واکاوی زوایای کمترگفته شده انقلاب اسلامی، در گفتگو با تاریخپژوه و استاد حوزه علمیه قم:
هواپیمای آیتالله میلانی را برگرداندند اما با ماشین به تهران آمد تا از حفظ جان امام حمایت کند/ آیتالله قمی به اصل نظام اعتراضی نداشت
سرویس معرفت/ از دوازدهم تا بیست و دوم بهمنماه، بهعنوان دههی فجر شناخته میشود. این ایام که مصادف با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و فرار شاه از ایران و همچنین ورود مرحوم امام خمینی رضوانالله تعالی علیه، برای بسیاری از مردم ما، یادآور خاطراتی تلخ و شیرین است. علیرغم گذشت قریب به چهل سال از پیروزی انقلاب اما، هنوز زوایای بسیاری از حوادث انقلاب روشن نشده است. در گفتگو با حجتالاسلام ناصرالدین انصاریقمی، استاد حوزه علمیه قم و تاریخپژوه معروف قمی، تلاش کردیم تا به زوایای کمتر گفته شده انقلاب اسلامی بپردازیم.
دلیل بازگشت امام به ایران در ۱۲ بهمن چه بود؟ چه اتفاقاتی ایشان را نسبت به بازگشت قانع کرد؟
بعد از تظاهرات میلیونی عاشورای 1357 و اینکه تمام ایران یکپارچه خمینی را صدا میزدند و بر رفتن شاه اجماع و اتفاقنظر داشتند و حتی ردههای میانی و متوسط و بسیاری از فرماندهان ردهبالای ارتش، نسبت به رژیم شاه اعلام عدم وفاداری کرده بودند و حتی نیروی هوایی عملاً از بدنهی ارتش رژیم جداشده بود و اینکه دیگر در ایران کسی، رژیم شاه را بهجز عدهای اندک، نمیخواستند و همه یکصدا مرحوم امام را فریاد میزدند و آن را در تظاهرات میلیونی خود در شهرهای مختلف نشان داده بودند. همه این حوادث، مرحوم امام را در بازگشت به ایران، مطمئن نمود و لذا تصمیم خود را یکسره نمود و تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند. در همان موقع شاه میرود و صحنه را ترک میکند و امام برای آمدن به ایران، با اتفاقنظر داخل و خارج کشور، عزم بازگشت به ایران میکند.
نقش علما بهخصوص آیتالله میلانی در جلوگیری از اعدام امام توسط شاه چه بود؟
هنگامیکه رژیم مرحوم امام را دستگیر کرد و به تهران انتقال داد، فکر نمیکرد که تمام علمای ایران، یکپارچه در حمایت از امام، اتفاقنظر داشته باشند. لذا مهاجرت کبرای مراجع تقلید شیعه از قم و مشهد و تهران و سایر علما از شهرهای مختلف ایران به تهران و اتفاقنظر آنان در حمایت از مرجعیت مرحوم امام، این موقعیت امام را تثبیت کرد و رژیم شاه نتوانست قصدسوئی نسبت به حضرت امام داشته باشد. مرحوم آیتالله میلانی در این میان، همانگونه که در تاریخ، پدیدار و نمودار است، اول با هواپیما، تشریف آوردند؛ اما هواپیما را از میانهی راه برگرداندند و ایشان با ماشین دوباره رهسپار تهران شدند و با آمدن ایشان و سائر مراجع همچون آیتالله شریعتمداری و آیتالله مرعشی نجفی و علمای دیگر، اتفاقنظر بر حمایت از جان امام حاصل شد و رژیم شاه، خود را با یک اتفاق و اجماع فوقالعاده، مواجه دید و فهمید که الآن زمان مشروطیت و زمان اعدام شیخ فضلالله نوری نیست. اینجا، اوضاع زمانه فرق کرده است. اگر درگذشته، شیخ فضلالله نوری، شهید مدرس یا مرحوم کاشانی را به حبس انداختند و یا آنها را از میان بردند و آب از آب تکان نخورد؛ اما این دفعه با دفعات قبل فرق میکرد و تمام جامعهی تشیع و علما و مراجع تقلید پشت سر امام خانه و کاشانهی خود را ترک کرده بودند و به تهران آمده بودند و لذا شاه نتوانست قصدسوئی به جان امام داشته باشد.
مبارزات آیتالله میلانی در مشهد به چه شکل بود؟ آیا شاه اقداماتی را علیه ایشان انجام میداد؟
آیتالله میلانی از خرداد 42 همگام با آیتالله حاجآقا حسن قمی در مشهد و همگام با سایر مراجع همچون امام و آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی و سایر مراجع تقلید قم، وارد عرصهی مبارزه با رژیم شاه شد و تا سالهای آخر، بهعنوان مبارزه با رژیم شاه درصحنه ماند؛ اما آهستهآهسته، حرکت انقلابی در مشهد، کند شد. همانطوری که حرکت انقلابی در قم هم کند شد. با تبعید مرحوم امام به نجف و فرو خوابیدن اعتراضات ایشان و اکتفا به درس و بحث هریک از علما به وظائف دیگر خود، روی آوردند و این محصول نظام اجتماعی ایران در آن زمان بود که رأس مبارزات تبعید گشته بود و رژیم شاه هم یک امنیت و استقلال نسبی یافته بود و آن اعتراضات سالهای 42، فروکش کرده بود.
دلیل جدایی آیتالله قمی از امام چه بود؟
مرحوم آیتالله حاجآقا حسن قمی، یکی از مراجع توفنده بود که با بیانات و اعلامیههای کوبندهی خود وارد مبارزه با رژیم شاه شد و از مشهد، به شهرستان کرج تبعید شد و سالها در تبعید به سر میبرد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و آن جوی که اوایل انقلاب، پدید آمد و مصادرهها و اعدامها و دستگیریهای فراوان که مقتضای همان سالهای اولیهی انقلاب بود، ایشان را به اعتراض واداشت و اعتراضات مکرر ایشان به اعمال دادگاههای انقلاب باعث شد که ایشان، آهستهآهسته از صف انقلابیون راه خود را جدا کرد و بالاخره در حبس و حصر قرار گرفت. البته ایشان نسبت به اصل نظام اعتراضی نداشت بلکه اعمال دادگاههای انقلاب را مورد اعتراض قرارداد و جدا شد. نه اینکه راه خود را از راه امام جدا کند. من یادم هست که در سال 58 و 59؛ مرحوم حاجاقا حسن قمی، رأس مراجع و علمای انقلابی مشهد بود؛ اما بالاخره، اعتراضات فراوانی نسبت به اعمال دادگاههای انقلاب داشت تا اینکه آهستهآهسته، در خانهی ایشان بسته شد.
چرا شاه اقدام به هدف قراردادن پرواز انقلاب نکرد؟
پرواز انقلاب که در بهمن 57، وارد ایران شد، دیگر زمانه اقتضای اقدامات حاد شاه را نداشت. شاه از مملکت خارجشده بود و رژیم بسیار ضعیف گردیده بود و نیروی هوایی ارتش شاه، عملاً از رژیم اعلام بیزاری و اعلام برکناری کرده بود و نیروی هوایی، عملاً بهصف انقلابیون پیوسته بود و این امکان وجود نداشت. حضرت امام در آن زمان بهعنوان یک رهبر جهانی مطرح گردیده بود و کوچکترین سوءقصدی به ایشان امکان نداشت کما اینکه این کار باید توسط نیروهای هوایی انجام میشد که نیروی هوایی هم به بدنهی انقلابیون پیوسته بود و اعلام همبستگی همافران در 19 بهمن 57 نشاندهندهی جدایی کامل نیروی هوایی از بدنهی رژیم بود که مقدمات آن در ماهها قبل فراهم گشته بود.
دلیل بازگشت امام به ایران در ۱۲ بهمن چه بود؟ چه اتفاقاتی ایشان را نسبت به بازگشت قانع کرد؟
بعد از تظاهرات میلیونی عاشورای 1357 و اینکه تمام ایران یکپارچه خمینی را صدا میزدند و بر رفتن شاه اجماع و اتفاقنظر داشتند و حتی ردههای میانی و متوسط و بسیاری از فرماندهان ردهبالای ارتش، نسبت به رژیم شاه اعلام عدم وفاداری کرده بودند و حتی نیروی هوایی عملاً از بدنهی ارتش رژیم جداشده بود و اینکه دیگر در ایران کسی، رژیم شاه را بهجز عدهای اندک، نمیخواستند و همه یکصدا مرحوم امام را فریاد میزدند و آن را در تظاهرات میلیونی خود در شهرهای مختلف نشان داده بودند. همه این حوادث، مرحوم امام را در بازگشت به ایران، مطمئن نمود و لذا تصمیم خود را یکسره نمود و تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند. در همان موقع شاه میرود و صحنه
نقش علما بهخصوص آیتالله میلانی در جلوگیری از اعدام امام توسط شاه چه بود؟
هنگامیکه رژیم مرحوم امام را دستگیر کرد و به تهران انتقال داد، فکر نمیکرد که تمام علمای ایران، یکپارچه در حمایت از امام، اتفاقنظر داشته باشند. لذا مهاجرت کبرای مراجع تقلید شیعه از قم و مشهد و تهران و سایر علما از شهرهای مختلف ایران به تهران و اتفاقنظر آنان در حمایت از مرجعیت مرحوم امام، این موقعیت امام را تثبیت کرد و رژیم شاه نتوانست قصدسوئی نسبت به حضرت امام داشته باشد. مرحوم آیتالله میلانی در این میان، همانگونه که در تاریخ، پدیدار و نمودار است، اول با هواپیما، تشریف آوردند؛ اما هواپیما را از میانهی راه برگرداندند و ایشان با ماشین دوباره رهسپار تهران شدند و با آمدن ایشان و سائر مراجع همچون آیتالله شریعتمداری و آیتالله مرعشی نجفی و علمای دیگر، اتفاقنظر بر حمایت از جان امام حاصل شد و رژیم شاه، خود را با یک اتفاق و اجماع فوقالعاده، مواجه دید و فهمید که الآن زمان مشروطیت و زمان اعدام شیخ فضلالله نوری نیست. اینجا، اوضاع زمانه فرق کرده است. اگر درگذشته، شیخ فضلالله نوری، شهید مدرس یا مرحوم کاشانی را به حبس انداختند و یا آنها را از میان بردند و آب از آب تکان نخورد؛ اما این دفعه با دفعات قبل فرق میکرد و تمام جامعهی تشیع
مبارزات آیتالله میلانی در مشهد به چه شکل بود؟ آیا شاه اقداماتی را علیه ایشان انجام میداد؟
آیتالله میلانی از خرداد 42 همگام با آیتالله حاجآقا حسن قمی در مشهد و همگام با سایر مراجع همچون امام و آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی و سایر مراجع تقلید قم، وارد عرصهی مبارزه با رژیم شاه شد و تا سالهای آخر، بهعنوان مبارزه با رژیم شاه درصحنه ماند؛ اما آهستهآهسته، حرکت انقلابی در مشهد، کند شد. همانطوری که حرکت انقلابی در قم هم کند شد. با تبعید مرحوم امام به نجف و فرو خوابیدن اعتراضات ایشان و اکتفا به درس و بحث هریک از علما به وظائف دیگر خود، روی آوردند و این محصول نظام اجتماعی ایران در آن زمان بود که رأس مبارزات تبعید گشته بود و رژیم شاه هم یک امنیت و استقلال نسبی یافته بود و آن اعتراضات سالهای 42، فروکش کرده بود.
دلیل جدایی آیتالله قمی از امام چه بود؟
مرحوم آیتالله حاجآقا حسن قمی، یکی از مراجع توفنده بود که با بیانات و اعلامیههای کوبندهی خود وارد مبارزه با رژیم شاه شد و از مشهد، به شهرستان کرج تبعید شد و سالها در تبعید به سر میبرد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و آن جوی که اوایل انقلاب، پدید آمد و مصادرهها و اعدامها و دستگیریهای فراوان که مقتضای همان سالهای
چرا شاه اقدام به هدف قراردادن پرواز انقلاب نکرد؟
پرواز انقلاب که در بهمن 57، وارد ایران شد، دیگر زمانه اقتضای اقدامات حاد شاه را نداشت. شاه از مملکت خارجشده بود و رژیم بسیار ضعیف گردیده بود و نیروی هوایی ارتش شاه، عملاً از رژیم اعلام بیزاری و اعلام برکناری کرده بود و نیروی هوایی، عملاً بهصف انقلابیون پیوسته بود و این امکان وجود نداشت. حضرت امام در آن زمان بهعنوان یک رهبر جهانی مطرح گردیده بود و کوچکترین سوءقصدی به ایشان امکان نداشت کما اینکه این کار باید توسط نیروهای هوایی انجام میشد که نیروی هوایی هم به بدنهی انقلابیون پیوسته بود و اعلام همبستگی همافران در 19 بهمن 57 نشاندهندهی جدایی کامل نیروی هوایی از بدنهی رژیم بود که مقدمات آن در ماهها قبل فراهم گشته بود.