به مناسبت سالروز ولادت امام هادی علیهالسلام، آیت الله سید منذر حکیم، رئیس پژوهشکده «الذریهالنبویه» و از اساتید سطوح عالیه و خارج حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار خبرگزرای رضوی چنین فرمود:
محورهای بحث در زندگی امام هادی علیه السلام
چند محور خیلی مهم در زندگی امام هادی (ع) به چشم میخورد که باید مورد عنایت قرار بگیرد. یکی بحث امامت در اسلام که در حقیقت مهمترین رکن اسلام است و این امامت نسبت به خود امام هادی علیهالسلام دو خصوصیت قابل توجه دارد که جای مطالعه و بررسی دارد. یکی امامت در سن کودکیشان است که ایشان پس از امام جواد علیهالسلام دومین امامی است که در سن کودکی به امامت میرسد و گویا یک تحول یا یک پدیده غیر طبیعی در مسیر امامت مطرح میشود. یکی هم طرحی است که امام هادی علیهالسلام درباره امامت اهلبیت در زیارت جامعه کبیره ارائه میدهد که منحصر به فرد است؛ یعنی این زیارت یک مجموعه کامل و جامعی است که امامت و ولایت اهلبیت علیهم السلام را در حد بسیار بالا ونمونه مطرح کرده است. شاید بالاترین تعریف و تبیین برای امامت در همین زیارت جامعه کبیره است که از امام هادی علیهالسلام به ما رسیده است. یک بُعد سوم هم که در زندگی امام هادی قابل مطالعه است بحث زمینهسازی امام هادی علیهالسلام برای امامت حضرت مهدی منتظر سلام الله علیه است. این چند محوری که بیان شد در اینجا قابل مطالعه جدی است. موضوع اول را به اختصار اشاره میکنم . اگر بخواهیم در مورد اسلام و امامت یک کلمه جامع وکوتاه بگوییم، باید بگوییم اسلام آمده تا زندگی انسان را امامت کند؛ یعنی راهبری و پیشوایی انسان را در تمام مراحل زندگی دنیا واخرت را به عهده بگیرد و اینجاست که میتوانیم بگوییم که امامت رکن اساسی اسلام است و نبوت هم در حقیقت برای چنین امامتی زمینهسازی کرده وامامت همه جانبه ودر تمام دورانهای بشریت مطرح نموده است. البته خاتم پیامبران خودنیز اولین هدایتگر وپیشوا و امام است، یعنی هم نبی و هم امام است، یعنی خاتم پیامبران اولین هدایتگر الهی براساس دین مبین اسلام است که زمام امور بشریت را به دست گرفته و به این ترتیب نیاز انسان به هدایت فراگیر وهمه جانبه معلوم می شود . انسانی که نیازمندترین موجود به این هدایت و ولایت الهی است، وولایت الهی را باید برای خودش به عنوان یک افتخار تلقی کند همانطور که امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند، خدایا برای من همین قدر افتخار بس است که تو پروردگار من باشی، «الهی کفی بی عزاً أن أکون لک عبداً و کفی بی فخراً آن تکون لی رباً»؛ و قرآن هم فرموده که «قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى». هدایت، فقط هدایت الهی است و یگانه هدایتی است که زیبنده و شایسته انسان است. این ولایت الهی در لباس امامت و قالب امامت و در نهاد امامت تجلی پیدا کرده .و به این ترتیب اسلام در حقیقت بالاترین و بهترین طرح را و ایدهآل ترین طرح را برای تکامل انسان در اصل و رکن امامت برای بشریت مطرح میکند و آن را بهصورت نظاممند برای انسان به عنوان یک هدیه الهی تقدیم میکند. این نسبت به اسلام و امامت.
امامت در سنین کودکی
اما امامت امام هادی علیهالسلام در سن کودکی، نشان دهنده این است که این امامت یک پدیده الهی است و یک امر بشری و عادی نیست. حالا فلسفه این که چرا امام جواد علیهالسلام، امام هادی و امام مهدی هر سه امام معصوم در سن کودکی به این امامت دست مییابند که خود گواه و شاهد و دلیلی مهم ومحکم بر حقانیت امامت اهلبیت علیهمالسلام است، و این پدیده خود به یک مطالعه جدی ومفصل نیاز دارد که خود اهلبیت فرمودند خداوند حضرت عیسی را در کودکی به نبوت برگزید و او را به زبان وسخن گفتن در آورد و او از نبوت خود خبر داد. «إِنّي عَبْدُ اللّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا * وَ جَعَلَني مُبارَكًا أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا» پس این مطلب، اگرچه یک امر فوق العاده وغیر طبیعی است ولی در تاریخ انبیاء هم مصداق داشته و تحقق پیدا کرده و در امامت اهلبیت نیز تکرار شده تا دلیلی زنده بر حقانیت این امامت الهی دراهل بیت علیهم السلام باشد.
اما اینکه این قله معرفت در زیارت جامعه کبیره به چشم میخورد این خودش احتیاج به یک بحث مفصل دیگری دارد که ابعاد این امامت، یعنی نظریه امامت و امامت اهلبیت علیهمالسلام رابا نظامی که خداوند برای امامت طراحی کرده، این نظام در زیارت جامعه کبیره بخوبی به چشم میخورد و موج میزند و این خودش یکی از دلایل بسیار گویا و روشن برحقانیت اهلبیت علیهمالسلام در این مسیری که انتخاب کردند و برای بشریت آن را باز نمودندو درهر عصر ان را قابل استفاده گذاشتند.
زمینه ساری برای امامت امام غائب
اما زمینهسازی امام هادی علیهالسلام برای امامت امام مهدی علیهالسلام این خود یک بحث مفصلی میطلبد که خلاصهاش این است که امام مهدی علیهالسلام دو ویژگی داشت، هم امامت او در کودکی بود و هم در حال غیبت؛ یعنی امامی که در شرایط غیبت متولد میشود و در شرایط غیبت به امامت میرسد و با حفظ اصل غیبت امامت میکند، یعنی مردم را هدایت و راهنمایی میکند. درحالیکه مردم ارتباط مستقیم با ائمه علیهمالسلام را در زندگی خودشان تجربه کرده بودند. این تجربه جدید نیاز به زمینهسازیهای فراوان داشته که امام هادی علیهالسلام با تقویت اعتقاد شیعیان به امامت و امامت امام غائب و امامی که هنوز به دنیا نیامده و با کم کردن ارتباطات با مردم و سوق دادن شیعیان بهسوی اعتقاد بهضرورت وجود ارتباط هرچند نامحسوس باشد و استمرار این ارتباط در حقیقت توانست جامعه شیعی را به سمت یک جامعه آرمانی سوق بدهد تا اینکه امامت امام غائب را تثبیت کند و این امام را در این شرایط بحرانی کمک کند که بتواند به لوازم امامت خودش آنطور که بایدوشاید عمل کند هرچند که حضور علنی در زندگی مردم ندارد، اما مردم به او معتقد باشند، به دنبال او باشند و با هدایت و راهنماییهای غیرمستقیم یا غیرعلنی او بتوانند به سمت آن جامعه آرمانی و مطلوب حرکت کنند و این نقش را امام هادی علیهالسلام و امام حسن عسکری به نحو احسن انجام دادند و یک تحولی در مسیر زندگی اهلبیت علیهمالسلام و در مسیر امامت به وجود آمد که توانست مسیر امامت را در بدترین شرایط از آسیبهای فراوانی که خیلی از مکتبهای دیگر با کمتر از این آسیبها از بین رفته بودند اما این مکتب اهلبیت رسالت وعصمت همچنان پایدار و روزبهروز قویتر و مقتدرتر در جهان به وجود خودش ادامه میدهد.