نیلوفر بختیاری: یونس آبسالان، متولد 1340 در روستای منگودرز ممسنیست. او فارغالتحصیل مقطع فوق لیسانس در رشته تئاتر است. از جمله حوزههای فعالیت او میتوان به کارگردانی و نویسندگی تئاتر، تدریس در دانشگاه و کارشناسی در حوزه تعزیه کشور اشاره کرد. از این مدرس و تعزیهشناس کشور تا کنون نمایشنامههای متعددی به اجرا درآمده است.
همچنین یونس آبسالان اخیرا در جشنواره آیینهای نمایشی رضوی، به عنوان کارشناس و داور در کنار تعزیهپژوهان دیگر به بررسی آثار ارسالی پرداخت.
گفتنی است خبرگزاری فرهنگ رضوی پیش از این مطلبی را در خصوص این جشنواره تحت عنوان شبیه خوانی و چاووشی خوانی رضوی در مسیر احیا منتشر کرده است. در ادامه صحبتهای یونس آبسالان را در خصوص نمایشهای آیینی کشور، خصوصا تعزیه میخوانید:
به عنوان سوال نخست بفرمایید کیفیت آثار ارسالی به جشنواره نمایشهای آیینی رضوی یاسوج را از نظر کمی و کیفی چطور ارزیابی میفرمایید؟
ما در بخش تعزیه تقریبا 36 اثر ارسالی داشتیم که در آن همه عناصر نمایشی؛ از جمله تعزیههای غریب و ... پیرامون امام هشتم و حضرت شاهچراغ (ع) و ... وجود داشت؛ به علاوه پردهخوانی، مناقبخوانی و نقالی. در مجموع از نظر کیفی کارها را در حد خوبی دیدم و اجراهای خوبی داشتیم. اما لاجرم بنا به شرایط، باید تعدادی اثر را از میان این آثار انتخاب میکردیم که این انتخاب دلیل بر برگزیده نبودن آثار دیگر نبود. چراکه کارهای دیگر نیز از کیفیت و قابلیتهای هنری خوبی برخوردار بودند.
شما در کدام بخش به داوری آثار پرداختید؟
در همه بخشها. چراکه هیئت داوری انتخاب شده یعنی بنده، آقای دکتر صالحپور و آقای دکتر ناصربخت در خصوص همه این آثار نمایشی تخصص لازم و شناخت و نگاه آکادمیک داریم و همه عناصر را دیدیم. البته عناصر دیگری نیز هست که میتوان هنرمندان را تشویق کرد تا در آن عرصهها نیز فعالیت کنند. نظیر سوگچامهها و ترانههای عبادی که در فرهنگ عامه وجود دارد و همه ریشه در مناسک مذهبی، آیینی امام هشتم دارد.
شنیدم به دلیل مصادف بودن جشنواره آیینهای نمایشی با دهه کرامت، آثاری که محتوای عزاگونه داشتهاند، کمتر در میان اجراها وجود داشتهاند و در فراخوان این جشنواره نیز از واژه تعزیه -به دلیل بارمعنایی کلمه که به سوگ و عزا برمیگردد- با عنوان شبیهخوانی یاد شده است. کمی در این خصوص بفرمایید.
کاملا درست است. چون تصور ذهنی که از بار تصویری کلمه تعزیه بر میآید، به نوعی معنی سوگ را به ذهن متبادر میکند. اما در عین حال باید یادمان باشد که خود تعزیه هم انواعی دارد. تعزیهها به لحاظ دستهبندی تاریخی به دو گونه تقسیم میشود. اول تعزیههایی که در پیش زمینه خود نوعی تعزیت وجود دارد و دوم تعزیههایی که کمیک(comic) هستند. یعنی در نوعی از تعزیه، ما بر مصیبت اولیای خدا تعزیت میکنیم و به غمگساری میپردازیم. اما در نوع دیگر، به مضحکه کردن خصلتهای دشمنانِ انبیا، اولیا و مومنان میپردازیم و انگار به نوعی رفتار اشقیا را به تمسخر میگیریم و یک تصویر کاریکاتورگونهای از دشمنان اولیا ارائه میدهیم. این نوع تعزیه میشود تعزیه مضحکه.
اما در دل اینها برخی تعزیهها نیز هستند که به روایت زندگی اولیا و کرامات و معجزات آنها میپردازد که در واقع ترکیبی از هردوگونه است. یعنی ابلهی و جهالت اشقیا در برابر روایات تاریخی کرامات و هوشمندی و دانایی اولیا قرار میگیرد. دسته بندیهایی هم از دل اینها به وجود میآید که به تعزیههای غریب معروفاند. تعزیههایی که معمولا کمتر اجرا میشوند؛ مگر در شرایط خاص. تعزیههایی که در جشنواره آیینهای نمایشی رضوی یاسوج اجراشده بود از نوع تعزیههای غریب بود و مربوط به کرامات، معجزات و هوشمندیها و رفتارهای دانشمندگونه امام رضا (ع) و حضرت شاهچراغ (ع) و ... در مقابل دشمنانشان بود که از نظر اجرا آثاری قوی بودند.
نظرتان در خصوص اسطورههای ایرانی مورد الهام در تعزیه و تاثیر آنها در این نمایش چیست؟
خاستگاه تعزیه، از نظر ساختار و تکنیک، به این دلیل قدرت پیدا میکند که ریشه در اساطیر آبا و اجدادی ما ایرانیان دارد. ولی به اصطلاح میآید به عنوان یک ظرف، محتوای جدیدی را در خودش میگیرد و برای پرواز بال دیگری پیدا میکند. چراکه شما نمیتوایند ایران را بدون مکتب تشیع درست تحلیل کنید و ایرانی و شیعه بودن یک ایدهی تفکیکناپذیر است. بنابراین شیعه ایرانی است که دارد پرواز میکند و یک محتوای جدید را در دل یک ساختار کهن ایجاد کرده است.
ادامه این گفتگو را به زودی در فرهنگ رضوی بخوانید.