم از جای خود، راهی ندارم
بانوی من! گم کرده ام راه حرم را
سمت تو می آیم پر از ابرم دوباره
این گریه ها بسته خیابان ارم را
 
لبخند معصومت مرا میخواند اما
در ازدحام جمعیت گم میشوم باز
دارم زیارتنامه می خوانم برایت
گل می کند نام تو در پایان و آغاز
عطر تو را افشانده در حال و هوایم
بادی که رقصانده حریر چادرم را
آرامم و دلواپسی دیگر ندارم
دادم به دستت چشم از باران پرم را
*
 
*چه حسی نسبت به حضرت معصومه(س) دارید؟ و همینطور برادر بزرگوار ایشان، ثامن الحجج امام رضا(ع)؟
شاید قابل باور نباشد، ولی بیش از آن چه که حتی خودم بتوانم تصور کنم به این بانو وابسته هستم و همیشه با خودم اینگونه می گویم که اگر شهر قم، حرم حضرت معصومه(س) را نداشت، شاید دلخوشی برای زندگی کردن در این شهر نداشتم.
به امام رضا(ع) نیز حس و علاقه خاصی دارم، تا جایی که احساس می کنم این خواهر و برادر به شیوه ای مرا اسیر و شیفته خود کرده اند و با کراماتی که از خود نشان می دهند این حس و علاقه را بیشتر می کنند.
 
*خاطره ای از کرامات امام رضا(ع) که برای شخص شما رخ داده باشد دارید؟
یک سالی بود که دلم میخواست به مشهد سفر کنم و به زیارت امام رضا(ع) بروم تا اینکه بالاخره بهمن ماه سالی که گذشت این سفر زیارتی برایم میسر شد؛ زمانی که قرار بود برگردم، رو به طرف گنبد طلایی امام رضا(ع) ایستادم که خداحافظی کنم و به ایشان گفتم، «یا امام رئوف! من همیشه شنیده ام باید از شما زیاد خواست، چه می شود که من را هم زود به زود به آستان خود بطلبید؛ من در حریم امن شما آرامش می گیرم» این حرف را در خلوت با ایشان مطرح کردم و بیرون آمدم و در راه بازگشت به قم شعرهایی که برای امام رضا(ع) سروده بودم را مرور می کردم؛ چند روز پس از رسیدن به قم، خبر رسید که در نخستین روزهای اسفندماه، اردوی زیارتی خبرنگاران
به امام رضا(ع) برقرار است؛ برایم شگفت آور بود و باورم نمی شد که چقدر زود امام رضا(ع) حاجتم را داد؛ در چشم به هم زدنی، زمان حرکت اردوی خبرنگاران قم به مشهد فرا رسید؛ در قطار نشسته بودم که از سوی آستان قدس رضوی با من تماس گرفته شد که شما در کنگره بانوان اهل بیت(ع) برگزیده شدید و باید روز ۱۴اسفند ماه برای شعر خوانی در شهر مشهد باشید که این اتفاقات خوب و پشت سرهم، نه تنها مرا سر ذوق آورده بود، بلکه بیش از پیش مرا به شگفت آورد.
 
*تأثیر کرامت اهل بیت(ع) را در زندگی خود چگونه حس کردید؟
اهل بیت(ع) بیش از پیش به من لطف دارند و من آثار مهربانی ایشان را در جای جای زندگیم می بینم و خدا را شاکرم که به من لطف کرده اند تا بتوانم در وصف ایشان قلم بزنم، زیرا که من معتقدم، اگر موهبت الهی نباشد، امکان نوشتن یک واژه هم در راستای مقام اهل بیت(ع) وجود ندارد.
 
*نخستین شعری که برای امام رضا(ع) سرودید به خاطر دارید؟
نخستین شعرم در رابطه با امام هشتم(ع) و یک دو بیتی بود؛
یه مویی توی دست باد دارم
تموم بچگیمو یاد دارم
پدر گفته شفا دادی نگامو
تو چشمام صحن گوهرشاد دارم
پس از سرودن نخستین شعرم، توانستم دوبیتی و رباعی های دیگری نیز بگویم؛
با چشمه ای از لطف و کرم می آیی
از جاده نزدیک حرم می آیی
شیرین تر از این چیست که بعد از مردن
ای عشق سه جا به دیدنم می آیی
 
*تاثیر شعر را در جامعه ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
من معتقدم که شعر در جوامع مختلف تاثیر خاصی دارد و می تواند ابزار مناسبی برای بیان عواطف و احساسات، مشکلات، معضلات و بسیاری از مسائل جامعه باشد.
 
*شاعر بودن شما، به زندگی خانوادگی‌تان صدمه ای وارد نمی‌کند؟
همیشه سعی داشتم تا شعر لطمه ای به زندگی شخصی و خانوادگی ام وارد نکند؛ و خوشبختانه خانواده هنر دوستی دارم که همواره مشوق من بوده و هستند.
 
*شعرا روحیه لطیفی دارند و در مقابل آن خبرنگاران باید مقداری از آن لطافت فاصله داشته باشند؛ چگونه این دو مقوله را با هم جمع کردید؟
هرچه الفتم با شعر بیشتر شد، از خبرنگاری فاصله گرفتم؛ حتی برای مدتی کلا کار خبر را کنار گذاشتم تا به آرامشی که میخواستم از طریق شعر برسم، ولی با همه این ها، حس می کنم همه چیز بستگی به جهان بینی شاعر دارد؛ و شعر یاغی تر از این حرفهاست که خودش را رغیب هنر و یا حرفه ای دیگر بداند.
 
*شما فرزند پسری دارید؛ کوچولوی شما به شعر علاقه نشان داده یا شما سعی کردید او را به سمت علاقه های خودتان تشویق کنید؟
جالب است که پسرم هم ذاتا شاعر است و ناخوداگاه موزون و گاهی مقفی صحبت میکند و کلیپ شعرهایم را می بیند و حفظ می کند؛ برای مثال، این شعر را که درباره امام رضا(ع) سرودم، حفظ کرده است.
*
فدای صورت خوش خط و خالت
اهای اهوی وحشی خوش به حالت
یه اقای غریبی ضامنت شد
برو راحت بشه دیگه خیالت
https://www.razavi.news/vdcg7z9x.ak9uz4prra.html
razavi.news/vdcg7z9x.ak9uz4prra.html
کد مطلب ۲۷۰۰۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما