۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۰۰
پرونده ویژه تعزیه و آیین‌های کهن رضوی - 6

آشنایی با پرده‌خوانی و شبیه‌خوانی رضوی/ یونس آبسالان: تئاتر امروز دنیا به تئاتر سنتی ما برگشته است

آشنایی با پرده‌خوانی و شبیه‌خوانی رضوی/ یونس آبسالان: تئاتر امروز دنیا به تئاتر سنتی ما برگشته است
نیلوفر بختیاری: یونس آبسالان، کارگردان و نویسنده تئاتر، از تعزیه‌شناسان معاصر است. او امسال داوری و کارشناسی جشنواره آیین‌های نمایشی یاسوج را بر عهده داشت. خبرگزاری فرهنگ رضوی به این مناسبت با او گفتگوی مفصلی داشت که بخش دوم آن را در ادامه می‌خوانید.

*کمی درباره پیشینه آیین‌های نمایشی چون پرده‌خوانی و شبیه‌خوانی رضوی بفرمایید.

از قدیم یک نوع شکل نمایشی به نام شمایل‌گردانی یا حمایل‌گردانی وجود داشته که خاص خود امام رضا (ع) بوده است. به این شکل که تمثال معروف «ضامن آهو» امام رضا (ع) را معمولا در قاب عکسی شیشه‌ای قرار می‌دادند که در کنارش تسبیح و انگشتر عقیق و حتی گاهی سرمه و زعفران به مردم فروخته می‌شده است. مناسبات زندگی آن زمان بیشتر مبتنی بر زندگی عشیره‌ای و قبیله‌ای و طایفه‌ای بوده و مدنیت به شکل امروزی وجود نداشته است. دراویش و مناقب‌خوانان شمایل را به خود آویزان می‌کردند و از شهری به شهری و از کویی به کویی می‌رفتند و در هر منطقه که قدم می‌گذاشتند با نشان دادن آن تصویر، شمایل‌خوانی می‌کردند. به همین دلیل به این کار شمایل‌خوانی یا حمایل‌گردانی می‌گفتند. چراکه عکس، حمایلِ روی دوششان بود و منظور از شمایل تصویر است.

بعدها بنابه یکجانشین شدن جامعه، این آیین از حالت روی دوش تبدیل می‌شود به پرده‌ای که روی دیوارها می‌کشند و همیشه هم در پرده‌های سنتی ضمن ماجراهای دیگری چون صحرای محشر، ماجرای عواقب عاق والدین و ... یک گوشه‌ای هم ماجرای ضامن آهوست. این قصه‌ها در دل هم تنیده و به یکدیگر تکمه شده بوده‌اند.

ماجراهای نقالی که بعدها وارد پرده‌خوانی می‌شود از دل همین قصه بیرون می‌آید. از نظر نوع رفتار به نظر می‌رسد آنچه بعدها در خصوص خود امام رضا (ع) وارد پرده‌خوانی شد، ریشه در همین شمایل‌خوانی و نقل و مناقب‌خوانی‌ها داشته است. مثلا ما در قهوه‌خوانه‌ها، شاهنامه‌خوانی، بازی‌های آیینی، مناقب‌خوانی، طریق البکاخوانی و حیدر کرارخوانی را داریم. در حوزه فرهنگ زاگرس که شامل تبار لرهای بختیاری و .. می‌شود این نوع مناقب‌خوانی، گاه با مناسبات پهلوانی ایران ترکیب می‌شود. یعنی در عین حال که نقل مربوط به داستان‌های کهن شاهنامه است، بخش پایانی آن به ماجرای امام رضا (ع) می‌رسد و به نوعی ایرانیت این فرهنگ، یکدفعه از یک‌جا به امام هشتم ربط پیدا می‌کند.

نمونه‌ای می‌آورم. مثلا همه خطبه‌خوانان و وعاظ وقتی بر منابر سخنرانی می‌کنند، بر مبنای عرف، در پایان سخنرانی‌شان سری به صحرای کربلا می‌زنند. این قصه در روایت‌های نقالی ما نیز همین گونه است. یعنی همیشه نقال، در پایان شاهنامه‌خوانی و معرفی شخصیت‌های اساطیری، سری هم به بارگاه امام هشتم می‌زند و برای او دعا و کرامت برمی‌شمرد. البته مثلا این در روزی نزدیک به دهه‌ ولادت یا شهادت امام رضا (ع) مرسوم بود. به نظرم می‌رسد که حتی روایت‌های نقالی که بعدها درباره امام رضا (ع) پیدا می‌شود،
ریشه در همان نقالی اساطیری، ایرانی و حیدرکرارخوانی و به اصطلاح شاهنامه‌خوانی و حتی داستان حسین کرد شبستری دارد و در پایان، نقلی هم درخصوص سیرت امام هشتم (ع) می‌شده است. اعتقادات شیعی و مناسبت‌های فرهنگی ایرانیان به نوعی در دل هم تنیده شده که نماد کلیتش امام هشتم (ع) است.

در گذشته اینگونه نبوده که ما بر اساس یک انگیزه خاص و مادی، اثری هنری را خلق کنیم. بلکه آدم‌های آن زمان بر مبنای رفتارهای تعبدی‌شان این کارها را بر عهده می‌گرفتند. به عنوان مثال کسی که شمایل‌گردان بوده، بر مبنای اعتقادی که داشته این کار را انجام می‌داده و تقاضای مادی نداشته و مسائل مادی را هم در سیطره نذورات می‌دیده و باز هم کارش شکل اعتقادی و تعبدی و ایمانی داشته است. این ویژگی کسانی است که بنیانگذار این هنرها بودند. به عنوان مثال در تعزیه‌ها آن کسی که آمده نسخ تعزیه را نوشته، حتی نام خود را به عنوان نویسنده نمی‌نویسد، بلکه لقبی برای خود برمی‌گزیند؛ القابی چون میرعزا، میر غرا، میرماتم. تمام این‌ها شکل اعتقادی و تعبدی داشته است. یادمان باشد در دل روایت‌های‌ نقالی‌، چاووشی‌خوانی‌، مناقب‌خوانی، مقتل‌خوانی‌، صراط القلوب‌خوانی، طریق‌البکا‌خوانی، مثنوی‌خوانی، ساقی‌خوانی و همه اینها یک مابه‌ازای اعتقادی، آرمانی وجود داشته است.

* با توجه به سخنان شما می‌خواستم بدانم امروز هنرهای سنتی مثل تعزیه، در کنار هنرهای مدرن‌تر چقدر می‌توانند به حیات و موجودیت خود ادامه دهند؛ با توجه به اینکه طبق فرمایش شما شاید انگیزه‌ها مانند گذشته نباشد چون جهان امروز نیز مانند گذشته نیست. هنر تعزیه در جامعه مدرن چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟

در خصوص جایگاه تعزیه به مثابه یک هنر شریف ایرانی و خاص شیعیان ایران باید بگویم همانطور که شاید بدانید، در زمانی که تعزیه در ایران شکل می‌گیرد اهل تسنن هم تلاش کردند در برابر تعزیه ما شیعیان، نوعی از تعزیه را ایجاد کند. در واقع از زمان علویان، اهل تسنن تلاش می‌کنند تا با استفاده از این شیوه ماجرای عایشه، جنگ جمل و ماجرای طلحه و زبیر را به شکل تعزیه در مکه و جاهای دیگر اجرا کنند. اما به لحاظ قدرت هنرهای نمایشی، این کارها هیچگاه مطرح نشد و نتوانست به عنوان یک جریان در کنار تعزیه ایرانی شکل بگیرد. چون تعزیه ایرانی مبتنی بر یک نوع تفکر شیعی است که از یک سو در نگاه گفتاری و حوزه معرفت دیداری در شکل اشقیاخوانی، و از سوی دیگر در حوزه معرفت شنیداری که جنس آواز انبیاخوانی بود، بر پایه اندیشه‌ای خردگرایانه بنا نهاده شده بود.

یعنی هنر تعزیه مبتنی بر دو تفکر عقلانی خردمدارانه دیداری و یک معرفت شنیداری، آوازی در حوزه معرفت اشراقی است. در این هنر به لحاظ معرفت نظری، تعزیه خودش به تنهایی حاصل تلفیق دو ایده‌ی فکری است که در شکل نمایشی، خود را بروز و ظهور می‌دهد. یعنی تماشاگر تعزیه در یک‌جا به لحاظ عقلانی نسبت به سرگذشت اولیا، تحلیل عقلانی می‌کند و اندوهگین می‌شود و به یک مکاشفه دعوت می‌شود.

وقتی
شما تعزیه را به تنهایی از نظر بازخوردی که در دل تماشاگر ایجاد می‌کند با تئاتر امروز جهان و دیگران مقایسه کنید، می‌بینید که اساسا تئاتر برگرفته شده از هنر دینی یونان باستان است. یونانیان باستان که نمایش برگزار می‌کردند در واقع داشتند عبادت می‌کردند. همانطور که ما مسلمانان در مسجد عبادت می کردیم، یک فرد یونانی می‌رفت در آمفی تئاتر عبادت می‌کرد و بازخوردی که در تئاتر آن زمان اتفاق می‌افتاد مبتنی بر یک معرفت دیداری، عقلانیِ ارسطویی بود. وقتی همینطور در تاریخ تئاتر پیش می‌روید و به امروز و نحله و اندیشه‌های جدید تئاتر می‌رسید یکدفعه می‌بینید تئاتر امروز دنیا نیز دارد تماشاگر خود را به نوعی مکاشفه دعوت می‌کند. یعنی انگار که تئاتر امروز دنیا برگشته به تئاتر سنتی ما و بازخوردی که در تئاتر مدرن دنیا دارد اتفاق می‌افتد دیگر آن کاتارسیس1 ارسطویی نیست؛ بلکه از طریق رمزها و نشانه‌گذاری‌هایی که در پی یک معناست دعوت به مکاشفه می‌کند.

این سبک از آثار نمایشی معروف است به ساختار تئاتر اپیک2 که برشت آن را مطرح می‌کند. او اعتقاد دارد که نشانه‌های این تئاتر را از نشانه‌های نمایش‌های آیینی شرق گرفته که البته منظورش شرق دور و ژاپن است. وقتی نشانه‌هایی را که برای تبیین ساختار تئاتر اپیک وجود دارد- به مثابه یک ساختاری که بعدها مبدا ساختار تئاتر مدرن می‌شود- نگاه می‌کنیم خیلی به لحاظ تکنیکی شبیه تعزیه ماست و تعزیه ما هنوز یک چیزی را از آن بیشتر دارد. این نظر من است.

به عنوان کسی که معلم سبک‌شناسی هستم و یکی از درس‌هایی که حدود بیست سال است دارم درس می‌دهم سبک‌ها و نمایش جهانی‌ست و در کنارش واحد نمایش‌های ایرانی را هم درس می‌دهم. مثلا تئاتر ساختاری اپیک که برشت مطرح می‌کند و یکی از شگفتی‌های تئاتر است، چندتایی از تکنیک‌هایش شبیه تعزیه ماست اما تعزیه ما نیست. همچنین شما نشانه‌های ساختار تئاتر پسامدرن را در تعزیه مضحک می‌بینید. آنجا هم مفاهیم جدید را مضحکه می‌کنند و نشانه‌هایش هست. هیچکدام از آنها تعزیه نیست اما تعزیه همه آنها را در دل خودش دارد.

بنابراین تعزیه ما به مثابه یک جریان نمایشی که خاص ما شیعیان ایرانی‌ست حتی به لحاظ شخصیت‌پردازی هم متمایز است. می‌دانیم که شخصیت‌ها از نظر جریان نمایشی یکی از شکل‌های افسانه‌ای، اسطوره‌ای‌، تاریخی، تمثیلی ومدرن هستند. اما وقتی وارد تعزیه می‌شویم این سوال به وجود می‌آید که شخصیت‌های تعزیه اسطوره‌اند؟ امام حسین(ع) در حد اسطوره است اما در تاریخ هم بوده، بنابراین به او می‌گوییم اسوه. یعنی ما در تعزیه با یک شخصیت جدیدی از نظر هنرهای نمایشی کل دنیا روبروییم که فقط در همین نمایش است. ما در تعزیه با یک شخصیتی به نام اسوه سروکار داریم که این شخصیت دارای ویژگی‌های اسطوره‌ای است. اول چون از طریق یک مبحثی به نام وحی به عنصر خداوند می‌رسد. دوم از نظر اینکه این آدم‌ها در تاریخی و زمان مشخصی زندگی کرده‌اند، خانواده داشته‌اند
و ... بنابراین شخصیت‌های تاریخی نیز هستند. پس شخصیت‌های تاریخی که یکجورهایی نشانه‌های الهی دارند می‌شوند اسوه.

*با توجه به مباحثی که در خصوص پیشینه، عناصر و ظرفیت بالای آیین‌های نمایشی خصوصا تعزیه فرمودید، آینده نمایش تعزیه و دیگر نمایش‌ها را در ایران چطور می‌بینید. امروز همچنان در شهرهای ایران شمه‌هایی از این هنرها قابل رویت است؛ مثلا چاووشی‌خوانی در جنوب و مازندران، و تعزیه در شهرهایی چون خوانسار، طالقان و ...اما درخصوص گسترش و تداوم آن چه تمهیداتی وجود دارد؟

خاستگاه تعزیه در استان مرکزی است. تعزیه در اراک، تفرش، محلات، گلپایگان و خوانسار وجود دارد تا برسد به قزوین و زنجان و طالقان و ... حوزه جغرافیای استان مرکزی در واقع خاستگاه تعزیه ناب ایرانی است و به هر حال به خاطر قدرتی که در خود تعزیه، به مثابه یک نمایش ایرانی وجود دارد، جای خودش را باز کرده. در نخستین سوگواره تعزیه کشور، بنده به عنوان مدیر اجرایی حضور داشتم و زمانی که در کهگیلویه و بویراحمد بودم، به نمایندگی از مرکز هنرهای نمایشی، نخستین سوگواره را به مدت یک ماه در مصلای اراک اجرا کردیم و تمام تعزیه‌خوانان کشور را آنجا دعوت کردیم. از آن زمان تا امروز که تعزیه قرار است به عنوان یک گرایش در دانشگاه‌ها دانشجو بپذیرد، ما خیلی راه آمده‌ایم و چه بخواهیم چه نخواهیم تعزیه به عنوان یک هنر ناب ایرانی جای خودش را باز می‌کند و خوشبختانه امسال جزو رشته‌های دانشگاهی شده و قرار است در مقطع کارشناسی ارشد نیز رشته تعزیه شناسی اضافه شود. همچنین می‌دانم که در حال حاضر در مقطع کارشناسی رشته نمایش‌های تعزیه ایرانی دارد دانشجو می‌پذیرد.

*چه خبر خوب و اتفاق فرخنده‌ای. چون همواره این نگرانی وجود دارد که آیین‌های کهن ایرانی رفته رفته به فراموشی سپرده شوند و فرزندان و نوادگان ما نتوانند دورنمایی از این گنجینه‌ها داشته باشند.

یک موضوعی که خیلی دلم می‌خواهد بگویم این است که هنرمندان ما به‌هرحال می‌خواهند زندگی کنند. یکی از اتفاقات خوب همین جشنواره‌های رضوی بود. چون خود هنر قابیلت و توان و کیفیت را دارد اما مهم این است که چقدر حمایت مالی شود. این‌ها برای پیشبرد هنر مهم است. مطلب دیگری که می‌خواهم بگویم این است که بنده به عنوان کسی که تئاتر کار کردم، اولین چیزی که نظرم را جلب کرد تعزیه‌های دوره‌گردی بود. آن زمان در حسینیه مرحوم پدر ما در ممسنی فارس تعزیه می‌دیدم و بعدها عاشق این هنر شدیم. هرچه دارم از تعزیه و نقالی و شاهنامه‌خوانی دارم. اینها میراث ادبی ما هستند و باید حفظ و حراست‌شان کنیم.
 
  1. 1-کاتارسیس عبارت است از «پایان بخشیدن» به نیروهای عاطفی نمایش‌نامه، مثلاً در نمایش‌نامه‌ای تراژیک، کاتارسیس پایان‌یابی ترس است و بهبود ترحم.
    2-تئاتر اپیک( روایی) گونه‌ای از ساختار تئاتر است که نخستین بار اروین پیسکاتور، کارگردان آلمانی آنرا ابداع کرد و برتولت برشت نماینده شاخص این نوع تئاتر می‌باشد.
https://www.razavi.news/vdcb.9b5urhbasiupr.html
razavi.news/vdcb.9b5urhbasiupr.html
کد مطلب ۲۴۹۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما